رهبرم را دوست دارم يا حسين (ع)
امير عاملي قزويني در سروده خود به نام «رهبرم را دوست دارم يا حسين(ع)» از كربلا و عشق به ولايت سخن ميگويد.
اي قلم از غربت زينب بگو
از غم سجاد غرق تب بگو
كربلا را اي قلم تصوير كن
يادي از مولاحسين، آن پير كن
نكته اي از حال و روز ياس گو
اي قلم از حضرت عباس گو
از بلاجويان دشت كربلا
از شهيدان بلا در نينوا
از كساني كه ولي را ياورند
عاشقاني كه زجنس باورند
كارعشق از كربلا بالا گرفت
عشق آنجا دامن مولا گرفت
عشق را با جانشان آميختند
خون هفتاد و دو ساقي ريختند
عشق با عباس معني مي شود
قطره با يادش چو دريا مي شود
«عشق از اول سركش و خوني بود
تاگريزد هر كه بيروني بود»
كربلا تكثير بوي ياس بود
كربلا آيينه عباس بود
كربلا يعني شهادت با حسين
هست عالم قطره و دريا حسين
هست دريايي كرانه ناپديد
نام زينب ياد عباس شهيد
هر چه باشد ما نمي دانيم چيست
يا حسين عشق است يا هر دو يكي است
اي حسين كربلا ايجاد كن!
عشق را در جان ما بنياد كن
چشممان را هرزه گردي كور كرد
خودپرستي از خدامان دور كرد
فرقه اي گويند سهم ما چه شد
قسمت ما از غنيمت ها چه شد؟
جنگ با احساس مردم مي كنند
راه مردي را عجب گم مي كنند
در پي پست و مقامند و هوس
عرض خود را مي برد آخر مگس
سبز را از كربلا دزديده اند
برولايت ناكسان خنديده اند
«ناكسان حرص رياست مي خورند
آب را هم با سياست مي خورند»
با ولي در جنگ با نام علي
دشمنان را گفته اند اينان ، بلي
بسكه اين فرقه كثيفند و بدند
عكس فرزند تو را آتش زدند
دردل اولاد تو خون مي كنند
بنگر اي مولا به ما چون مي كنند
ليك خيل عشقبازانت تمام
بسته دل را برولي و برامام
خيل سربازان روح ا لله تو
عاشقان روي همچون ماه تو
دشمنانت را به ذلت مي كشند
جمعه يارانت به ميدان آمدند
رهبري داريم چون تاج سري
رهبري داريم از گل بهتري
رهبري كه يادگار دردهاست
دشمن اين فرقه نامردها ست
رهبري جانباز ، سرباز امام
رهبري كه هست چون ماه تمام
رهبري كه رهرو راه تو است
رهبري همچون خميني مست مست
رهبري مست ولايت با علي
رهبري كه هست او بر ما ولي
رهبري كه هست اولاد شما
عاشق اوييم با ياد شما
يا حسين كربلا ايجاد كن
رهبر ما را زلطفت ياد كن
باش ياد رهبر والاگهر
اي كه هستي عالمي را تاج سر
هست رهبر يادگار كربلا
يادگار رهروان نينوا
رهبرم را دوست دارم يا حسين
جان بپايش مي سپارم ياحسين
چونكه كاري كربلايي مي كند
كشور ما را خدايي مي كند