نیمه ی مغفول جامعه
از زمانی که به یاد داریم، همواره دختران بیش از پسران به رعایت اخلاق و کنترل رفتار و حفظ حیا و پوشش سفارش شدهاند؛ «دختر نباید این طوری بخندد»، «دختر نباید در خیابان اینطوری رفتار کند»، «دختر نباید اینطوری حرف بزند»، «دختر نباید اینطوری بپوشد» و …
با وجود این که جامعهٔ مردان و پسران به طرز معناداری بیش از جامعهٔ زنان و دختران، آلوده به گفتار نامناسب و خلاف اخلاق، کلمات رکیک، جوکهای جنسی، قانونشکنی، بزه، هرزهپوشی و … است؛ با این حال کمافیالسابق زنان و دختران عمدهمخاطبان ثابتِ منبرهای پند و اندرز، و گروه هدف دستگاههای فرهنگی در این مواردند.
مادربزرگها و پدربزرگها، مادران و پدران بیش از این که توصیهای برای یک «پسر خوب» بودن داشته باشند، دستشان پر است از توصیههایی برای یک «دختر خوب» بودن. از صبح تا دستکم نیمهٔ روز، در شبکههای مختلف و برنامههای گوناگون تلویزیونی که تحت عنوانِ «خانواده» پخش میشود، حداقل ۸۰ درصد توصیههای مشاورین و روانشناسان و کارشناسان بهداشت و تغذیه و دینشناسان، خطاب به جنس زن است. در مدرسه و دانشگاه و محیط کار، بیشترِ بایدها و نبایدهای پوششی و اخلاقی مربوط به زنان و دختران است و به طور کلی پسران همواره بیش از دختران فرصت «جوانی کردن» و اجازهٔ ارتکاب اشتباه داشتهاند.
درست است که زنان مسئولیتِ مهم و حساسی در خانواده، و به تَبَع آن در اجتماع به عهده دارند؛ اما آیا اهمیتِ نقش زنان، دلیل خوبی برای نادیده گرفتنِ نقش مردان، به عنوان نیمی از جمعیتِ جامعهٔ انسانی است؟
آیا اهمیتِ تخلّق به اخلاق نیکو در مردان واقعاً کمتر از زنان است؟ آیا حفظ حریم و حیا در مردان ضرورتی ندارد؟ آیا مردان مسئولیتی در قبال کنترل آنچه که میبینند و میشنوند ندارند؟
در این راستا به عنوان نمونه میتوان به طرحهای گوناگونی که توسط گروههای مردمی و نهادهای دولتی و رسانهها و دستگاههای فرهنگی در موضوع حجاب و عفاف اجرایی شده است اشاره کرد. فراوانی این طرحها به گونهای است که گوش نسوان جامعه را از انواع پندها و شعارها پر کرده و شنیدنِ توصیههای تکراری آن، نه فقط کمپوششها را، که حالِ محجبهها را هم بد میکند! در حالی که یک صدمِ این طرحها برای آموزش و تأکید حیا و عفت و حفظ چشم و خویشتنداری و پوشیدگی و غیرت بر مردان، اجرایی و یا حتی در برنامههای بلندمدت، پیشبینی هم نشده است. گویی زنان، تنها منشأ هرزگی در جامعه و سقوط اخلاقیاتاند و مردان فرشتگانی مصون از خطا اند که در دامِ کید زنان اسیر شده و پر پروازشان ریخته است!
البته به نظر میرسد که حساسیتِ زیاد نسبت به دختران و نقشی که در آینده به عنوان همسر و مادر در اختیار خواهند گرفت، ریشهٔ این توجهاتِ زیاده از حد به زنان و نادیده گرفتن مردان باشد. واقعیت این است که با این افراط و عدم تعادل در برنامهها و نادیده گرفتن مردان، ظلم بزرگی به جامعهٔ ذکور شده و آنان نسبت به مسئولیتها و وظایفشان آنگونه که باید آگاه نشده و قبح بسیاری از اعمال ناشایست در نظرشان شکسته و ناخواسته زنان را در بروز ناهنجاریهای اخلاقی مقصر میپندارند. اضافه بر این که این فوکوسِ یک طرفه، گاه خشم پنهانیِ زنان علیه مردان را نیز موجب میشود.
اگر ما خواهانِ جامعهای متعادل و عاری از پلیدی هستیم، باید به جدّ در احیای اخلاق و حیا و غیرت و تقوای چشم در مردان بکوشیم؛ دست از زوم کردن بر زنان و معایب و اشتباهات آنها برداریم و به مردانی نیز بیندیشیم که منشأ بروز اشتباهات در زناناند. کمی از حجم برنامههای حجاب و عفافِ زنان کم کنیم و گوشهنگاهی به هرزگی و مزاحمتهای خیابانی و پوششهای نامناسب و «شلوارهای-الان-میافته»ی مردان بیندازیم. دست از سر حجاب و خشم خدا و عذاب آخرت برای زنان برداریم و کمی مردان را نسبت به بیبندوباری و جولاندهی به شهواتِ سیریناپذیرشان انذار دهیم. در کنار نگرانی برای مادران آینده، بیایید کمی هم نگرانِ پدران آینده باشیم.
بقلم بانو خسروی