نگاهی دیگر
گاهی عبادت چقدر ساده می شود و خدا چقدر مهربانانه تر نگاهت می کند. فقط کافیست زاویه دیدت را با زاویه دید خدا منطبق کنی!
سر نمازی و فرزندت از اول نماز مثل پروانه دورت چرخیده تا نمازت تمام شود و چیزی بگوید. نمازت که تمام می شود، دلت می خواهد تعقیبات بخوانی، غفیله، تسبیحات مادر…؛ اما کودکت دلش می خواهد کشف و بازی جدیدش را نشانت بدهد. لبخند می زنی و همراهش می شوی. کمی که بازی می کنی، وقت غفیله می گذرد و ترجیح می دهی عشایت را بخوانی. تکبیر که می گویی، کودکت هم به سرعت جانمازش را کنارت پهن می کند و قامت می بندد! حس زیبایی نصیبت می شود که نظیرش را با عبادتی نمی توانی بیابی.
می دانی، خط کش خدا مثل ما مدرج نشده. که غفیله اش اینقدر امتیاز داشته باشد و اذکارش آنقدر! حساب کتاب خدا با ما فرق دارد. مثلا می بینی یک لیوان آب که با لبخند دست همسرت می دهی و او آرام می نوشد و یا حسینی می گوید، از اعتکاف در مسجدالحرام هم بالاتر است.
داستانی را عرفا نقل می کنند از طلبه ای که می خواست چله* بگیرد تا حکمت از قلبش بر زبانش جاری شود. 25 روز را روزه گرفت و عبادت کرد و تمام و کمال همه چیز را بجا آورد؛ اما روز 25 ام بود که برایش مهمان آمد. اگر روزه اش را می شکست، چله اش خراب می شد و باید از اول شروع می کرد. اگر روزه اش را ادامه می داد، مهمانش معذب میشد و بد می گذشت به او.
تصمیم گرفت خوب مهمانداری کند و دوباره چله اش را بعد از رفتن مهمانش از سر بگیرد.
مهمانش که رفت، ندا آمد: آنچه می خواستیم بعد از 40 روز به تو بدهیم، 25 روزه دادیم.
باید دیدگاه خدا را بشناسیم.
مادرم می گفت: الهی خودش قوه تمیز(تشخیصـ) ـمان بدهد. تا بفهمیم چه می خواهد و چه باید بکنیم.
آمین یا رب العالمین
———————————
چله: چهل روز خودسازی و عبادت.
ر.مشق عشق