جهان منطقی ام اتفاق می خواهد !
با اجازه مادر :
مهم نیست که باشی ، کجا باشی . مهم بلند شدن است . این “یاعلی” گفتن که از بچگی یاد بچه ها می دهند برای همین وقت هاست . که بلند یک “یا علی” بگویی و بلند شوی . باور کن در این دنیا آنقدر کار روی زمین مانده هست که حالا هم کلی دیر شده :
قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا … (۳۹سبا)
من نهج البلاغه را قبل ها هم خوانده بودم . بارها . اما نگرفته بودم . می دانید دیگر اصل این گرفتن است ! اما حالا احساس می کنم برای دوست شدن با این کلام عقل و منطق کافی نیست ، توصیه و درس هم . باید “عاشق” شوی ، عاشق !
و تو وقتی عاشق می شوی که دیگر از این در و آن در زدن خسته شده باشی ، به اینجایت رسیده باشد ، وقتی عاشق می شوی که دیگر همه ي کتاب ها حالت را به هم بزنند ،ديگر از خواندن زندگينامه ي نويسنده ي كتاب ها فراري شده باشي ، وقتی عاشق می شوی که از “غش” به تنگ امده باشی ، دنبال “خالص” بگردی …
وقتی عاشق می شوی که جواب سوال های همه روزه ات را لحظه ای در جمله ای ، در حرفی ببینی و بعد احساس کنی چقدر این کلام را دوست داری . و آن بالغ درونت واضح بگوید : چقدر این کتاب خوب است !
گاهي همين شش كلمه هم تو را سيراب مي كند ، تو را عاشق مي كند :
فمن اقرب الي الجنـة من عاملها ؟ (نامه۲۷)
غ.صاد