چه جای این حرف هاست؟!
کافیست ملت بدانند طلبه ای! انتظار دارند تمام سوالات ابتدایی و پیچیده و مسائل مستحدثه احکام را از بر جواب دهی! انواع شبهات اعتقادی ملت را پاسخ ندهی هم که نمی شود و البته که قوام طلبگی به قرائت و تفسیر قران و تسلط بر علوم قرانی است.
مگر می شود طلبه ای حوادث اصل و حاشیه ای تاریخ اسلام و تحلیلی از زندگی اهل بیت علیهم السلام را نداند؟! تسلط به مفاتیح الجنان و انواع ادعیه ماثور و غیر ماثور هم جز لاینفک طلبگی در ذهن مردم است. ادبیات عرب و فقه و اصول و نهج البلاغه و کلام و فلسفه و منطق و … هم که جزو دروس اصلی حوزه هستند. آگاهی از مسائل سیاسی و اقتصاد و عرفان های نوظهور و نقد فیلم و تحلیل مسائل روز هم نباشد که انگ تحجر می خوری و فوقع ما وقع! طلبه ای که اخلاق و رفتار اسلامی و تهذیب نفس در او ملکه نشده باشد هم،که خسر الدنیا و الآخرت است.
مخاطب امروزی مثل مخاطب قدیم نیست که تعبدا دستورات دین را بپذیرد. تا از در تعقل وارد نشوی، گوشی شنوای حرف هایت نخواهد بود. هرچند بحثی نیست که شرع و عقل و عدل و حکمت تنیده در هم هستند و دین پاسخ منطقی برای سوالات دارد و به تعبیر شاعرانه «آن چه آن شیرین بود خسرو کند» نه این که بگوییم « آن چه آن خسرو کند شیرین بود»!
خلاصه! طلبگی در این دوره زمانه از سخت ترین و البته لذت بخش ترین کارهاست به شرطی که در صراط مستقیمش بمانی! ولی باید پذیرفت دیگر گذشت آن دورانی که میگفتند انسان باید اقیانوسی باشد به عمق یک بند انگشت! وقتی همه ی علوم به سوی تخصصی شدن می روند و گریزی از این روند نیست؛ تا چه حد امکان دارد یک طلبه در تمام علوم حوزوی تخصص داشته باشد و به میزان قابل قبولی به علوم دیگر نیز مسلط باشد تا بتواند با تلفیق این دو، پاسخ گوی نیازها شده؛ به رسالت خود عمل کرده و مقبول جامعه قرار گیرد؟ البته نگاه دینی صحیح و تحلیل درست مسائل دینی در گرو اشراف نسبی به تمام علوم حوزویست اما آشنایی با علوم دیگر و نقش آن ها در تقویت یا سست نمودن پایه های دین غیر قابل انکار است.
ولی تصور می شود هنوز جامعه به آن حد از پختگی نرسیده که تخصصی شدن علوم حوزوی را بپذیرد و انتظار دارد طلبه ای به صرف طلبه بودن تمام سوالات علوم دینی را پاسخ دهد.
البته شاید جامعه مقصر نباشد. وقتی برنامه ی بزرگترین منبر جامعه با هدف رفتارشناسی مردم در مواجه با بازیگران ساخته می شود، چه جای این حرف هاست!
پ.ن: ملت! تصور نکنید وبمان را به امان خدا رها کرده ایم ها! باور بفرمایید کلاس های سطح 3 این ترممان از کمی بعد از طلوع آفتاب شروع می شود و کمی ماند به غروب آفتاب تمام می شود. همچین که بعد از بیرون آمدن از کلاس نمی دانیم در چه عصری به سر میبریم! خلاصه از شما مخاطبان عزیز انتظار داریم کمی بیشتر ما را درک بفرمایید.
حکمت 204: ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى ، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو ، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد.
رامیان