يَشَّقَّقُ ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم |چقدر قشنگ گفته ای که سنگ می شود گاهی این قلب ها و این دل هایتان . و چقدر قشنگ تر بعدش را توصیف کرده ای . گاهی فکر می کنم تا چه اندازه این بنده ات را ناز بار می آوری که حتی اگر سخت شد و سنگ شد همه ی دار و ندارش، همه ی دلش ، باز هم نوازشش می کنی و امیدش می دهی که غصه نخور ! که هستند پاره ای از سنگ ها که از آن ها نهر ها بجوشد و برخی دیگر از سنگ ها بشکافد و آب از آن بیرون آید *…
دارم فکر می کنم به همه ی قلب هایی که دست توست… و تو می خواهی شان . به لحظه های بعد از قَسَتْ قُلُوبُكُم که کافی ست تو یادشان کنی و تو را یاد کنند تا شکافته شود سنگی دل هایشان. دارم فکر می کنم به این محکمی کلامت ، يَشَّقَّقُ... به این جوشیدن و جاری شدن آب و نور از دلِ سنگی ِ سینه م ، به همین فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ، همین يَهْبِطُ در برابر تو ، همین شکستن و به زمین خوردن در نگاه تو … دارم فکر می کنم به همه ی قلب هایی که دست توست و تو می خواهی شان …
چه خوب که من بنده ی توام …
* بقره/ 74 /
ز.ه.ی.ر