از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام، فقدان عدالت و آزادی از آن جایی ناشی می شود که حاکم کم خرد و تبهکار زمامدار شود. چنین حاکمی عدالت و آزادی را پایمال خواهد ساخت و شهروندان را رعیت خواهد پنداشت. اما علی علیه السلام ذات و جوهر انسانی را آزاد می خواهد تا آدمی بندۀ دیگران نشود. عدالت علوی قرار گرفتن هر چیز در جای درست خود است که برتر از جود و بخشش خواهد بود. با توجه به همین معانی است که امیرالمؤمنین علیه السلام حاکمیت خود را در مدتی کوتاه اعمال می کند و البته این رویکرد امام، کسانی را می آزارد. در مسیر همین شیوۀ حکومتی است که امیرالمؤمنین از مردم می خواهد که از گفتن سخن حق دریغ نورزند.
روش امیرالمؤمنین موجبات پدیداری آزادی و برون رفت از ناآگاهی را فراهم می کند. از این روی، هر عملی که مخالفت با عدالت و آزادی مورد نظر حضرت علی علیه السلام باشد، ضد ارزش های انسانی تلقی می شود.
واژگان کلیدی:
حاکم فاسد، آزادگی، بیعت، عدالت، حق، خیانت، کرامت انسانی.
«إِنّی إِلَی لِقاءِ الله لَمُشتاق، وَ حُسن ثَوابِهِ لَمُنتَظِر راجٍ؛ وَ لکِنَّنی آسَی أَن یَلِیَ أَمرَ هذِهِ الأُمَّة سُفَهاؤُها و فُجَّارُها؛ فَیَتَّخِذُوا مالَ اللهِ دُوَلاً وَ عِبادَهُ خَوَلاً، وَالصَّالِحِینَ حَرباً، وَالفاسِقِینَ حِزبٍ!» [صبحی صالح، ن 62]
«بی گمان من دیدار خدا را بسی مشتاق و خواستارم، و نیکی پاداش او را چشم به راه و امیدوارم؛ لکین تنها دغدغه ای که پیوسته مرا به خود گرفتار کرده است آن است که کار فرمانروایی بر این امت را مشتی کم خرد تبهکار فرا چنگ آرد، و در نتیجه دارایی خدا را (همچون ملک شخصی) دست به دست در میان خودشان بگردانند، و بندگان خدا را بردگانی (متعلق به خود) به شمار آرند. با افراد صالح و شایستگان (که زیر بار آنان نمی روند) به جنگ برخیزند، و با تبهکاران و فاسدان حزب و دار و دسته تشکیل دهند».
همۀ نگرانی و ناراحتی امیرالمؤمنین آن است که مشتی افراد کم خرد و تبهکار فرمانروایی و مسئولیت ارادۀ مردم را به دست گیرند و بر گُردۀ مردم سوار شوند و دارایی و امکانات و منابع اقتصادی و اجتماعی مردم را به خودشان و دار و دستۀ فاسد خود اختصاص دهند، و به همۀ مردم که از ایادی و کارگزاران خودشان نیستند به چشم برده و فرمانبر بنگرند، و همین که به اعتراض و انتقاد لب بگشایند، با دار و دسته ای که پیرامون خود گرد آورده اند به جنگشان برخیزند. این کار یعنی نابودی عدالت و آزادی.
آزادی چیست؟
حال ببینیم آن آزادی که علی (ع) دغدغۀ آن را دارد چیست؟
آزادی ابعاد گوناگون و نمودها و چهره های بسیاری دارد. هر کس به شکلی با آن نرد عشق باخته، و بی بهرگان از ان غزل ها در فراقش ساخته اند.
تعریفی که هر کسی از آزادی دارد نیز، بسته به زمان و مکان و شرایط تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی و اجتماعی اش، با دیگران تفاوت دارد.
قرآن هدف بعثت پیامبر بزرگ اسلام را آزاد کردن انسان ها از بندها و زنجیرهای بسته شده بر دست و پا و زبان و اندیشۀ آنان، و برداشتن بار گران از پشت و ران و ذهن و گشودن عقده ها از جان و سراسر وجودشان می داند:
«الّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَبِیَّ الاُمِیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مکتوباً عِندَهُم فِی التَّوراةِ و الإِنجیلِ، یَأمُرُهُم بِالمَعرُوفِ وَیَنهاهُم عَنِ المُنکِر، وَ یُحِلُّ لَهُمَ الطَیِّباتِ وَ یُخَرِّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِثَ، وَ یَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَ الأَغلالَ الَّتِی کانَت عَلَیهم؛ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ و عَزَّرُوهُ و نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ، أوُلِئکَ هُمُ المُفلِحُون». [الأعراف، 157]
«کسانی از آن فرستادۀ پیامبر ناوابسته پیروی می کنند که (نام) او را نوشته و در تورات و انجیل می یابند، آنان را به کارهای پسندیده فرمان می دهد، و از کارهای ناپسندشان باز می دارد، و پاکیزه ها را برایشان روا می شمارد، و پلیدی ها را بر آنان ناروا می کند، و بار سنگین کمرشکن شان را از پشت آنان برمی دارد، و بند و زنجیرهایی را که بر (دست و پا و اندیشۀ) ایشان بسته شده است (می گشاید)، پس کسانی که به او ایمان آوردند و به پشتیبانی و یاری او برخاستند، و از نوری که با او فرود آمده (یعنی قرآن) پیروی کردند، (از بند) رستگان همان کسان هستند».
صفحات: 1· 2