مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

اخلاق در خانواده

05 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

دیروز با سه چهار تا از دوستان بلند شدیم رفتیم کلاس اخلاق در خانواده ببینیم ملت چه می گویند و چه می شنوند در این قبیل جلسات.

سالن بزرگ جلسه  پر از جمعیت بود سه ردیف خانمها فشرده و یک ردیف آقایون که البته جای خالی هم زیاد  داشت. نمی دانم چرا همیشه خانمها مشتاق شرکت در این گونه کلاسها هستند. با بند و بساط  و بچه هی این کلاس اون کلاس شرکت می کنند بلکه این زندگی یک سر و سامانی بگیرد نمی گیرد. جلسات روضه و سفره و ختم انعام می گیرند بلکه مشکل حل شود نمی شود که نمی شود.

زن و مرد


توی کلاسها اغلب زنان را توصیه به صبر و بردباری و خوش خلقی میکنند.سخنران در جواب خانمی که پرسیده بود همسرم بسیار عبوس و بد اخلاق است چه کنم، گفت: شما ابتدا یک استکان چای کمر باریک به دستش بده بعد کنارش بشین تا آرام شود! بعد ادامه داد البته خوب است گاهی هم آقایون برای خانمهایشان چای بریزند هر چند من مطمئنم  هیچ خانمی اجازه نمیدهد شوهرش بلند شود برود چای بریزد!!

آخر جلسه به دوستان گفتم گمان کنم اصل تشکیل اینگونه جلسات توطئه مردان است.من فقط دو نکته فهمیدم یکی اینکه مرد باید برای همسرش چای بریزد دوم اینکه برای جلوگیری از عصبانیت لای انگشتهای پا تاید بمالیم!

نمی دانم فایده این کلاسها چیست وقتی فقط خانمها در آن حضور دارند. به نظر من هنر کلاس گذاشتن برای خانمها نیست، هنر کشاندن مردان است به این قبیل جلسات.

پ.ن: جدی نگیرید!

 2 نظر

بازنگری

05 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

گاهی اوقات به خودم میگویم قدیمترها مردم اینقدر ریخت و قیافه و تیپ برایشان مهم نبوده که در مهمانی ها و مجالسشان در مورد این چیزها حرف بزنند، تلویزیون هم که نداشتند تا در مورد سریالها و بازیگرهایش  بحث و گفتگو کنند یا آخر سریال  ها را حدس بزنند، پس چکار می کردند؟

 

فکرش را بکنید مثلا توی مجالسشان بجای اینکه تلویزیون ببینند و در مورد لباس و مدل آرایش این و آن صحبت کنند لابد دور هم می نشستند و در مورد نکته های جدیدی که یاد گرفتند و کتاب جدیدی که خواندند بحث می کردند یا اینکه دعاهای مفاتیح را می خواندند و در مورد آن صحبت می کردند یا آخر آخرش اشعار حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی را می خواندند و به به و چه چه می کردند.

یکبار این را به مریم گفتم. در واقع دیشب که با هم از افطاری بر می گشتیم و انگار هیچ کس دیگر غیر از ما توی این عالم نیست با هم حرف میزدیم ازش پرسیدم: به نظر تو قدیمها مردم توی مهمانی ها و جمعهاشون راجع به چی حرف می زدند؟ مریم هم گفت قبلا این سوال را از پدر بزرگش پرسیده و او هم جوابش این بوده که:" می نشستیم و بحث می کردیم که چکار کنیم تا ظهور آقا نزدیکتر شود".

راستش، اگر می شد ترتیبی داد که الان هم آدمها وقتی دور هم جمع میشوند بشینند از این بحثها بکنن چقدر خوب بود. 

آخر الزمان زده شده ایم، روحمان هم خبر ندارد. گاهی لازم است خودمان را از قالب معمول و عادی شده ی زندگی بیرون بکشیم و از بالا به آدمهای دیروز و امروز نگاه کنیم تا بفهمیم که کجای کاریم و چقدر بعضی از زندگی ها و عادتهامان حقیر و بی ارزش شده است و به فکر تغییر دادنش بیفتیم.

اینجوری که به قضیه نگاه کنیم شاید حتی به این نتیجه برسیم که چقدر آدمهایی که مثل بقیه زندگی نمی کنند و برایشان هم مهم نیست دیگران چطور دارند بهشان نگاه میکنند قابل تحسینند. دست کم من که اینطور فکر میکنم.

بقلم ف.تشکری 

 1 نظر

ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن!

05 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

رفت پیش امام صادق (ع)،  گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم.حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد. رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت؟! حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟خب پسرت برمی گردد دیگر.. رفت اما از پسرش خبری نشد…
 اما از پسرش خبری نشد، برگشت؛ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟!دیگر طاقت نیاورد، گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟نمی توانم صبر کنم،به خدا طاقتم تمام شده. حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته،رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته؛ آمد پیش امام صادق(ع) گفت آقا جریان چیست؟ نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟

 آقا فرموده باشند: به من وحی نازل نشده اما «عند فناءالصبر یأتی الفرج» صبر که تمام بشود فرج می آید..

 

پ ن: ظاهرا ما خیلی صبور شده ایم! صبور شدن ما معنای امروزیش میشود: ضخامت پوست و گردن ولاغیر!

           

             ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن/خیری ندیده ایم از این اختیارها..

بقلم ت
 1 نظر

نرجس خاتون

04 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر


از همان زمان که «ملیکا بانو» منبری از نور در خواب دید؛

از همان زمان که حضرت عیسی و شمعون با هلهله فرشتگان در کنار پیامبر نشستند و نور بارید بر سر تازه عروس؛

از همان زمان که واژه های عقد را میان رویای صادقه در کالبد ملیکا ریختند؛

از همان زمان که چشمش منور به زیارت حضرت زهرا (س) شد؛

از همان زمان که با الفبای بهشتی بانوی دو عالم، شهد ِ شهادتین در وجودش تابیده شد؛

از همانزمان که بر کارنامه طلایی ِ بختش نام پیشوای یازدهم تابیده شد؛

تا همان زمان که هم نشین خواهر نور ، حکیمه خاتون شد؛

تا همان زمان که نام سامرایی اش را «نرجس خاتون» نهادند؛

تا همان زمان که نور امام حسن عسگری (ع) بر چشم هایش تابید؛

تا همان زمان که زیر سقف آسمان ِ آبی سامرا بختش سپید شد؛

تا همان زمان که خدا نور مهدی (عج) را بر وجود او حک کرد؛

تا همان زمان که شعبان المعظم فرا رسید؛

تا همان زمان که ماه به نیمه رسید و بی قرار درد شیرین وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ * شد؛

تا همان زمان که چشم دلش صدای اذان را بر گوش «مهدی» می شنید؛

تا ثانیه، ثانیه های امروز که بیش از هزار و صد سال می گذرد؛

دانه های تسبیح می اندازد و اللهم عجل لولیک الفرج میخواند …؛

 

*سوره لقمان آیه ۱۴

 نظر دهید »

4 عمل برای بی نیازی از پزشک

03 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

 

امير مؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) بفرزندش حسن فرمود:

 

 پسر جانم چند خصلت به تو ياد ندهم كه بواسطه آنها از طب بى‏ نياز شوى؟

 

عرض كرد چرا يا امير المؤمنين؛ فرمود:

 

1. تا گرسنه نباشى دست به خوراك دراز مكن،

 

2. تا هنوز رغبت به خوردن دارى دست از غذا بکش ،

 

3.  هر چه مي خورى خوب بجو،

 

4. چون خواستى بخوابى قضاى حاجت كن،

 

چون اين چهار را بكار بستى از طب بى ‏نياز مي شوى.

 

منبع :خصال-ترجمه كمره‏اى- جلد ‏1- صفحه  215

 

داستانك:

 

طبيبي از كشوري به قم آمد و از خادم آيت الله بروجردي درخواست كرد از آيت الله بخواهيد تا ساعاتي را در كنار ايشان باشم، زيرا من در حال تحقيقم كه چرا عمر مراجع تقليد اينقدر بالاست

 

خادم از آقا وقت گرفت و ايشان از هنگام نهار به بعد را اجازه دادند.

 

هنوز غذاي آقا تمام نشده بود كه طبيب بلند شد و بيرون آمد.

 

خادم گفت : مگر نمي خواستي تحقيق كني؟

 

طبيب گفت : چرا ، تحقيقم تمام شد .

 

خادم گفت : چطور؟

 

طبيب پاسخ داد: راز طول عمر ايشان اين است كه غذا را زياد مي جوند . من غذايم تمام شد و ايشان هنوز در حال جويدن لقمه ي دوم بودند.

 

 5 نظر
  • 1
  • ...
  • 462
  • 463
  • 464
  • ...
  • 465
  • ...
  • 466
  • 467
  • 468
  • ...
  • 469
  • ...
  • 470
  • 471
  • 472
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس