تحریف عاشورا
…تحریف واقعهی عاشورا در طول تاریخ استمرار پیدا كرد. چه به دست دوست، چه به دست دشمن. و این تحریف، چه در بعد گزارش وقایع است، یعنی تحریف لفظی است كه بسیاری از حرفهایی كه هیچ سندی ندارد امروز در افواه در قالب مدّاحیها و روضهخواندنها رایج است، تحریف معنوی هم در تفسیرهایی است كه از چرایی این واقعهها میشود.
تحریف لفظی در چگونگی واقعههاست. یعنی واقعه را درست نقل میكنند امّا در بیان روح واقعه و اینكه چرا امام حسین این كار را كرد، چرا امام حسین این حرف را زد، آنجا واقعه دچار تحریف میشود. هر كسی از منظر خودش تفسیر میكند.
هر كسی از ظنّ خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
تحریفگران هم دوستانند، هم دشمنان. دوستان با جهالت خودشان و دشمنان با عداوت خودشان دست به تحریف واقعهی عاشورا زدند.
دوستان به گونههای مختلفی تحریف كردند. بعضیهاشان چون آدمهایی تكبعدی بودند، واقعهی عاشورا را هم تك بعدی تحلیل كردند و این یكی از اشكال تحریف عاشوراست. عاشورا نمود و نماد تمامیت اسلام است. اگر اسلام یك دین جامع است، واقعهی عاشورا هم یك واقعهی جامع است. یك واقعهی تك بعدی نیست. آن كسی كه عاشورا را تك بعدی تفسیر میكند، در واقع اسلام تك بعدی را مطرح میكند. اسلام تك بعدی، حقیقتِ اسلام نیست. بعضی از مفسران واقعهی عاشورا، عارف، سیاسی، فیلسوف، مورّخ و هر كسی كه بودهاند، اینها دوستانه از روی عشق و محبّت سراغ واقعهی عاشورا رفتند. امّا فقط با همان عینك خودشان كه به هستی نگاه میكردند، واقعهی عاشورا را تماشا كردند. سایر ابعادش را ندیدند. كلّ عاشورا را در همان بعد خلاصه كردند. این یك نحو تحریف است.
شكل دیگر تحریف این واقعه اسطورهسازی بود. یعنی امام حسین عليهالسّلام، و اهل بیت و اصحاب بزرگوارشان را به شخصیتهای اسطورهای افسانهای دسترسی ناپذیری تبدیل كردند كه به هیچوجه نمیتوانند برای دیگران مقتدا و الگو باشند. این هم تحریف عاشوراست.
امام یعنی كسی كه به او اقتدا میشود، در پی او میروند، برای مردم اسوهی حسنه است، وقتی شما امام را به یك شخصیت اسطورهای و افسانهای تبدیل میكنید، او را از شخصیت امامت بیرون آوردهاید و اینگونه سازندگی مكتب عاشورا از آن گرفته میشود. آیا فقط باید نشست مثل افسانه سراییهای افسانه سرایان، به داستانهای عاشورا گوش كرد، امّا هیچ احساسی مبنی بر اینكه من هم رسالتی به دوش دارم و در این راهی كه امام حسین عليهالسّلام پیشوای آن بود، باید قدم بردارم و در مسیری كه حركت كرده، او را مشایعت كنم، وجود ندارد؟!
بعضیها به قصد ابراز محبّت به تحریف واقعهی عاشورا دست زدهاند. یعنی واقعاً اهل بیت را دوست داشتند و به گمان اینكه حالا كه دوستشان داریم چیزهای بیشتری هم بگوییم، شخصیت اباعبدالله و یارانش را قشنگتر ترسیم كنیم. بنا به بافتن حرفهایی كه هیچ واقعیت ندارد، گذاشتند. برخی از دوستان هم با بدفهمی از روایاتی كه بسیار موثّق هم هست دست به تحریف زدند. از زبان اهل بیت احادیثی داریم كه: اگر یك روایت را درك كنی و درایت داشته باشی، ارزشش بیشتر از این است كه هزار روایت را حفظ كنی. این متن صحبتهای معصومین است.
روایاتی كه در ثواب بكاء و تباكی در مصائب اهل بیت عليهمالسّلام به ویژه اباعبدالله الحسین عليهالسّلام هست، همه معتبر و موثّق است. امّا باید درست فهمیده شود. بدفهمی، مشكل ایجاد میكند. بعضیها در مقابله با این بدفهمیها، اصالت آن روایتها را زیر سؤال بردهاند، در حالی كه روایاتی كه در فضیلت گریستن بر اباعبدالله الحسین عليهالسّلام داریم اینقدر زیاد است كه اگر نگوییم متواتر لفظی است، لااقل متواتر معنوی است. امّا باید این روایات را درست فهمید. گفتند چون ثواب بسیار دارد، من بكی او ابكی او تباكی وجبت له الجنة: كسی كه گریه كند یا دیگری را به گریه بیندازد یا حالت گریهكن و حالت محزون به خود بگیرد اگرچه اشك هم از چشمش نیاید، یا تقلاّ بكند كه اشك از چشم خودش درآورد،[۱] بهشت برای این شخص واجب است. این روایت كاملاً موثّق است. از امام صادق عليهالسّلام است. پس چون اینجا گفتند اشك گرفتن از چشم مردم خیلی ثواب دارد، مردمی هم كه اشك میریزند خیلی ثواب میبرند، پس یك حرفهایی بزنیم كه مردم را گریه بیندازیم كه هم خودمان به بهشت برویم و هم مردم به بهشت بروند. برای این مقصود، چیزهایی بافتند و ساختند كه شأن اهل بیت: بالاتر از این است كه این حرفها در مورد آنها زده شود. بزرگترین جسارتهاست. چنان چهرهی مظلومِ ستمكشِ خواری ترسیم میكنند تا به هر نحو از مردم گریه بگیرند. آنچه گفته شد، نقش دوستان در تحریف این واقعه است.
[۱]- تباكی هر دو معنا را دارد: چه اینكه فرد حالت آدم محزون را به خود بگیرد، چه اینكه با تقلاّ كاری كند كه اشك از چشمهایش بیاید.
* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسهی اهل ولاء
به کوشش مهتاب ابیان