عشق و معرفت
…تلفیق عشق و معرفت با هم، تعالی و تكامل و سازندگی را به همراه میآورد و بالاترین مظهر احساسهای عاشقانه اشكی است كه بر چشمها جاری میشود. گریه بر اباعبدالله الحسین عليهالسّلام و اهل بیت و اصحابش مظهر عشق و دلباختگی به یك قهرمان حماسی است، نه مظهر ترحّم نسبت به یك انسان ضعیف و زبون و ذلیل؛ العیاذ بالله.
دلسوزی نسبت به یك ضعیف ستمكش یك چیز است و احساس عاشقانه نسبت به یك قهرمان بزرگ چیز دیگری است. باید این دو كاملاً تفكیك شود. اشك بر اباعبدالله اشك بر یك قهرمان است نه بر یك انسان ضعیف ستمكش.
این عشق در قلب همهی مؤمنین وجود دارد فقط تفاوت آدمها در این است كه در بعضیها این عشق ظاهر شده و در بعضیها مخفی است والاّ هیچ مؤمنی نیست كه عشق و محبّت اباعبدالله عليهالسّلام، تكویناً در وجود او نباشد.
در حدیث است كه ان للحسین عليهالسّلام محبةً مكنونةً فی قلوب المؤمنین: در تكوین و خلقت همهی مؤمنین نسبت به اباعبدالله الحسین عليهالسّلام یك محبّت پنهانی مخفیی هست و شهادت اباعبدالله الحسین عليهالسّلام، آتشی در جان مؤمنین روشن كرده كه هیچ راهی برای خاموش شدن آن نیست جز ظهور ولی عصر ارواحنافداه و گرفتن انتقام این خون به ناحق ریخته شده.
وقتی اباعبدالله الحسین عليهالسّلام از مركب به زمین افتادند و لحظههای آخر عمر حضرت بود، آن دشمن پلید روی سینهی حضرت نشست برای اینكه سر حضرت را جدا كند. زمین و آسمان به لرزه درآمد. ملائكه در عرش به غوغا در آمدند. نظام عالم داشت بر هم میریخت. خدای متعال برای اینكه ملائكه را آرام كند فرمود به طرف راست عرش نگاه كنید. ملائكه نگاه كردند و آقای بزرگواری را دیدند كه ایستاده است، قیام كرده است. خدای متعال فرمود: آرام باشید. من انتقام این خون را به دست او خواهم گرفت. ولی تا پیش از ظهور این آتش فروزان است. قلب همهی شیعیان مجروح است.
ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا یبرد ابداً : آتشی در جان مؤمنین به خاطر شهادت اباعبدالله عليهالسّلام برافروخته شده كه ابداً خنك شدن و سردی ندارد. مرور زمان نمیتواند آن را سرد كند.
خود اباعبدالله فرمود: انا القتیل العبرة: من كشتهی اشكم. در روایات داریم كه همهی زمین و آسمان در روز عاشورا گریستند. همهی اهل آسمانها گریستند.
امام رضا عليهالسّلام فرمود: لقد بكت السموات السبع و الأرضون لقتله:[۱] همهی آسمانهای هفتگانه و زمینها بر شهادت اباعبدالله گریستند. همهی انبیاء از آدم تا خاتم صلواتاللهعلیهماجمعین و همهی اهل بیت از امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلاماللهعليها تا امام عصر ارواحنافداه، كه فرمود: ای جدّ بزرگوارم! آنقدر در مصیبت تو گریه میكنم كه اگر اشكهای چشمانم تمام شود، در ماتم و مصیبت تو با خون میگریم؛ همه گریستند.
از آدم گرفته آنجایی كه خواست توبهاش پذیرفته شود و آن كلمات را خدای متعال به آدم القاء كرد و آدم با آن كلمات شروع كرد به طلب مغفرت كردن از خدا، یا حَمیدُ بّحَقِّ مُحَمَّد، یا عالی بِحَقِّ عَلی، یا فاطِرُ (فاطر السموات و الارض) بِحَقِّ فاطِمَة، یا مُحسِنُ بِحَقِّ الحَسَن، تا رسید به یا قَدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَین؛ یكباره دلش شكست و اشك از چشمهای آدم جاری شد.
به جبرئیل گفت این آخری كه بود؟ آن چهار نفر اوّل را كه اسم بردم، بهجت و سروری قلبم را فرا گرفت امّا تا نام حسین را بردم، اشك از دیدگان من جاری شد. بعد جبرئیل برای آدم روضهی عاشورا را خواند: یا آدم صَغِیرُهُمْ یمِیتُهُ الْعَطَشُ: در روز عاشورا كودكان اینها از شدّت تشنگی جان خواهند داد وَ كَبِیرُهُمْ جِلْدُهُ مُنْكَمِش:[۲] و بزرگهایشان هم از شدّت تشنگی پوستهای بدنشان به هم جمع میشود و میخشكد كه آدم گریست و به بركت گریهی بر اباعبدالله توبهی او پذیرفته شد.
تا همهی انبیای دیگر. همهی ملائكه، همهی جنها گریستند. داستان نوحهی جن در عصر عاشورا را روایات ما نقل كردهاند.[۳] همهی ائمّه بر اباعبدالله الحسین عليهالسّلام گریستند و در ماه محرّم مجلس عزا بر پا كردند و یاد مصائب اباعبدالله را زنده كردند و گریستند و دیگران را هم تشویق به گریستن كردند.
به هر حال گریستن بر اباعبدالله الحسین عليهالسّلام گوهر بسیار بزرگی است كه خدای متعال نصیب اهل ایمان كرده است و این عشقی كه در قالب این گریهها ظهور پیدا میكند با آن معرفتی كه در درسآموزی از مكتب عاشورا به دست میآید این دو با هم تلفیق میشود و آن كمال را میآفریند…*
[۱]- حجازی، دررالاخبار، ص ۶۹۶.
[۲]- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۰۸.
[۳]- در یكی از سفرهایی كه بنده مشرّف بودم، خدای متعال عنایت كرد همان زیر قبّهی اباعبدالله الحسین عليهالسّلام به انسان بزرگی برخوردم كه ساكن كربلا بود. آدم اهل دل و بسیار بزرگ و عارفی بود. او به من گفت: بروید شكر كنید كه چشمهایتان نمیبیند. اگر میدیدید كه این هزاران ملكی كه اینجا جمعند چطور دارند ضجّه میزنند، از شدّت این داغ سنگینی كه اینها متحمّلند و گریههای فراوانی كه میكنند یك لحظه نمیتوانستید زنده بمانید. چون این ملائكه به نصرت اباعبدالله آمدند، ولی دیر رسیدند. وقتی رسیدند كه كار از كار گذشته بود و از همانجا سوگواری و ماتم را شروع كردند. هنوز آنجا تحت قبهی اباعبدالله مشغول سوگواریند.
* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسهی اهل ولاء
به کوشش مهتاب ابیان