یک حجاب و هزار مکافات، یک چادر و هزار ادا
روزی که برای بار اول چادر به سر کردم، قدم از نصف قدو قواره فعلی ام هم کوتاه تر بود. چادر آن روزهایم یک متر و نیم- دو متر پارچه ساده بود که از پایین گرد بریده و دوخته می شد. حتی چادر اولیه من برای بهتر و راحت تر ایستادن روی سرم، کش نداشت و مادر ترجیح می داد به چادرم کش ندوزد تا تنبل نشوم و یاد بگیرم چطور آن دو متر پارچه را روی سرم نگه دارم و حتی اگر پارچه لیزلیزی بود از سرم نیفتد و سخت نباشد جمع و جور کردنش!
سالها به همان مدل چادر عادت کرده بودیم و تنها تنوعی که برای چادرهایمان بوجود می آمد، تغییر نوع پارچه اش بود. کمی که گذشت سر و کله چادرهای عربی پیدا شد. کسانی که به کشورهای عربی سفر می کردند از آنجا این چادرها را سوغات می آوردند و سر می کردند. چادر عربی آن روزها، بیشتر از این که به ما ایرانیها بخورد، به درد خانمهای عرب با فیزیک خاصشان می خورد و کمی برای خانمهای ایرانی نامانوس به نظر می رسید.
کمی که گذشت انگار داخلی ها به فکر افتادند که چرا چادر عربی را ایرانیزه نکنند؟ تغییرات کوچکی در نحوه دوخت آن ایجاد شد و به لبه ی آستینها یراق های ایرانی پسند دوخته شد و به بازار آمد. این چادر عربی ایرانی شده را می شد تک و توک توی مغازه های خاص پیدا کرد و این تنها نوع چادر به غیر از چادر سنتی ایرانی که متداول بین خانمها بود به حساب می آمد.
دوران گسترش و تنوع
اما علم همواره در حال پیشرفت است! ابتکار در زمینه طراحی و دوخت چادر همچنان دغدغه دوستان دغدغه مند بود تا جایی که طراحان چادرهای جدید به طور غیررسمی سر زبانها افتادند و نمونه های چادرهای ابداعی – که با چادرهای جدید امروزی بسیار تفاوت داشت- بین خانمها دست به دست شد و عده ای از خیاط ها این چادرها را دوختند و عرضه کردند بدون این که اسمی روی چادرهای آستین دار راحت الاستفاده شان بگذارند که البته به قول معروف یخ این چادرها هرگز نگرفت!
چیزی نگذشت که دغدغه استفاده راحت از چادر به مسئولین مربوطه نیز انتقال یافت و در صدد برآمدند تا زحمت خانمهای چادری را کمتر و کمتر کنند و این بود که ‘چادر ملی’ پا به عرصه گذاشت!
‘چادر ملی’ سالها یکه تاز عرصه چادرهای به اصطلاح راحت بود و تنها تغییری که در آن ایجاد می شد تنگ و گشاد بودن خودش و آستینهایش و نهایتا یراق هایی بود که به آن دوخته می شد. چیزی نگذشت که رقبای ‘چادر ملی’ یکی یکی وارد عرصه رقابت شدند و هر کدام طرفداران خاص خود را پیدا کردند.
دلیل استقبال پرشور
بخش عفاف و حجاب نمایشگاه قرآن امسال، به جرات شلوغترین بخش نمایشگاه است که تا تویش نروی دلیل این همه استقبال را نمی فهمی. این بخش، دو ردیف غرفه دارد که در هر کدام از آنها انواع چادر و روسری و مقنعه و … در معرض نمایش و فروش گذاشته شده است. خیلی از غرفه ها شلوغند و بعضی ها غلغله! استقبال کننده ها را بیشتر خانمهای چادری تشکیل می دهند ولی در بین آنها تک و توک غیرچادری های محجبه و چندتایی هم غیرمحجبه به چشم می خورد. شلوغترین غرفه ها، غرفه هایی است که انواع چادرهای مرسوم را دوخته شده و آماده دارند و امکان پرو را فراهم کرده اند و با قیمت نازل می فروشند. چادر ملی، قجری، دانشجویی، لبنانی، سنتی، عربی، شالدار معمولی، شالدار نگاه و… هر کدام از اینها با جنسهای مختلف و قیمت های متفاوت روی دیوار این غرفه ها لیست شده اند. قیمت ها از بیست و هفت، هشت هزار تومان شروع می شود به بالا. چند تا غرفه که پیش بروی تنوع چادرهایی که اسمشان را گفتم فقط می شود در جنس چادر و حاشیه و یراق هایی که لبه آستین ها یا جاهای دیگر دوخته شده. بین این همه چادر مشکی، چادرهای مدل دار رنگی و سفید مخصوص نماز هم به چشم می خورد که طراحان هم به زیبایی چادر و هم به راحتی استفاده در هنگام نماز توجه داشته اند. غرفه های بعدی که به شلوغی چادرفروشی ها نیست، غرفه مخصوص روسری و مقنعه است. روسری و مقنعه هایی که کمتر سر کسی دیده ای با مدلهایی حیرت انگیز و رنگهایی شاد و متنوع. از آبی و طوسی و بنفش و یاسی گرفته تا یشمی و پسته ای و کله غازی و زرد! این قدر تنوع زیاد است و این قدر مدل های مختلف وجود دارد که شاید نتوانی دو تا روسری یا مقنعه یک شکل را توی غرفه ها پیدا کنی.
جلابیب
غرفه های کم جمعیت تری هم دارد این بخش. مثلا یکیشان مخصوص نمایش و فروش چادری است به اسم ‘جلابیب’. یک بنر بزرگ گذاشته اند جلوی غرفه و شکل چادر را روی آن نمایش داده اند و البته به نمایش عکس بسنده نکرده اند و خانمی جوان جلوی در غرفه از همین چادر سر کرده و به هر کس که از جلوی غرفه رد می شود مثل یک نوار ضبط شده که مرتب تکرار می شود، توضیحاتی می دهد. در همان مدت کم که جلوی غرفه اش ایستاده ام توانسته دو سه نفر را جذب کند و انتقالش داده به درون غرفه برای پرو و هنگام پرو از مزایایی که در پرزنت اولیه به زبان نیاورده حرف می زند.
غرفه هایی هم هستند که پارچه های مختلف چادری را با درصدی تخفیف می فروشند و در بعضی از اتاقک ها خیاط دست به نقدی نشسته و همین پارچه ها را چادر می کند برای ملت.
یکی از غرفه ها هم به ورک شاپ طراحی و دوخت اختصاص دارد که تویش چندین چرخ خیاطی است و گویا مخصوص چند دانشجوی طراحی و دوخت بوده که آنجا یک کارگروه آموزشی تشکیل داده بودند و البته در حال حاضر کسی نیست که مطلع باشد و پاسخ دهد چه کرده اند و چه ها یاد داده یا یاد گرفته اند.
فانتزی اینجا هم هست
اما جذاب ترین قسمت بخش عفاف و حجاب نمایشگاه قرآن، نمایش چادرهای فانتزی است که ظاهری بسیار بسیار جدید و متفاوت با چادرهایی دارند که تا به حال دیده ای. از همان اول که وارد بخش عفاف و حجاب بشوی این چادرهای خاص خودنمایی می کنند. چادرهایی که به گفته مسئولین بخش فقط به منظور نمایش تولید شده اند و فعلا عرضه انبوه ندارند. هر کدام از چادرهای خاص را تن یک مانکن کرده اند و کنار مانکن ها اسم چادر و طراح را درج کرده اند. یکی اسمش ‘اسلیمی’ است و لبه آستینش طرح اسلیمی کار شده. آن یکی ‘چین دار’ است و به جای چادر یک مانتوی بلند است که جلوی سینه و لبه آستینها چین دارد و یک نیم تنه روی همه اینها را می پوشاند تا بشود یک جوری اسم چادر روی آن گذاشت. دیگری ‘پلیسه’ است و همانطور که از اسمش پیداست پر است از پلیسه های ریز و درشت. یکیشان هم ‘گل و مرغ’ است که که روی چادر مشکی گل های درشت زرد و قرمز کار شده و زرد چرکش روی مشکی بدجور توی ذوق می زند. مارال، دراپه، پروانه نگین دار، یکتا، ازار ستاره و … هم از چادرهای دیگر این بخش هستند که با خلاقیت های مختلف مثل نوشته شدن شعر فارسی در حاشیه چادر یا حک شدن طرح های درشت پته چقه و استفاده از نوارهای طلایی و نقره ای و رنگ و وارنگ به طرز خاصی محیرالعقول شده اند!
اگر هم بخواهی از نحوه عرضه این چادرها اطلاع پیدا کنی ارجاعت می دهند به بخش مدیریت و مدیریت هم دو شماره دائم الاشغال کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت فرهنگ را ارائه می دهد و می گوید که بعد از نمایشگاه تماس بگیرید تا تصمیم بگیریم ببینیم این چادرها را چطور می شود تهیه کرد.
حجم مراجعه کنندگان خانم به غرفه ها آن قدر زیاد است که آقایان همراه ترجیح می دهند گوشه ای بایستند و از دور نگاه کنند. در چهره بعضی هایشان تحیر از این همه تنوع را می بینی و بر لب یک عده لبخند و توی نگاه خیلی هایشان بی تفاوتی. فرصت نمی کنم نظر چندتایشان را در مورد چیزهایی که می بینند بپرسم!
جدیدترین مدل فول اتومات
اما شاخص ترین قسمت این بخش، شاهکار جدید طراحان دوخت است. چادر مانتوی ‘سریر’ مثل خودروی تازه ساخت فول اتومات به همراه امکانات ویژه و اضافه ای است که در یک قسمت خاص به همراه نورپردازی به نمایش گذاشته شده و تعداد زیادی از بازدیدکننده ها را به خود جذب می کند. البته اگر با انواع چادرها آشنایی داشته باشی خیلی زود متوجه می شوی که این شاهکار ادغام بالاتنه ی یک مانتو با همان چادر قجریست که استفاده از چادر را کمی برای طرفدارانش راحت می کند و البته استفاده ای محدود دارد.
این ها چادر است یا حجاب؟
چیزی که تحت عنوان چادر در اینجا می بینم با فلسفه ای که از حجاب، خصوصا حجاب برتر در ذهن دارم زمین تا آسمان فرق می کند. اگر قرار است حجاب پوشاننده ی ظاهر و از بین برنده جذابیت باشد و حجاب برتر این امر را تسهیل کند، پس چیزی که اینجا به نمایش درآمده نه تنها چادر نیست که اصلا حجاب محسوب نمی شود.
نکته جالبی که همیشه در اینجور مواقع به ذهنم می رسد این است که تا به حال هیچ خانم غیرچادری را ندیده ام که به خاطر راحتی استفاده چادری شود و در عوض خیلی از چادری ها بوده اند که تحت تاثیر جذابیت و راحتی استفاده از چادرهای جدید قرار گرفته اند و گاه این چادرها به کمال حجابشان هم ضربه زده است.
چادری که برای اولین بار من و همسن هایم سرمان کردیم، دو متر پارچه بود که از پایین گرد می شد و ما روی سر می انداختیمش و زیر چانه مان را محکم می گرفتیم بدون این که چادر ذره ای از این طرف و آن طرف آویزان باشد و روی زمین کشیده شود. آن روز که قدمان نصف قد فعلیمان بود سختی چادر سنتی را حس نمی کردیم، چه شده که بعد از بیست و اندی سال تبحر آن سالهایمان را از دست داده ایم و خیلی هایمان استفاده از آنها را دیگر بلد نیستیم؟
گزارشی بود از ز.مهاجری از غرفه حجاب نمایشگاه قرآن با اندکی تاخیر