بررسی ادعای واهی استعفای مسلمبن عقیل از نمایندگی امام حسین(ع)
به مناسبت سالروز شهادت سفیر حسینی در کوفه؛
در موضوع استعفای مسلم از نمایندگی امام حسین(ع) و وقایع مربوط به آن، تردید جدی وجود دارد، به نظر میرسد که ساختن این گونه داستانها، توسط هواداران بنیامیه و با هدف تحریف تاریخ عاشورا صورت گرفته است.
روز نهم ذیالحجه روز شهادت مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین علیهالسلام است، به همین مناسبت و با کمک «دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع)» بر روزهای سخت خروج نماینده امام حسین (ع) از مکه و شهادتش را در کوفه نظر میکنیم.
تاریخ طبری به نقل از ابو مخنف آورده است: آن گاه که حسین (ع) مسلم بن عقیل را فرا خواند و او را به همراه قیس بن مسهر صیداوی، عمارةبن عبید سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله بن کدن ارجبی به سمت کوفه فرستاد او را به پروا کردن از خدا، پنهان نگه داشتن جریان سفر و نرمی و ملاطفت (با مردم) فرمان داد و نیز به اینکه اگر تشخیص داد مردم، یکپارچه و قابل اعتمادند به سرعت ایشان را باخبر سازد.
مسلم حرکت کرد تا وارد شهر مدینه شد و در مسجد پیامبر خدا (ص) نماز خواند و با کسانی از بستگانش که میخواست خداحافظی کرد آن گاه دو راهنما از قبیله قیس اجیر کرد. وی با آن دو حرکت کرد ولی راه را گم کردند تشنگی شدیدی به آنها دست داد دو راهنما گفتند این راه به آب میرسد همگی از تشنگی، در حال مرگ بودند. مسلم بن عقیل نامهای برای حسین (ع) توسط قیس بن مسهر صیداوی از تنگه بطن خبیث فرستاد: « اما بعد، به راستی که من از مدینه به همراه دو راهنما بیرون آمدم؛ ولی آن دو، راه را گم کردند. تشنگی بر ما غالب شد و آن دو از تشنگی مردند. ما آمدیم تا به آب رسیدیم و با کمترین رمق باقی مانده در بدن، زنده ماندیم. این آب، در سرزمینی است که تنگه بطن خبیت نامیده میشود. من، این رخداد را نشانه بدشگونی این سفر میدانم اگر مرا معذور بداری و دیگری را به جای من به کوفه بفرستی بهتر است».
امام حسین (ع) در جواب او نوشت: «امیدوارم که ترس، تو را وادار به نوشتن استعفانامه نکرده باشد. به آن سمتی که تو را روانه ساختم، حرکت کن درود بر تو باد!» مسلم چون نامه را خواند، گفت: این نامه نوشتن، به خاطر ترس بر جانم نبود پس به مسیر ادامه داد تا به آبگاهی از قبیله «طی» رسید در آنجا فرود آمد و سپس از آنجا بار بست. او مردی را دید که شکار میکرد شکارچی به سوی آهویی تیرانداخت و او را کشت مسلم گفت: دشمن ما نیز به خواست خدا کشته خواهد شد.
عمار دهنی به امام باقر(ع) گفت: جریان کشته شدن حسین(ع) را برایم تعریف کن آن گونه که گویا خود، حضور داشتهام حضرت فرمود: معاویه از دنیا رفت، در حالی که «ولید بن عقبة بنابی سفیان» والی مدینه بود او را به سوی حسین(ع) فرستاد تا از وی بیعت بگیرد امام حسین(ع) به او فرمود: «این کار را تاخیر بینداز و مدارا کن». ولید نیز چنین کرد و امام(ع) از مدینه به سمت مکه حرکت کرد. پس مردم کوفه و نامههایشان به دست حسین(ع) رسید که: «ما خود را وقف شما کردهایم و در نماز جمعه حاکم، شرکت نمیکنیم. پس نزد ما بیا» در آن زمان «نعمان بن بشیر انصاری» والی کوفه بود.
حسین(ع) در پی مسلم بن عقیل، «علیبن ابی طالب» را فرستاد و به وی فرمود: «به سمت کوفه حرکت کن و در آنچه که برایم نوشتهاند بنگر تا درست باشد».مسلم، از مکه بیرون آمد تا به مدینه رسید از مدینه دو راه نما با خود همراه کرد آن دو، او را از بیابان بردند و تشنگی شدیدی بر آنان هجوم آورد، تا آنجا که یکی از دو راه نما مرد. مسلم برای حسین(ع) نامه نوشت و درخواست استعفا کرد؛ ولی حسین(ع) در پاسخ نوشت: «به سمت کوفه حرکت کن».
اما یکی دیگر از راویان به نام «ابوالفتوح» قضایای خروج مسلم از مکه را با کمی تفاوت، آن را این گونه نقل میکند: مسلم بن عقیل از مکه به سمت مدینه پنهانی حرکت کرد تا مبادا کسی از بنی امیه او را بشناسد وقتی وارد مدینه شد، نخست به مسجد پیامبر خدا(ع) رفت و دو رکعت نماز خواند. آنگاه در تاریکی شب آمد و با برخی از بستگانش خداحافظی کرد سپس دو راه نما از قبیله قیس عیلان، اجیر کرد تا راهنمای وی باشند و او را از بیراهه به کوفه ببرند.
راوی میگوید: دو راهنما او را شبانه از مدینه بیرون بردند؛ ولی راه را گم کردند و از مسیر دور افتادند لذا تشنگی بر آن دو، غلبه کرد و هر دو از تشنگی، جان دادند. آنگاه مسلم بن عقیل نامهای را با این مضمون برای حسین(ع) نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به حسین بن علی، از مسلم بن عقیل اما بعد، من به همراه دو راهنمایی که اجیر کردم، از مدینه بیرون آمدم؛ ولی آن دو، راه را گم کرده و هلاک شدند سپس ما به آب دست یافتیم گرچه نزدیک بود تا من نیزا هلاک شوم؛ ولی با رمقی اندک، خود را نجات دادم. ای پسر دختر پیامبر خدا! ما در منطقهای به نام مضیق، بر آب دست یافتیم. از این حادثهای که پیش آمد چنان به نظرم میرسد که مرا از این کار، معاف داری. والسلام!»
راوی میگوید: حسین(ع) چون نامه مسلم بن عقیل ـ که خدای، رحمتش کند ـ را خواند، دانست که مسلم، مرگ دو راهنما را به فال بد گرفته و از این جهت، بیتاب است. از این رو برایش نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی، به مسلم بن عقیل. اما بعد، من امیدوارم که ترس و سستی، تو را بر نوشتن نامه و درخواست استعفا، وادار نکرده باشد. بدانچه ماموری، ادامه بده. درود و رحمت و برکات خداوند، بر تو باد!»
وقتی نامه به دست مسلم رسید، ناراحت شد و گفت: «ابا عبدالله الحسین، به من، ترس و سستی نسبت داده و این، چیزی است که من در خود، سراغ ندارم». سپس وی از این مکان به سمت کوفه حرکت کرد و مردی شکارچی را دید مسلم به وی نگاهی انداخت و دید که به سوی آهویی، تیری پرتاب کرد و او را کشت. مسلم گفت: «به خواست خداوند متعال، ما هم دشمنانمان را میکشیم».
همچنین، الأخبار و الطوال، البدایة و النهایة و برخی از دیگر منابع، این ماجرا با اندک اختلافی ذکر کردهاند که به دلیل طولانی شدن مطالب از ادامه آنها خودداری میشود.
* تأملی در گزارشهای مربوط به استعفای مسلم از نمایندگی امام حسین (ع)
برپایه گزارشهایی که گذشت، مسلمبن عقیل پس از پذیرفتن نمایندگی امام حسین علیهالسلام برای رفتن به کوفه از مکه به مدینه آمد و از آنجا با دو نفر راهنما به سوی کوفه حرکت کرد؛ اما آن دو راهنما راه را گم کردند و هر دو از شدت تشنگی هلاک شدند. مسلم و همراهانش با زحمت بسیار خود را به آب رسانده و نجات یافتند ولی او این حادثه را به فال بد گرفت و از این رو نامهای به امام حسین (ع) نوشت و از به انجام رساندن این مأموریت عذرخواهی کرد امام در پاسخ وی نیز ضمن متهم کردن او به ترس از انجام دادن مأموریتش با استعفای وی مخالفت کرد و دستور اکید داد که به راه خود ادامه دهد.
این گزارشها بنا به دلایلی که به آنها اشاره میشود فاقد اعتبارند:
۱-هیچ یک از این گزارشها سند معتبری که بتوان به آن اعتماد کرد، ندارند
۲- براساس اسناد تاریخی، مسلم، فاصله مکه تا کوفه را در مدت بیست روز طی کرد زیرا وی در پانزدهم رمضان از مکه بیرون آمد و در پنج شوال وارد کوفه شد. با عنایت به اینکه فاصله مکه تا کوفه حدود هزار و ۴۰۰ کیلومتر است او باید به طور متوسط هر روز ۷۰ کیلومتر راه را طی کرده باشد و البته این جدا از چند روز توقفی است که در مدینه داشته است حال اگر بخواهیم که وی پس از خارج شدن از مدینه، قاصدی را به مکه فرستاده تا از امام (ع) کسب تکلیف کند، چنانچه فرصتی را که برای پیدا کردن قاصد و اعزام او به مکه برای گرفتن پاسخ از امام(ع) و بازگشت قاصد از مکه لازم بوده، به مدتی که خود او در مدینه مانده و مدتی که برای استراحت نیاز داشته، بیفزاییم، زمان سفرش به طور قطع، بیش از یک ماه میشود.
۳ـ بعید به نظر میرسد راهنمایانی که به سختیهای راه عادت دارند، هر دو از تشنگی هلاک شوند، اما مسلم و همراهانش زنده بمانند.
۴ـ فال بد زدن در فرهنگ اسلامی، نکوهیده است. از این رو، بعید به نظر میرسد که شخص والا مرتبهای همچون مسلم که امام حسین(ع) او را به نمایندگی از جانب خود برای چنان مأموریت مهمی انتخاب کرده است به بهانه فال بد زدن از نمایندگی امام(ع) استعفا دهد.
۵ـ در نقل ابن کثیر، تعبیر استعفا و کنارهگیری نیامده است؛ بلکه تنها مسلم از امام حسین(ع) نظر خواسته و کسب تکلیف کرده است.
۶ ـ متهم شدن شخصیت بزرگی مانند مسلم به ترس و سستی در انجام دادن وظیفه از جانب امام حسین(ع) بعید است.
بر پایه این دلایل و قرائن، میتوان گفت: در موضوع استعفای مسلم از نمایندگی امام حسین(ع) و وقایع مربوط به آن، تردید جدی وجود دارد و به نظر میرسد ساختن این گونه داستانها، توسط هواداران بنی امیه و با هدف تحریف تاریخ عاشورا صورت گرفته است و جاعلان، بسیاری از حقایق تاریخی را با داستانهای جعلی در آمیختهاند.
به کوشش گروه فرهنگی / حوزه آئین و اندیشه فارس