حاشیههای دیدار تاریخی دانشجویان با رهبر معظم انقلاب
علی پهلوان، دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان دومین دانشجویی بود که پشت تریبون قرار میگرفت. وی سخنان خود را با نام “خداوند مستضعفین و خدای محرومین” آغاز کرد. وی نیز از عدم مبارزه جدی با فساد توسط مسئولان به شدت انتقاد کرد و در ادامه گفت که مسئولیت گرفتن فتنهگران سال ۸۸ در بدنه دولت استخوان لای زخم ما شده است. دانشجویان با “احسنت” بلندی این سخنان پهلوان را تایید میکردند.
پهلوان همچنین از اتهامزنیهای بیاساس سیاستمداران به یکدیگر گفت که بهداشت روانی جامعه را به مخاطره انداخته است. و در ادامه از بیعملی محض شورای عالی فضای مجازی به شدت انتقاد کرد و گفت که حقیقتاً در این مدت نزدیک به ۳ سال که این شورا راه اندازی شده چه تصمیم راهبردی برای این عرصه بسیار مهم اتخاذ کرده است؟
دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در پایان هم از اهمیت و لزوم رعایت خطوط قرمز توسط تیم مذاکره کننده گفت.
علی پهلوان نیز پس از اتمام سخنانش به محضر رهبر انقلاب رفت تا متن کامل سخنانش را تقدیم ایشان کند. نکته عجیب آنجا بود که برخلاف سالهای گذشته چفیه رهبر معظم انقلاب پس از ۲ سخنرانی دانشجویان همچنان سر جای خود باقی مانده بود. ابتدا گمان میرفت که شانس با دانشجویان بعدی یار بوده تا این چفیه سهم آنها شود. اما پاسخ این سوال و ابهام پس از ۵ ساعت مشخص شد. مسئولان برگزاری از دانشجویان خواهش کرده بودند که برای جلوگیری از خلل هرچند اندک در برنامه، از درخواست چفیه آقا خودداری کنند ولی در نهایت به همه آنها چفیهای از سوی رهبر معظم انقلاب اهدا شد.
پس از پهلوان، نوبت به زارع رسید. نماینده بسیج دانشجویی. قد و قامت چندان رشیدی به آن معنا نداشت؛ قامتش “نُرم” دانشجویان کارشناسی حال حاضر بود. اما لحن خطابهاش بسیار جذاب و شوقانگیز. از همان آغاز حماسیاش مشخص بود که خطشکنی دانشجویی به معنای اتمّش را باید انتظار کشید. شاید کلیشهای به نظر برسد اما حقیقتاً لحن رشیدش یادآور فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بود. خاصه آنکه در پایان سخنانش، شور و نشاط و فضای عجیبی به مجلس بخشید؛ آنجا که از قلب رنجور خود و سایر دانشجویان از تعابیر عدهای از مسئولان درباره “صلح امام حسن(ع)” گفت. میگفت که این تعابیر مسئولان و مقایسه وضعیت فعلی کشور و ملت با وضعیت زمان امام حسن(ع) قلب همه را رنجور کرده است. دانشجویان آه کشیدند و فریاد احسنت زدند.
زارع ادامه داد: آقایان این حرفها را نزنند، این مقایسهها ظلم به این ملت غیور است. وجه تشابه ملت همیشه در صحنه ایران با مردمان آن زمان چیست؟!مگر ملت را نمیبینند؟ مگر ندیدند هرجا تهدیدمان کردند، ملت پرشورتر۲۲ بهمنها را برگزار کرد؟ مگر همین روز قدس را ندیدند؟ آقایان! این ملت کجای کار را کم گذاشته است؟ مگر آن زمانی که برخی خواص در خواب بودند همین ملت نبود که آتش فتنه افروزی سال ۸۸ را خاموش کرد و ۹دی را آفرید؟ مگر امام در وصف ملت ما نفرمود که این ملت از امت صدر اسلام هم بهتر است؟ آقایان شما بگویید این ملت، که همیشه به خصومت با استکبار افتخار کرده، امروز چه کرده است که باید با مردمان زمان امام حسن (ع) قیاس شود؟ مسئولین کم نیاورند و شانه خالی نکنند، این ملت ایستاده است. ما ایستاده ایم. ما بدریون این انقلابیم که تا آخرین نفس ایستاده ایم. ما تا آخر ایستاده ایم تا او بیاید.
اما زارع در پایان شعری خواند که بیت بیتش که نه، مصرع به مصرعش زبان دل دانشجویان بود. هم شعر خوب بود و هم او بسیار حماسی و زیبا میخواند. سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند؛ برای هرمصرعش و حتی هر کلمهاش احسنت بلندی میگفتند و لذت میبردند. شعرش این بود:
دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست
شمشیر دوستان علی در غلاف نیست
در این قبیله نخل تناور همیشه هست
مقداد هست مالک اشتر همیشه هست
اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند
سلمان نمرده است اباذر همیشه هست
همواره دست ها به علمداریت بلند
آسوده خاطرت که برادر همیشه هست
صف بسته اند این همه سردارها به شوق
یعنی برای پیشکشت سر همیشه هست
فضای مجلس شکسته شد و جلسه بیش از پیش واقعاً “دانشجویی” شده بود.
این بار مجری هادی ذوالفقاری را پشت تریبون صدا کرد. نماینده انجمن اسلامی دانشجویان علامه. متنی از پیش آماده نکرده بود، اما نحوه بیانش خوب بود و خلأ متن را تاحدی میپوشاند. وی در ابتدای سخنانش از بازشدن فضای دانشگاهها در دولت روحانی سخن گفت. و البته گفت که یک زنگ خطر را میخواهد به صدا در آورد: خطر بیتفاوتی عمومی دانشجویان نسبت به سیاست. ذوالفقاری درباره بورسیهها نیز سخن جالبی گفت: اگر حتی “یک نفر” در میان بورسیهها باشد که به وی ظلم شده باشد، مسئولانی که این موضوع را مطرح کردند باید در آخرت پاسخگو باشند.
ذوالفقاری پایان سخنانش را با تعبیری زیبایی از شهید بهشتی به پایان برد: دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز جامعه قضا میشود.
رهبر انقلاب در اثنای سخنانش به این تعبیر اشاره ای کرد و آن را تعبیر خوبی دانست و بر آن تاکید کرد.
اما نقطه عطف دیگر این مراسم، سخنان میکائیل دیانی، نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل بود که بارها با احسنت و تکبیر دانشجویان روبرو شد. دیانی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد که بر مبنای “نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز” سخن خواهد گفت. وی از تحریف رهبری گفت و از اینکه عدهای از منصوبان رهبری و حتی غیرمنصوبان اظهارات و تحلیلهای خود درباره مسائل مهم را به رهبری منتسب میکنند به شدت انتقاد کرد. اشارهای هم به ماجرای تذکر تلویحی رهبر انقلاب به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بعد از تبریک به مناسبت بیانیه لوزان داشت.
در ادامه از سیاست خارجی دولت یازدهم به شدت انتقاد کرد و گفت که “تعامل و همگرائی با غرب قرار بود، عزت و احترام بین المللی را به ایرانیان بازگرداند اما عملا وقایعی همچون تهدید ایران توسط کشور ۸۰۰ هزار نفری جیبوتی، خط و نشان کشیدنهای عربستان و ماجرای فرودگاه جده و ماندن سیصد و چند روزة سفیر ایران پشت درهای سازمان ملل نشان داد، که ذوق زدگی جناح غرب گرا منفعتی برای ملت ایران نداشته است.”
این سخنان با خندههایی از سر درد دانشجویان روبرو میشد و البته احسنتهای پرصدا و بلند.
دیانی در ادامه از هتک حرمت منتقدان توسط برخی مسئولان اجرایی نیز سخن گفت؛ سخنانی که این بار نیز با احسنتهای دانشجویان روبرو میشد. دیانی حرف دل بسیاری از آنها را میزد: بعضی نگاههای از بالا به پایین و سلطنت مأبانه دولتمردان مبتنی بر انگاره “فقط ما می فهمیم و باقی نمی فهمند” باعث شده تا نقدهای فنی به وضع موجود شنیده نشود و منتقدین را با الفاظی چون کم سواد، عقب مانده، بی شناسنامه و عصر حجری خطاب کنند.حتی مردمی که دولت، برآمده از رأی آنها است به جرم لبوفروشی و راننده تاکسی بودن اجازه صحبت ندارند؛ که این رفتارها نه قرابتی با اخلاق سیاسی اسلامی دارد! و نه رگه ای از همدلی و همزبانی در آن احساس می شود.
نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در بخش دیگری از سخنانش به موضوع مذاکرات هستهای نیز اشاره کرد و ضمن بیان برخی انتقادات، به بخشی از صحبتهای زارع، نماینده بسیج دانشجویی، از دریچهای دیگر ورود کرد. برای دانشجویان مقایسه دوران حاضر با دوران امام حسن علیه السلام و تشبیه تلویحی عدم ایستادگی مردم و ضرورت تحمیل یک صلح به ولی زمان، بسیار سنگین آمده است. همگی دل خونی دارند.
دیانی میگوید: تطبیق های غلط تاریخی؛ بی تدبیری دیگری در مذاکرات است. برخی افراد؛ امروز را به روزهای پایان جنگ و قبول قطعنامه ۵۹۸ و یا صلح حسنی تشبیه می کنند؛ حال آنکه شرایط و توان ایران چه از لحاظ درونی و چه در عرصه بیرونی و همچنین شرایط دشمنان و ضعف آنها این تطبیق ها را زیر سوال می برد. این یک ظلم آشکار به ملت است اگر بخواهیم مردم سیصد هزار شهید داده، مردم نه دی، بیست و دو بهمن، روز قدس و پای کار انقلاب را با جماعت بی وفای زمان امام حسن (علیه السلام) مقایسه کنیم.
دیانی در عبارتی طعنهآمیز نیز گفت: مروجان نظریه تطبیق دوران فعلی و صلح حسنی بدانند؛ ما کلیدداران عرصه اجرایی را امین و غیور نسبت به انقلاب و رهبری می دانیم، چرا برخی اصرار دارند؛ خود را با یاران خائن و بی وفای امام حسن مقایسه کنند؟
فریاد احسنت جماعت همچنان بلند بود.
دیانی بعد از اتمام سخنانش به محضر امام خامنهای رفت. شاید خودش فکر میکرد انتقاداتش گزنده بوده است. اما رهبر انقلاب به دیانی نیز همچون بسیاری از دانشجویان ناطق، فرمودند: “خیلی خوب بود".
برای رهبری شور و نشاط دانشجویان و بیان انتقادات، اهمیت اساسی دارد. رهبری دانشگاه را “سیاست زده” نمیخواهد اما شور و نشاط و “سیاسی” بودن دانشجویان و تحلیلداشتن آنان را واجب میدانند. همواره از انتقادها و فضاهای اینچنینی به شدت استقبال کردهاند.
رهبر انقلاب در میان سخنانشان اشاره ای به سخنان دیانی داشتند. درباره آن بخش از صحبتها که برخی منصوبان ایشان تحلیلهای خود را منصوب به رهبری کرده و مخالفان با این تحلیلها را انگ ضدولایتی می زنند فرمودند: من که الحمدلله زبانم از کار نیفتاده است. حرف من همان است که خودم میگویم. منصوبان من هم تعداد زیادی هستند که البته آنها از قول رهبری نمیگویند. حرف خودشان را میزنند. در همین موردی که مثال زدید(منظور آقا رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود)، ایشان حرف خودش را زده بود. بنده هم حرف خودم را زدم، هم قبلش و هم بعدش. شما حرف من را از زبان خودم بشنوید. ممکن است فردی از منصوبان در یک مورد هم نظرش با نظر من یکی نباشد. در هر مسئلهای که نمی نشینیم هماهنگ کنیم نظرات را. مهم آن اصول کلی و راه اصلی است که همه در آن متفق هستند.
آقا افزودند: البته این هم نمیشود که هر کسی هر جا چیزی گفت مثلا روابط عمومی بیاید و اطلاعیه بدهد و بگوید که آن فلان آقا این را گفته اشتباه کرده گفته. البته اگر از قول حقیر چیزی بگویند و مطلع شویم که غلط است، به خودشان تذکر میدهیم و خود فرد اصلاح میکند که نمونههایی از این دست بوده است.
لحن شیرین، صادقانه و صمیمی آقا، برای دانشجویان بسیار جذاب و رضایتبخش است.
پس از دیانی، علی مهدیان فر پشت تریبون قرار گرفت. وی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال بود. او در سخنان خود انتقادات شدیدی را نثار مسئولان دانشگاه آزاد کرد. طه هاشمی معاون فرهنگی دانشگاه آزاد در تیررس چشمان ما در جلسه نشسته بود. حرکت خاصی از خود بروز نمیداد.ولی قطعاً رضایتی از این سخنان نداشت.
مهدیانفر از تبدیل شدن دانشگاه آزاد به حیات خلوت سیاسی فامیلی یک جریان گفت.
اما مهدیان فر در پایان از رهبر انقلاب درخواست جالب و البته عجیبی هم داشت. از ایشان خواست که به پدر و مادرها از همین تریبون توصیه کنند که نسبت به ازدواج جوانان سختگیری نکنند. صدای خندههای دانشجویان بلند شده بود. شاید خود دانشجویان هم چنین مطالبی را مناسب این جلسه و شان این جلسه نمیدانستند. اما اتفاقاً یکی از مباحثی که حضرت آقا به آن اشاره کرده و چند دقیقهای راجع به آن سخن گفتند همین مسئله بود.
آقا در نقش پدری معنوی و دلسوز برای دانشجویان، از پدر و مادرها خواستند که سختگیری نکنند. چرا که وعده الهی است که بعد از ازدواج گشایش مالی هم حاصل میشود. البته حضرت آقا بر ضرورت حفظ و شاید تقویت رسمهایی مانند وساطتها و خواستگاری رفتنها هم تاکید کردند و فرمودند که برخی رسوم ازدواج کمرنگ شده است.
آقا خطاب به پدر و مادرها در ادامه فرمودند: هرچه بتوان مشکلات جنسی جوانان را حل کنیم، به نفع دنیا و آخرت جوانان است.
امام خامنهای گریزی هم به مسئله جمعیت زدند و به وزیر بهداشت که در جلسه حاضر بود تذکری جدی هم دادند: به وزیر محترم بهداشت عرض می کنم که خواسته شما که همان خواسته ماست یعنی مسئله جلوگیری از منع باروری، بعضی جاها انجام نمی شود و در بر همان پاشنه سابق میچرخد.
در ادامه این مراسم نیز نمایندگان تشکلهای دانشجویی از جمله جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز به ایراد سخنرانی پرداختند. سخنان نماینده جنبش تا حدی متفاوت بود. وی درباره مسائل شهری و مدیریت حوزه مسکن سخنان جالب و البته متفاوتی گفت: “اگر قرار باشد مطالبات رهبری در مبارزه با زمینخواری و کوهخواری و همچنین شهرسازی اسلامی ایران و امثال آن تحقق عینی بیابد، باید ساختار فسادخیز تأمین درآمدهای شهرداریها تغییر پیدا کند و الا با توصیه و یا برخورد موردی به نتیجه جدی نخواهیم رسید و این مهم علیرغم تأکید در سیاستهای کلی شهرسازی، مغفول مانده و متأسفانه در سیاستهای کلی برنامه ششم در کنار مواردی نظیر محیط زیست، کشاورزی و آب مورد توجه واقع نشده است”
از نکات بسیار جالب و آموزنده این دیدار توجه جدی آقا به سخنان دانشجویان بود. حضرت آقا در بخشی از سخنان خود با اشاره به اظهارات نماینده جنبش عدالتخواه، گفتند که نظر آنان درباره کم توجهی به سیاستهای شهرسازی و بخش مسکن در برنامه ششم توسعه را قبول دارند. آقا فرمودند: اگر قبلاً به من گفته میشد، این سیاستها را می گنجاندیم ولی همچنان پیگیری خواهم کرد که اگر بشود این سیاستها گنجانده شود. حق با ایشان است. انشاءالله جوری که بشود جبران میکنیم.
شاید خود دانشجویان هم شدیداً تعجب میکردند. مقامی در چنین سطحی، این انتقاد دانشجویان را به جان میپذیرد و خاضعانه میگوید که انشاءالله جبران میکنیم. دانشجویی که در کنارم نشسته میگوید: متاسفانه حتی معاونین برخی وزارتخانهها نیز چنین خضوعی نسبت به منتقد و دانشجویان ندارند. اگر به یک معاون وزیر(خود وزیر و مسئول بالاترش، یا بسیاری از مدیران دیگر) این انتقاد را میگفتیم قطعاً برایش بهانهتراشی میکرد و سعی میکرد خود را منزه از هرگونه نقص و خطایی نشان دهد. اما رهبری اینگونه به انتقادات و سخنان دانشجویان توجه جدی دارند. همین چیزهاست که مایه دلگرمی است.
پس از اظهارات نماینده جنبش، خانم صبا کرمی از مسئولان گروههای جهادی دانشجویی نیز به ایراد سخنرانی پرداخت. گزارش میدانی او از مناطق محروم بسیار جالب و البته بعضا غم انگیز بود. وی در پایان سخنان خود چند پیشنهاد خوب درباره نحوه تقویت گروههای جهادی دانشجویی نیز مطرح کرد.
سخنان نمایندگان دانشجویان ساعت ۲۰ به پایان رسید و فرمایشات رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
آقا در همان ابتدا فرمودند: “من از این جلسه حقیقتاً، قلباً و عمیقاً خوشحالم". رضایت آقا برای دانشجویان حاضر بسیار خوشایند بود. لبخندی بر لبان همگی نقش بست. آقا فرمودند حضور پرشور و نشاط و پرانگیزه جوانها در مسائل گوناگون حادثه بسیار مهمی است.
آقا در ادامه از ادعای غربیها مبنی بر افسرده بودن جوانان ایرانی گفتند و فرمودند که آنها برای این دروغ محضشان آمار هم درست میکنند. ایشان فرمودند: اینگونه ادعاهای دروغ و خباثت آمیز بهانه یک سلسله کارهای دیگر است. میخواهند بعدش بگویند پس باید از طریق کنسرت و اردوهای مختلط و … نشاط را به جوانان ایرانی بخشید!
آقا با رد این دروغ غربیها از نشاط جوانان ایرانی گفتند و البته فرمودند این جوان غربی است که افسرده است. آقا به آمار خودکشیهای فراوان در غرب اشاره کردند و گفتند: چند سال پیش یک جوان غربی بر اثر فشارهای روحی تفنگ به دست گرفت و در ساحل امن وآرام حدود ۸۰ کودک را به رگبار بست و کشت.
امام خامنهای همچنین در مثال جالب دیگری از ارتباط افسردگی جوانان غربی و پدیده داعش سخن گفتند. آقا، گرایش بالای جوانان اروپایی به عضویت در داعش برای خودکشی از طریق عملیات انتحاری را نمونههایی از افسردگی جوان اروپایی خواندند.
از مباحث جالب دیگر در این دیدار آن بود که آقا با اشاره به سخنان برخی دانشجویان گفتند که این جزو مواردی بوده است که خودم نیز یادداشت کرده بودم تا در این جلسه بگویم. از نمونه این مباحث، بحث کنسرتها در فضای دانشگاه بود که دانشجویان به شدت از این سیاست فرهنگی غلط در برخی دانشگاهها انتقاد میکردند.
دانشجویان از اینکه در موارد متعددی درباره همان دغدغههای حضرت آقا سخن گفتهاند شادمان بودند. از این تطابق دغدغهها.
با گذشت حدود ۵ دقیقه از اذان مغرب، حضرت آقا فرمودند که وقت اذان رسید اما بخش بزرگی از سخنانشان هنوز مانده است. آقا به دانشجویان گفتند: خب حالا چه کنیم؟ دانشجویان یک صدا میگفتند بعد از افطار هم ادامه بدهیم. آقا فرمودند: اگر حالش باشد، دوباره می آییم.
بعد از افطار دانشجویان فورا به محل جلسه در حسینیه برگشتند. برخی از بخش مهمی از افطار خود میزدند تا این بار جایگاهی نزدیکتر به رهبری در جلسه بنشینند.
فرمایشات رهبر انقلاب بعد از افطار آغاز شد و تا نزدیکیهای ساعت ۲۲/۳۰ ادامه داشت.
برای نگارنده این سطور که در چندین جلسه افطار رهبر معظم انقلاب با دانشجویان توفیق حضور داشته، این دیدار اصطلاحاً چیز دیگری بود. یکی از دلایل این بود که این اولین بار بود که دیدار به بعد از افطار نیز کشیده میشد. اما این همه دلایل نبود.
آقا در این دیدار بارها لبخند و خنده را بر لبان دانشجویان مینشاندند. در اثنای مطالب خود درباره کنسرتها و بهانه عدهای مبنی بر اینکه با این گونه اقدامات می خواهیم دانشجویان را جذب کنیم!
در ادامه نیز آقا از مصیبت برخی مرتجعین عربی منطقه و همچنین سران استکبار از جمله سران رژیم آمریکا گفت. از مصیبتی که برای آنان پیش آمده به سبب افزایش شدید نفوذ ایران در منطقه. آقا فرمودند خلاصه گفتگوهای برخی سران مرتجع منطقه با سران آمریکا این است که این مرتجعین با اشاره به نفوذ ایران در منطقه به آمریکاییها می گویند یک کاری بکنید! و آمریکاییها می گویند آخر ما چه کار کنیم؟ روایت بسیار جالب استیصال متصل مرتجع-مستکبر،نیز بارها خنده را بر زبان دانشجویان می نشاند. هم مرتجعین و هم مستکبرین در چشم و دل آقا و دانشجویان حقیر بودند.
یکی از نقاط اوج دیگر این مراسم، تعبیر جالب آقا درباره جنگ افروزی عربستان علیه مردم یمن و انصارالله بود. آقا تجاوز نظامی عربستان به یمن را ناشی از عصبانیت این رژیم از نفوذ معنوی ایران در منطقه توصیف کرده و فرمودند: از عصبانیت و ناچاری، به مردم بیگناه یمن حمله نظامی کرده و کشتار راه انداختند. با دلارهای نفتی به افراد لباس نظامی سعودی می پوشانند و آنها را میفرستند “زیر چک انصارالله”
تعبیر “زیر چک انصارالله” اصطلاحاتً برای دانشجویان بسیار خوشمزه بود. خندهای از ته دل بر لبانشان جاری میشد.
آقا پس از گذشت ساعتها و پس از ایراد سخنانی مفصل و جذاب، با ذکر این عبارت که “من دیگر حقیقتاً خسته شدم” به جلسه پایان دادند. و دانشجویان سرمست از این دیدار شیرین و تاریخی، حسینیه را ترک کردند.
صفحات: 1· 2