تلویزیون است ما داریم!
بعد از امتحانات مجالی پیدا شد تا در چایی و سریال شبانه همراه خانواده شوم و در این دم که دوباره مهار تلویزیون افتاده دست فیلم وسریال کره ای ، چایمان را با چانشنی ایسان نوش جان می کنیم!
اینجا می خواستم یک عکس از سریال بذارم، سرچ کردن مرا به توبه وا داشت!
دیدن این فیلم همان و انگار کردن دولت دکتر م. همان! از وزرا و اعاظم و ملتزمین گرفته تا کنیز و خدم و حَشَم و حتی دست های پشت پرده و خود خود ایسان هرکدام نماینده ای اند از سردمداران دولت دهم!
و این تصورات اخراجی های ۳ را بر ژرده ی خیالم می اندازد و کاراکتر هایش هرکدام نماینده ی شخصیتی حقیقی در عالم واقع بودند و حرف و حدیث های بعد از آن که فیلمی سفارشی بود و سراسر سیاه نمایی بعضی ها بود و بس.
اما حالا که ایسان دارد جولان می دهد در تلوزیون، آیا صداییاز کسی بلند نشده؟ که این فیلم دارد پته ی خیلی ها را می ریزد روی آب و دارد از بعضی ها بی خود سوپر من می سازد و الخ … ؟!؟
از این خرفها گذشته ایسان حالا یک شخصیت اسوه در تاریخ مملکت خودش، خیلی هم خوب! بماند که بعداز n شب صرف جومونگ دیدن فهمیدیم که او فقط به اندازه ی ۱صفحه در سرگذشت تاریخ تاریخ کره نقش داشته و بقیه اش عصاره ای از توهمات فیلم نامه نویس مخترم، آن هم با دزدی از تاریخ ایران بود!
با چشم غیر مسلح داریم می بینیم کشوری که این طوری قدر تاریخش را دانسته و نگذاشته حتی یک صفحه از آن بین ورق های زمانه گم شود چه جایگاهی پیدا کرده است.
تاریخ ما هم عنی است، در مملکت ما هم هر کس تاریخ خواند و عبرت گرفت ره درست را انتخاب کرد و ب هجایی رسید. خدا را صد هزار مرتبه شکر، فراوان اند اسوه ها و الگوهای ریز و درشتتاریخمان که زندگی یکی شان بشود خوراک سریال شبانه چند سال تلوزیون. نمی خواهد خیلی دور برویم و خیلی دنبال آدم های عجیب و غریب بگردیم. بیست و چند سال از رحلت امام گذشته و اصحاب رسانه هنوز یک فیلم درست و درمان ندارنداز او ابعاد شخصیتی شان. هر سال ۱۵خرداد که می رسد صدا و سیما یک پکیج فیلم تلوزیونی آبکی و تکراری می چلاند بین برنامه ها. مثلاً ویژه برنامه های ۱۵خرداد اند.
حالا شخصیت نه، واقعه ی مهم!
می گوییم فیلم سازان و فیلم نامه نویسان امروز جبهه وجنگ و انقلاب را درک نکرده اند، لمس نکرده اند، زیر دندان نچشیده اند تا بتوانند حی های درونی شان در قالب هنر فیلم سازی و نویسندگی پیاده کنند؛ ۸۸ را که همه دیدیم و با گوشت و پوستمان لمسش کردیم.
۱۳سال بیش امریکا یک برج دو قول اش ترکید، n تا فیلم سینمایی و سریال با موضوع مستقیم ۱۱سبتامبر و هزار تای دیگر هم در حاشیه به آن پرداخت.
تلوزیون مملکت ما می خواهد ملت ماهواره را کنار بگذارند و کانال های محدود گیرنده دیجیتال را بچسبند؛ تا می تواند فیلم هالیوودی می ریزد در شبکه ی نمایش. حالا فرقی نمی کند جیمز کامرون آن را ساخته باشد و اصول پنجگانه ی دین را از بیخ در فیلمش شسته باشد یا دیگری. فرقی نمی کند در فیلم ایرانی را تروریسم بخواند و امریکایی را منجی عالم بشریت…
فرقی نمی کند چون اهمیت ندارد که ۲۰۲۵ رقم بخورد یا نخورد. بگذار بچه های هر کارتونی دوست دارند ببینند، پر از نماد و نکت مخفی و پس زمینه، بگذار ناخود آگاهشان آماده شود برای فرمانبری از طاغوت زمانه…
آوینی نوشت : دوستان عزيز ما، آنان كه ميخواهند پاي در عرصه هنر متعهد بگذارند و خود را نسبت به ايجاد تحول اخلاقي در انسانها مسئول ميدانند، بايد بدانند كه اولين شرط كار “تزكيه نفس” است. كار هنري، و بالاخص فيلم، باطن صاحب خويش را “لو” ميدهد و او را رسوا ميكند. اگر “ديدهبان” بوي بسيج ميدهد، بوي شهيد ميدهد، بوي تربت ميدهد، بوي مهرباني، بوي غربت و مظلوميت و گمنامي… اگر “انسان و اسلحه” و “عبور” نيز عطر صلوات گرفتهاند و گلاب و اسپند… از آن است كه سازندگانشان خود رزمآور و بسيجي بودهاند و با جبههها انسي غفلتناپذير داشتهاند.
بقلم زیرباران