معرفی کتاب کلثوم ننه
یکی از معضلات جامعه زنان، چشموهمچشمی و پیروی از خرافات رواجیافته در میان ایشان است. غالب ایشان بدون تأمل و اندکی تفکر و تنها به صرف فراگیربودن یک مسأله، آن را انجام میدهند و توجهی به زمینههای عقلی و شرعی آن ندارند. در مذمت و بیان معایب این نوع تبعیت، بارها و بارها در رسانههای مختلف صحبت شده است، اما شاید به خاطر نوع بیان و حالت موعظهگونی که داشته است، چندان اثربخش نبوده است.
در این میان، اقدام فرهنگی فاخری که توسط یکی از فضلا و علمای بزرگ صورت گرفته است، جای تأمل و بررسی دارد. مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: «مسأله ديگر، مبارزه با خرافات است. در کنار ترويج و تبليغ معارف اصيل دينى و اسلام ناب، بايد با خرافات مبارزه کرد. کسانى دارند روزبهروز خرافات جديدى را وارد جامعه ما مىکنند. مبارزه با خرافات را بايد جدى بگيريد. اين روش علماى ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانسارى، عالم معروف، مُحشىّ شرح لمعه -که حاشيههاى او را در حواشى شرح لمعههاى قديم ديدهايد. نمىدانم حالا هم چاپ مىشود يا نه. پسر مرحوم آقا حسين خوانسارى (که پدر و پسر از علما و برجستگان تاريخ روحانيت شيعهاند) - سيصد سال پيش براى اينکه خرافات را برملا کند، کتابى به نام «کلثوم ننه» را نوشت، که الان هست. بنده چاپهاى قديمش را داشتم و اخيراً هم ديدم مجدداً چاپ شده است، که چاپ جديدش را هم براى من آوردند. ايشان با زبان طنز، معروفترين خرافات زمان خودش را به زبان فتواى فقهاى زنان درآورده و مىگويد زنان پنج فقيه بزرگ دارند! يکىاش، کلثوم ننه است! يکى، دده بزمآراست! يکى، بىبىشاه زينب است! يکى، فلان است. آن وقت از قول اينها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چيزها، مطالبى را نقل مىکند. يعنى عالم دينى به اين چيزها مىپردازد» (بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان: 1385/08/17).
جمالالدین خوانساری
آقا جمالالدین خوانساری، معروف به «جمال المحققین»، از فقهای امامیه و دانشمندان به نام عصر صفوی است. تاریخنگاران از او به عنوان محققی حکیم، فقیهی نوآور و دانشمندی نامدار كه دارای احاطه علمی كمنظیر و حسن سلیقه و ذوق سلیم و اندیشههای ناب بود، یاد كردهاند و بر این باورند كه حوزه علمیه اصفهان به وسیله او رونق گرفت و دانشوران كمنظیری در حوزه تعلیم او پرورش یافتند.
اقا جمال فقیهی مردمی، نیكگفتار، عالیمقام، خوشفكر، بلندنظر، پرهیزگار، شوخطبع و نمكین بود. او را به صراحت کلام، نقد سازنده و مبارزه با خرافات میشناسند. نکتهسنجی و روحیه نقاد و دردآشنای او با طبع لطیف و بذلهگوی آقا جمال به نوشتن کتابی به نام «عقاید النساء یا کلثوم ننه» انجامید؛ کتابی که نخستین كتابهای رسمی فرهنگ مردم است.
شیخ آقا بزرگ طهرانی، كتابشناس برجسته شیعی درباره این كتاب و مؤلف آن مینویسد: «کلثوم ننه، كتابی شریف، رمانی، انتقادی، لطیف و خندهآور است. در این كتاب بسیاری از بدعتهایی را كه نابهجا به دین نسبت داده میشود، بیان داشته است. این كتاب را آقا جمالالدین فرزند آقا حسین خوانساری (متوفا: ۱۱۲۵ هـ . ق.) نوشته و چاپ شده است» (الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۱۲).
کتاب عقایدالنساء
این کتاب بعد از یک مقدمه، در شانزده باب نوشته شده است که عبارتاند از: در بیان وضو و غسل و تیمم؛ در بیان اوقاتی که نماز ساقط و ترک آن واجب است؛ در بیان روزه؛ در بیان نکاح؛ در بیان احکام شب زفاف؛ در بیان احکام و اعمال زاییدن زنان و ادعیه وارده درباره زائو؛ در بیان حمامرفتن؛ در بیان سازها و افعال آنها؛ در بیان معاشرت زنان با شوهران خود؛ در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود؛ در بیان تعویذ و چشمزخم؛ در بیان اقسام محرم و نامحرم؛ در بیان استجابت دعای زنان، در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرونرفتن و متعلقات آن، در بیان صیغه خواهرخواندگی؛ در بیان چیزهایی که بعد از خواهرخواندگی برای یکدیگر میفرستند. در پایان این شانزده باب نیز به بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه پرداخته شده است.
بابهای مختلف کتاب، اشارتی است به پربحثترین مسائلی که به زندگانی زنان مرتبط است؛ نکتهای که ناشی از دقت نظر نویسنده و نگاه جامعهشناسانه و مداواگرانه اوست. جمالالدین خوانساری سعی دارد با شیوهای نقیضهگون و در قالبی طنز، نکات منقهی را بیان کرده و با سبک و سیاق منحصر به خود، آنها را به چالش کشیده و با ریشخند قرار دادن آنها، مانع از تکرار انجامشان شود.
مسلماً کتابی که با این لحن و به این سیاق نوشته میشود، به دنبال تبیین عقلانی و منطقی مسائل و ارائه تحلیل و استدلالات شرعی نیست، بلکه تنها در سطح عوام جامعه و برای مخاطب عامی بیان شده است که از بسیاری مسائل بدیهی شرعی نیز بیخبر است و تنها بهواسطه آنچه در محافل گوناگون، خصوصاً گعدههای زنانه شنیده است، دست به اقدام میزند. هرچند در این میان از اصطلاحات مرسوم و تخصصی بهکاررفته در رسالهها نیز استفاده شده است تا متن، در عین طنزبودن، در نگاه اول جدی و طبیعی جلوه کرده و بیشتر بر ذهن مخاطب بنشیند؛ حتی گاه با بیانی جذاب، اختلاف اقوال نیز بیان شده است.
برخی از اقوال
با وجود آنکه قدمت این کتاب به عصر صفویه بازمیگردد، اما هنوز هم زنان این روزگار، پایبند به انجام برخی از این آداب و رسوم هستند. در ادامه به برخی از این مسائل اشاره میشود:
الف- رجوع به غیرکارشناس
در مقدمه کتاب آمده است: «افضل علمای زنان پنج نفرند: اول بیبی شاه زینب، دوم کلثومننه، سوم خاله جان آقا، چهارم باجی یاسمن، پنجم دده بزمآرا. … بدانکه هر زنی که سنی داشته باشد و پیری و خرافت او را دریافته باشد، دیگران به افعال او وثوق تمام دارند و زنی که خلاف فرموده ایشان کند، آثم و گناهکار باشد» (ص23).
امروز هم این معضل نه تنها در میان زنان که در بین مردان نیز شایع است؛ معضل رجوع به غیر اهل علم برای گرفتن پاسخ مشکلات فقهی و شرعی، معضلی است که همیشه بوده است.
ب- توجیهات شرعی
کاشتن ناخن و تلاش برای رسیدن به پاسخی در جهت اذن به انجام آن و صحت نماز و غسل همراه با ناخن کاشتهشده، مسأله مبتلابهی در میان زنان امروز است؛ امری که در زمان خوانساری وجود نداشته، اما نمونههای قدیمیتر آن شایع بوده است و واوی اینگونه به آسیبشناسی آن میپردازد: «وقتی که دست را حنا و نگار بسته باشند و یا ابرو گذاشته باشند یا زرک بر ابرو چسبانده باشند، در این صورت ترک وضو و غسل واجب میشود» (ص27).
ج- لجبازی با شوهر
مسأله دیگری که شاید امروزه بیشتر با آن مواجهیم، نوع تقابل میان زن و شوهر و به نوعی یکیبهدوکردن آنها و طلب نفقه با لجبازی است. در مورد غسل زنان آمده است: «هرگاه مرد اجرت حمام زن را ندهد و بیرون رود، غسل از آن زن ساقط است؛ هرچند مدت بگذرد. البته یکی از ایشان گفته است اگر زن اطمینان دارد که بعد شوهر اجرت را خواهد داد، جایز است از خود بدهد و غسل کند و بعد از شوهر بگیرد. کسی در این قول با او موافقت ننموده و این قول خالی از اشکال نیست» (ص31).
د- نمازی که دیگر واجب نیست!
در هنگام هیجان، شادمانی، غم و یا مواردی از این دست، نمازخواندن به مراتب سختتر از زمان عادی است و این نکته مسبوق به سابقه بوده است؛ لذا خوانساری در کتاب، در بابی تحت عنوان “در بیان اوقاتی که نماز ساقط و ترک آن واجب است"، با زبان طنز به این موضوع پرداخته و مینویسد: «اول در شبهای عروسی؛ دوم در حضور ساززن و نقارهچی؛ سوم وقتی زن خویشان خود را در حمام ببیند، لازم است ترک نماز کند و حالات شوهر را به خویشان بگوید؛… پنجم روزی که جامه نو پوشیده باشد و ترسد که خرد و ضایع شود» (ص33).
هـ- شب زفاف و مراسمهای آن
شاید بیشترین رسوم که ریشه در خرافات دارد، مربوط به شب ازدواج زوجین باشد. در باب احکام شب زفاف کتاب آمده است: «واجب است که عروس و داماد در شب زفاف پای راست را بر پشت پای یکدیگر گذارند و هر یک پیشتر گذارد، از دیگری ساقط میشود و کلثوم ننه گفته که اگر شوهر مقدم دارد، بر عروس غالب آید و اگر عروس مقدم دارد، بر شوهر غالب آید و این امر تجربه شده است» (ص51).
در جای دیگری از این باب آمده است: «هرگاه شب زفاف باران آید، باجی یاسمن را اعتقاد آنست که عروس تهدیگ خورده است». در ادامه آمده است: «بیبی شاه زینب گفته که نقل بر سر آنها (عروس و داماد) ریختن از واجبات است و نیز واجب است که آن زنانی که حاضرند نقل را از سر آنان بربایند و این را به اصطلاح گشایش گویند» (ص54).
باز آمده: «دیگر رختخواب داماد و عروس را باید زنی بیندازد که نیکبخت باشد؛ یعنی هوو نداشته باشد و دو شوهر نکرده باشد و شوهردوست باشد» (ص55).
آنچه گفته شد، تنها بیان گوشهای از عبارات کتاب در این باب بود که امروز نیز مبتلابهتر از سایر مسائل است؛ مسائلی که هیچ پشتوانه عقلی و منطقی نداشته و تنها به قول کلثوم ننه نقل شده است.
و- لهو و شادمانی
مسلماً شادمانی در اسلام رد نشده و مورد مذمت نیز قرار نگرفته است، اما آنچه در این شادمانی و شیوههای اجراییساختن آن مطرح است، حلالبودن شیوهها و کارهایی منجر به شادمانی است. در مذمت برخی از شیوههای نادرست و بعضاً غیرشرعی شادمانی است که بابی از کتاب به سازها و افعال آنها اختصاص یافته و آمده است: «بدان که دایره زدن ثواب عظیم دارد؛ خصوصاً چهل حلقه و هرچه وسیعتر باشد، ثوابش بیشتر است. هیچیک از علما اختلاف نکردهاند و واجب است که در هر خانه دایره بوده باشد و اگر نباشد، کلثوم ننه گفته که در عوض در و پنجره و کرسی و سینی میتوان زد و اگر هیچیک از اینها یافت نشود، هردو دست را برهم زنند، و این خالی از قوه نیست» (ص73).
ز- رضایت زن از همسر
در این باب کتاب، نکاتی بیان شده است که نشان از شناخت جامعهشناسانه نسبت به روحیات زنان و جامعه آنها دارد. آنچه عنوان شده با رویکردی زنگرایانه است؛ چنانچه در نوع تعامل میان زن و شوهر آمده است: «بدانکه زن وقتی از شوهر راضی شود که زن دیگر نگیرد و در شب و روز با او صحبت بدارد و هر چه او را امر کند، به زودی انجام دهد و هروقت از خانه بیرون رود، چیزی از برای او خرید کند و بیاورد، و بیبی شاه زینب گفته که هرگاه زن از خانه بیرون رود، مرد منع نکند» (ص79).
در بخش دیگری از کتاب اختلافات میان عروس و فامیل همسر به تفصیل شرح داده شده است؛ شرحی که ناخودآگاه حس بدبودن این نوع رفتار را در مخاطب برمیانگیزاند: «اجماعی علماست که عروس باید با مادرشوهر و خواهرشوهر و زن برادرشوهر که جاری گویند، دشمنی نماید» (ص79). «بیبی شاه زینب گفته که عروس باید با هرچه مادرشوهر گوید برخلاف رفتار نماید و مادرشوهر همیشه شکوه عروس را به پسر کند و زن نیز باید هرچه بتواند افترا به خواهرشوهر ببندد» (ص81).
ح- بترکد چشم حسود
از جمله مواردی که همچنان در افواه عموم جاری است و البته ریشه در تأکیدات اسلامی آمیختهشده با خرافات و بدعت دارد، چشمزخم و راههای مقابله با آن است. در بخشی از کتاب آمده است: «و آداب سوزانیدن اسپند آن است که اگر در شب جمعه بسوزاند، بهتر است؛ به اعتبار اینکه تمام بیماریها رفع میشود. … و در وقت سوزاندن اسپند بگویند: بترکد چشم حساد و حسود، برافتد منافق و جهود؛ و بعد از آن اسم دشمنان خود را که دانند بگویند. از سیاهی اسپند، بعد از آنکه سوخته باشد، باید بر کف پا و دست و سر بینی ایشان کشیده شود که تأثیر عظیم دارد» (ص90).
ط- نامحرمانِ محرم
عبارت «پزشک محرم است» غلط مصطلحی است که در میان زنان رواج بیشتری دارد؛ در همین زمینه در باب اقسام محرم و نامحرم، عبارات و نکات قابل تأملی آمده است: «اما آنان که محرماند: یهودی یراقفروش، سبزیفروش، زردکفروش، بزاز، پنبهعوضکن، طبیب، رمال، دعانویس، جادوگر، مطرب، نقارهچی، عمله، کلاهبسر، گلوبندفروش» (ص94).
ی- مهماننوازی به شدت!
از دیگر رسومی که باید اصلاح شود، شیوه مهماننوازی است و افراط و تفریطهایی که در آن صورت میگیرد. در همین زمینه آمده است: «و در وقت چیزخوردن میهمان هرچند که سیر شده باشد، بر میزبان واجب است که لقمههای بزرگ گرفته و به یاد هریک از خویشان او که به خانه ماندهاند و حاضر نیستند، بدهد؛ و ایشان را در سر سفره یاد کند که جای فلان خالی است» (ص102). در ادامه به مهمان و برخورد او نیز اشاره میشود: «و بر مهمان واجب است که در وقت چیزخوردن به یکدفعه چیز نخورد، بلکه قدری بخورد و تأمل نماید و میزبان او را قسم دهد به جان شوهر و فرزندان که چیز بخور و او مضایقه نماید و کمکم خورد» (ص105).
ک- اذکار و ادعیه وارده
شاید بتوان قابلتأملترین بخش کتاب را خاتمه آن دانست؛ بخشی که به بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه میپردازد و بسیاری از رسوم و آداب و ادعیه بدون سند و نادرستی را که خصوصاً در آن زمان رواج بیشتری داشته است را به سخره میگیرد. حتی عملی مانند حضور در مجالس عزا نیز در نظر نویسنده اگر با افراط همراه باشد، نه تنها دارای اثر نیست، که مذموم نیز بهشمار میرود؛ چنانچه در بخشی از خاتمه آمده است: «و اجماعی علماست و واجب است زنان را که در کوچهها و بازارها، هرجا که تعزیه باشد بروند، بلکه گفتهاند وای به حال زنی که تعزیه تا یک فرسخی باشد و او نرود» (ص126).
در بخش دیگری از خاتمه به مسألهای دیگر اشاره میشود که باز هم ریشه در خرافات دارد: «در شب و روز سهشنبه و چهارشنبه، هم جاروبکردن، فعل حرام است» (ص129).
نگاهی کلی
خوانساری در کتاب بهطور جدی به نقد دینداری عامیانه و موارد مرتبط با آن مانند نماز، حجاب، موسیقی، نوع روابط و مقابله با انواع کلاههای شرعی میپردازد. در مجموع، آنچه در کتاب آمده است را میتوان در عین نقد، شرح وضعیت موجود نیز دانست. خوانساری همانقدر که معترض به رسوم است، در لابهلای نوشتههایش وضعیت موجود آن زمان را نیز نشان میدهد. زنانی که دغدغه و دلواپسی آنها همسرانشان هستند؛ برخی دغدغه و نگرانی بیاعتمادی به همسر را دارند و برخی دیگر دغدغه یافتن همسر و بختگشایی؛ زنانی که به دنبال این مسائل و مشکلات، با پناهگرفتن به این خرافات، به دنبال دستیابی به نتیجه و آرامش هستند. با انجام اعمالی مانند روزه مرتضی علی، ابریشم سبز به سوزنکردن و به لباس عروس دوختن و… .