مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

پیش به سوی قتلگاه

28 آذر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

با هر قدمی که پدر بر میداشت، پسرک دو سه گام می دوید تا از پدر هیکلی اش عقب نیفتد. پسرک مثل پدرش نبود، کفشی پاره را با پاهایش می کشید. از سیاهی پاهای پدر معلوم بود که خیلی قبل تر از ما رفیق جاده شده بودند. نمی دانم چه تفسیری از این رفتارها داشته باشم. اینکه ده ها و صدها کیلومتر را با پای برهنه در سردی هوا بروی و آخ نگویی! اینکه برای چای خوردنت به دست و پایت بیفتند؛ اینکه به زور بنشانندت و پاهایت را بمالند و بشویند و خشک کنند و تازه بخاطر رخصتی که بهشان داده ای شرمنده ات باشند….


با هر قدمی که پدر بر میداشت، پسرک دو سه گام می دوید تا از پدر هیکلی اش عقب نیفتد. پسرک مثل پدرش نبود، کفشی پاره را با پاهایش می کشید. از سیاهی پاهای پدر معلوم بود که خیلی قبل تر از ما رفیق جاده شده بودند. نمی دانم چه تفسیری از این رفتارها داشته باشم. اینکه ده ها و صدها کیلومتر را با پای برهنه در سردی هوا بروی و آخ نگویی! اینکه برای چای خوردنت به دست و پایت بیفتند؛ اینکه به زور بنشانندت و پاهایت را بمالند و بشویند و خشک کنند و تازه بخاطر رخصتی که بهشان داده ای شرمنده ات باشند….

 


با هر قدمی که پدر بر میداشت، پسرک دو سه گام می دوید تا از پدر هیکلی اش عقب نیفتد. پسرک مثل پدرش نبود، کفشی پاره را با پاهایش می کشید. از سیاهی پاهای پدر معلوم بود که خیلی قبل تر از ما رفیق جاده شده بودند. نمی دانم چه تفسیری از این رفتارها داشته باشم. اینکه ده ها و صدها کیلومتر را با پای برهنه در سردی هوا بروی و آخ نگویی! اینکه برای چای خوردنت به دست و پایت بیفتند؛ اینکه به زور بنشانندت و پاهایت را بمالند و بشویند و خشک کنند و تازه بخاطر رخصتی که بهشان داده ای شرمنده ات باشند….

 

حتما فکر می کنی که پیازداغی چاشنی مطالب کرده ام و نمی داند کسی که اربعین کربلا را درک نکرده است از چه می گویم!

در دنیای امروز فقط اربعین های کربلا را می توان خارج از زمان و مکان فرض کرد؛ همه معادلات تغییر می کنند. چیزی شبیه زمان ظهور؛ همه خیر هم را می خواهند. به هم خدمت می کنند و حرمت ها در اولویتند. همه خود را به سختی می اندازند برای آسایش دیگران.

با یک طلبه ی ساکن نجف به راه افتادیم، بدون کوله باری. هدفمان بود قدم در مسیر کربلا بگذاریم. کربلایی که نه قتلگاه حسین که قتلگاه نفس و هوس است! اویی که با کربلا رفتن، نفسش چاق تر می شود، آری! او بسوی مذبح حسین و مرامش می رود. بماند….

نفس کُشی برنامه می خواهد و نقشه ی راه. استاد و رفیق که “الرفیق ثم الطریق” و حسین خود هم نقشه است و هم استاد. و رفیق این مسیر تفکر است. و کسی که حسین و تفکر دارد، از نفسش چه کاری آید؟

این سفره ی پیاده روی اربعین است که هم حسین دارد و هم ده ها کیلومتر تفکر و چه سفره ی پربرکتی است!!!

بهتر آنست که زائر اگر آمد به حرم       دو قدم عشق بورزد، سه قدم فکر کند

 

 

پیاده روی و زیارت اربعین مقدمه ایست برای تفکر در زیارت نامه اربعین و شاه بیت آن که خطاب به خدای رحمان عرضه می دارد: بَذَلَ مُهجَتَه فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالة و حَیرَةِ الضّلالَة؛ حسین خون قلبش را به تو بخشید تا بندگانت را از جهالت نجات دهد و هم از حیرانی گمراهی.

و اگر تو به معنای این فراز نائل آمدی و کمر به تحقق هدف حسین بستی، زائر اربعینی حسین تویی حتی اگر در اسارت زمان و مکان، پای در کوی ظاهریش ننهاده باشی. عبد بی توفیق او نیست که پایش به کربلا نرسد؛ اوست که در شناخت و انجام تکلیفش دچار خطا شود و از وظیفه اش بازماند و چه بسا چنین شخصی ساکن کربلا باشد…

پس ای انکه مانده ای، اربعینت را با تفکر، حسینی کن و با شراب حسرتِ بودن در کنار قبرش مست باش! که ارزش این مستی به قدر نیاید…

80 کیلومتر، چند قدم می شود نمی دانم، اما به تعداد قدمها خاطره در ذهنم نقش بسته است. آن سالها هنوز موکب ها چادری بودند و ساختمانی در مسیر بنا نشده بود. در چادرها پتو بود که یک تنه با سرما می جنگید. خوش بودیم. مسیر روشن بود و جاده آسفالت؛ چای داغ و تا نصف استکان شکر به راه بود و از دود سیگار اطرافیان نعشه می شدیم. گاهی برای پذیرایی مان مشاجره می کردند و از هم دلخور می شدند. ما این وسط بلاتکلیف می ماندیم. سختی سفر این ها بود؛ رنجش صاحب موکب از این که شکممان جا نداشت شام او را هم بخوریم.

 

 

امید به گرفتن جواب سلام ارباب، خوف و خجالت زدگی مان از دست ردّش را بی رنگ کرده بود. اصلا به این فکر نمی کردم که با دعوت اربابم آمده باشم، من را چه قابل دعوت او! می خواستم لابلای زائرانش باشم تا در قیامت اگر گفتند: چرا امام حسینی نشدی، بگویم: مصداق ضرب المثلی هستم که “اگر نمُردی، قبرستان که گذر کرده ای"؛ حسینی نشدم اما حسینی ها را دیدم و آنان را دوست می داشتم. من حسین را زیارت نکردم ولی در و دیوار حرمش را دیدم. با دوستانش نعره ی “لبیک یا حسین” سر دادم. از گرییدن خردسالان در مسیر، گریه کردم؛ با دیدن بچه هایی که  دور یک زن میانسال نگاهشان به او بود و راه می رفتند!

من هم پیمودن راه بین کربلا و کوفه را لمس کردم با همه تفاوت هایش…………

 


صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله

 

به قلم : خادم بانو

 1 نظر

هلا بیکم یا زواری

27 آذر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

تزورونی أعاهدکم …

تعرفونی شفیع لکم …

أسامیکم أسجلهه أسامیکم …

هلا بیکم یا زواری هلا بیکم … ( از اینجا گوش کنید)

عربی میخواند باخودش ! زیر لبانش ذکر گرفته  …..” هلابیکم یا زواری … هلابیکم ….. خوش آمدید ای زوار من ..خوش آمدید…” چشم هایش قشنگ می شود اما باز میخواند ” هلابیکم یا زواری ….”

در مترو همه نگاهش می کنند …. چشم در چشم آدم های شهری و نگاه های سرد میکند و باز زیر لب میخواند “هلابیکم یا زوار …..” نگاه ها در مترو سردند …. چشم هایش را می بندد …. زیر پلک هایش آتش می گیرد …آب میجوشد … لب هایش خیس ، اما باز تکان میخورد ….. “هلابیکم یا زوار “…..

آخر دارد تصور میکند زائرانی را که زانو زده اند روبروی حرم …زائرانی که خاکی شده اند و بعد از دو سه روز پیاده روی با گریه سلام می کنند …دارد سعی میکند تصور کند نعم الامیرش را که چگونه خوش آمد میگوید و خاک از سر و روی زائرانش  برمی دارد ….

و  زائران - خاک بر سر - میروند اما

با عطر تربت برمی گردند …..

 

 


عربی میخواند باخودش ! زیر لبانش ذکر گرفته …..” هلابیکم یا زواری … هلابیکم ….. خوش آمدید ای زوار من ..خوش آمدید…" ……… قطار می ایستد ؛حواسش را جمع میکند ، همین است ! همین ایستگاه باید پیاده شود که برود بدرقه ی کاروان زائران پیاده ی اربعین ……. خیسی صورتش را با چادرش خشک می کند …. چادرش…چادرش ……. چقدر چادرش را دوست دارد …بوی کربلا میدهد ……. می بوسد کربلا را ….. راه می افتد ….


از مترو که میزند بیرون ، راننده تاکسی داد میزند ” امام حسین ، یک نفر …. حرکته ! ” …. دلش بدجور هوایی می شود !
به قلم : ریحانه بانو
 نظر دهید »

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

26 آذر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

فهمیده ام که

«سیـه‌پوش» داغ تــو بودن

چاره‌ی محضِ «سیـه‌رو»یی من است …

 

 

به قلم : اردیبهشت

 1 نظر

هالک

26 آذر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

استاد گفت از ذاتیات شی هالک بودن است
کل شیء هالک الا وجهه
حالا که باید هالک باشیم
بیا هلاک شویم در وجه خدا
بمیریم برای حسین
جاماندیم از کاروان، در راه حسین



من که قراره بمیرم کاش تو کربلا بمیرم
!

 

 

به قلم : ققنوس بانو

 1 نظر

... فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ

25 آذر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

عاقبت پسر نوح به من یاد داد که

برای «غرق شدن»

نیازی به باران سیل‌آسا و طوفان و موجِ بلند نیست!

هر زمان‌که ولی خدا، دست رهایی‌بخش‌اش را به سوی‌ام دراز کند

و من آن را پس بزنم،

غرق می شوم!

همان دم که نفهم‌ام بلندترین و استوارترین «کوه» دنیا، کمتر از «کاه» است

در برابر قدرت و عظمت خداوند،

غرق می‌شوم!

قرآن می‌گوید

{پسر نوح} از غرق‌شده‌گان بود، پیش از آنکه غرق شود!

 

 

* سوره مبارکه هود، آیات 41 و 42.

 

 

به قلم : اردی بهشت

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 436
  • 437
  • 438
  • ...
  • 439
  • ...
  • 440
  • 441
  • 442
  • ...
  • 443
  • ...
  • 444
  • 445
  • 446
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس