اگر پسر دارید این مقاله را بخوانید
پسرم به سن ده سالگی رسیده است و گاه در برخورد با او نمیدانم چگونه رفتار کنم. زمانی آنقدر کودک میشود که کاملاً من را یاد دوران ساده کودکیاش میاندازد و گاهی آنقدر فهمیده و قاطع رفتار میکند که فکر میکنم دیگر بزرگ شده است. پسرها در هر رده سنی ویژگیهای متفاوت و بعضاً متناقضی دارند که والدین را ممکن است دچار سردرگمی در رفتار کند. اگر من بهعنوان یک مادر اطلاعاتی کلی در مورد ویژگیها و خصوصیات ردههای سنی پسرم داشته باشم، قاعدتاً در نحوه رفتار با فرزندم موفقتر عمل خواهم کرد؛ چراکه همه ما به پسرهایی نیاز داریم تا در آینده به مردان جوانی تبدیل شوند که از یکسو مسؤلیتپذیر باشند و به دیگران اهمیت دهند، و از سویی دیگر احساسات خود را بروز دهند و با برچسب مردبودن نیازهای طبیعی خود را سرکوب نکنند؛ مردانی که هم طبق طبیعت خود باید حامی و حمایتگر باشند و هم نیاز به پشتوانهای محکم و عاطفی از جنس زنانه دارند.
در یک چشمانداز کلی، مراحل رشد در پسرها را میتوان به طور تقریبی به سه مرحله اصلی تقسیم کرد و براساس این سه دوره، ویژگیهای مرتبطی را برشمرد.
دوره اول از تولد تا حدود 6 سالگی یعنی سالهای پیش از دبستان است. در این سالها او پسر مادر است و بیشتر به مادر تعلق دارد؛ حتی اگر پدرش نقش مهمی را در این مرحله ایفا کند. محور و سرچشمه اصلی محبت و اولین الگوی کودک، مادر است و او میتواند احساس امنیت و آرامش را در فرزند خود تأمین کند. آغوش مادر برای نوزادان، امنترین مکان هستی است. پسرها به عشق زیادی نیاز دارند تا عشقورزیدن را بیاموزند. صحبت و آموزش چهرهبهچهره از جانب مادر به آنها کمک میکند تا با دنیای اطراف ارتباط برقرار کنند. در این سنین حالات روحی و روانی مادر بر فرزند تأثیر مستقیم دارد و تمام دنیای شاد کودکانه با مادر خلاصه میشود.
اگر مادر بهویژه در سالهای اولیه افسرده باشد و توجه مناسب را به کودک خود نکند، ذهن پسر دستخوش تغییرات ناخوشایندی میشود و او نیز دنیای شادی نخواهد داشت. از طرفی مادر همیشه عصبانی، پسر را گیج میکند که آیا مادرم من را دوست دارد یا نه.
شادترین لحظات کودک زمانی است که مادر با او بازی میکند و در کنار او میخندد؛ گویی که همه هستی در وجود کودک و مادر معنا میشود. امنیت و آرامشی که قرار است از طریق مادر در وجود کودک نقش بندد، با بازیهای کودکانه محقق میشود. اغلب پسرها دوست دارند بدوند، بپرند، پرسروصدا و باهیاهو بازی کنند و عاشق بازیهای هیجانی هستند. در این سنین کودکان بهسادگی میخندند و با اصطلاحاً جنگولکبازی و ادادرآوردن بهراحتی میتوان لحظات کودکانه لذتبخشی را برایشان به ارمغان آورد.
خلاصه اینکه در این مرحله مادرها مهمترین فرد زندگی پسرها هستند و شالوده اولیه شخصیت فرزند در این سنین شکل میگیرد. این سالها خیلی زود سپری میشوند. تا میتوانید از زندگی در کنار پسر کوچولویتان لذت ببرید. نقش پررنگ مادر هرگز به این معنی نیست که پدر نقشی ندارد، فقط تأثیرپذیری از مادر بیشتر است.
دوره دوم حدوداً از 6 سالگی تا 13 سالگی است. این دوره بهترین زمان برای دریافت الگویی مناسب از جانب پدر است. پسرها در این سنین به دلیل کنشهای درونی کمکم میخواهند که یک مرد باشند و از نظر علایق و فعالیتها هرچه بیشتر شبیه پدر شوند. مثلاً شغل آینده خود را همانند پدر تصور میکنند، دوست دارند مثل پدر خود کتوشلوار بپوشند، کمربند ببندند، عطر بزنند و خلاصه اینکه بازیهایشان شبیهسازی شغل و کارها و صحبتهای پدرشان است.
از نظر عاطفی پدر اهمیت بیشتری پیدا میکند و پسر آمادگی دارد تا از پدرش یاد بگیرد و به حرفهای او گوش دهد. این سنین فرصت مناسبی است تا بنیانهای مردبودن در او ایجاد شود؛ چراکه دوره مهمی برای تأثیرپذیری از پدر محسوب میشود. کارهای کوچک را نباید بیاهمیت دانست. فعالیتهای مشترکی که پدر میتواند با پسر خود انجام دهد، همگی میتواند آینده مردانه خوب و ایدهآلی را برای فرزند رقم بزند. پدر میتواند با بازیهای پسرانه، قدمزدنهای دوتایی، تعریف خاطرات کودکانه خود، همراهی در خواندن کتاب قصه یا قصهگویی، قلقلکدادن، کشتیگرفتن و… لحظات لذتبخشی را با پسر خود بهوجود آورد.
انجام کارهای مشترک مثل تعویض لامپهای منزل ، تعمیر شیرهای خانه، شستوشوی ماشین در حیاط، خرید مایحتاج خانه یا هر فعالیت مردانهای که پدر در منزل انجام میدهد، اگر با همراهی و همکاری پسر صورت بگیرد، هم به لحاظ آموزشی و هم تربیتی او را برای پذیرفتن نقشهای آیندهاش آماده خواهد کرد. البته مادر و محبت او همچنان اهمیت خود را دارد. در این سنین پسرها از تعریف و تمجید، بسیار لذت میبرند؛ مثلاً زمانیکه یک لباسنو میپوشند یا موهای خود را بهخوبی شانه کردهاند و… تعریفها و واژههای محبتآمیز و ستایشبرانگیز مادر آنها را بسیار مشعوف میکند و حس مردانه خوبی پیدا میکنند. مرد کوچک خود را در این سنین تحسین و ستایش کنید.
دوره آخر از حدود 13 سالگی یعنی دوران بلوغ تا بزرگسالی است؛ مرحلهای حساس که هم خود پسر سردرگم است و هم والدین. دورانی که صبر بیشتری در رفتار و گفتار والدین نیاز است تا بهخوبی و با کمترین تنش سپری شود. در این مرحله ناخودآگاه نقش و تأثیرپذیری پدر و مادر کمرنگ میشود. در این سنین پسر رشد سریعی دارد و با افزایش هورمونها اتفاقات مهمی در بدن او رخ میدهد. ناآرام، دمدمیمزاج، کمی خشن و هیجانی، گیج، پرانرژی و اهل بحث و جدل میشود. او از نظر هورمونی و فیزیکی آمادگی این را دارد که نقش یک بزرگسال را برعهده گیرد. در این سنین پسرها بهندرت آمادگی شنیدن حرفهای والدین را دارند؛ درنتیجه باید کسانی همچون یک مشاور یا معلم یا عضوی از بستگان نزدیک وجود داشته باشند تا بهعنوان پلی بین والدین و او قرار بگیرند.
در این مرحله نوجوان گرایش دارد تا به گروههای همسالان بپیوندد و باید زمینه را برای این امر فراهم کنیم تا از ورود او به گروههای ناسالم پیشگیری بهعمل آوریم. مثلاً با ایجاد گروههای ورزشی همچون کوهنوردی، شنا، والیبال و… یا گروههای خانوادگی میتوان این تمایل را در جهتی مطلوب و شایسته پیش برد.
حساسیت در این برهه از زندگی به حدی است که گاهی از کاهی کوه درست میشود و والدین را دچار استیصال میکند؛ لذا هرچه آگاهی خود را از تغییرات جسمی و روحی پسرهای نوجوان بالا ببریم، بهتر و منطقیتر میتوانیم به واکنشهای آنها پاسخ بگوییم و به امید آیندهای خوب برای آنها گام برداریم.
ط. جعفری