تحریفات عاشورا (2)
…دشمنان معاند هم به دو صورت دست به تحریف واقعهی عاشورا زدند.
بعضی قصدشان توجیه جنایتها و تثبیت حاكمیت خود بود. نمونهاش در داستان ابن زیاد مطرح شد. ابن زیاد همهی جنایتها را گردن خدا میاندازد و میگوید: الحمد لله الذی قتلكم: حمد آن خدای را كه شما را در كربلا كشت. و فضحكم: خدا شما را مفتضح كرد. همه را به خدا نسبت میدهد. يا ا لیس قتل الله علی بن الحسین: مگر خدا علی بن الحسین را نكشت؟ چرا این تفسیر جبرگرایانه را میكند؟ به خاطر اینكه حكومت خودش را تثبیت كند و بگوید اولاً: السُّلْطَانُ ظِلُّ اللَّه:[۱] من نمایندهی خدا هستم، مأمور از جانب خدا هستم و بعد هم هیچ تقصیری در این كارها ندارم. پس مشروعیت حكومت مرا زیر سؤال نبرید.
دومین انگیزهی دشمنان هم این بوده كه چون حادثهی عاشورا یك حادثهی بیدارگر و حماسه آفرین است، حكومتهای ظلم و جور میترسیدند این چهرهی عاشورا برای شیعیان شناخته شود، چون آن موقع هر شیعهای نمود، نماد و جلوهای از اباعبدالله الحسین عليهالسّلام در زمین كربلای خود و زمان عاشورای خود میشود و آنوقت هیچ حاكم جوری امكان استقرار ندارد و خیال راحتی نخواهد داشت. این بود كه آنها هم به فكر تحریف واقعهی عاشورا افتادند تا واقعهی عاشورا را از بعد حماسه آفرینی و بیدارگری خالی كنند. تحریفهای معنوی كه چه دوست كرده، چه دشمن و ما با آنها مواجهیم، اینهاست. عاشورای خلاصه شده در یك بعد و خالی شده از جامعیت خود. عاشورای تبدیل شده به یك حادثهی رویایی و ماورائی و اسطورهای و خالی شده از بعد مكتب بودن و الهامبخش بودن و الگو بودن و عاشورای منحصر شده به اینكه امام حسین رفت شهید بشود كه گناهكارهای امّت قطرهای اشك بریزند و به بهشت بروند.[۲]
یكی از انحرافهایی كه امروز خیلی دردآور است و متأسّفانه در فضای امروز جامعهی ما به شدّت هم اوج گرفته، پایین آوردن سطح واقعهی عاشورا و ارتباط با اهل بیت در صحنهی عاشورا به یك رابطهی منحطّ عشق مجازی است. تعبیرهایی كه فقط راجع به یك معشوق مجازی میشود به كار برد؛ شأن اهل بیت بالاتر از این حرفهاست كه اینطور تعبیرها را به كار ببریم تحت عنوان اینكه زبان حال میگوییم، یا با امام خود عشقبازی میكنیم.
به هر صورت تحریفهای معنوی به گونههای مختلف اتّفاق افتاده و باید با آن مقابلهی جدّی هم بشود و بهترین راه جلوگیری از تحریف واقعهی عاشورا این است كه جملات خود اباعبدالله و توضیحاتی كه خود حضرت برای نهضت و قیامش داده است، بیاوریم و عین همانها را بخوانیم. اگر میخواهیم حادثهها را بیان كنیم، از مقتلهای صحیح نقل كنیم. اشك را هم جاری میكند، امّا نسبت دروغی به اهل بیت داده نمیشود.
در دنیایی كه وهّابیت علیه شیعه دندان تیز كرده است، بهترین سند برای اینكه اثبات كنند شیعه مشرك است همین مدیحهسراییها، مدّاحیها و نوحههاست. به هر حال هم علماء، دینآگاهان، سخنرانهای دینی، واعظان، مؤلفان و نویسندگان دینی، باید یك حركت جدّی در برابر همهی این تحریفها انجام بدهند و هم مستمعین هم پای اینگونه صحبتها ننشینند و به اینگونه مجالس نروند…*
[۱]- مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۵۴.
[۲]- حاجآقای دولابی رحمةالله جملهی جالبی داشت. میفرمود: هیچ آدم عاقلی مثلاً جوان چهارده سالهاش را سر میبرد و به كشتن میدهد كه مثلاً گاوش زنده بماند؟ آخر این چه حرفی است كه شما میزنید میگویید امام حسین را خدا دم تیغ داد تا او را بكشند تا آدمهای عرقخور و رباخوار و زناكار و امثال آن، از زیر بار مسئولیت جنایاتشان نجات پیدا كنند. خدا ولیّ خودش را قربانی این میكند؟ همیشه باید موجود پستتر فدای موجود عالیتر بشود، نه موجود عالیتر فدای موجود پستتر.
* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسهی اهل ولاء
به کوشش مهتاب ابیان