اهل بيت
جبرئيل عرض كرد: «بله يا رسولالله! اين نوجوان معلم من است. در ابتداي خلقت هنگامي كه خداوند مرا خلق كرد، با من تكلم نموده و فرمود: تو كيستي و من كيستم؟ من از پاسخ اين سؤال باز ماندم. در اين هنگام اين نوجوان حاضر شد و به من آموخت كه بگو:
خداوند در قرآن كريم در مورد كلمه طيبه و شجره طيبه اهل بيت(ع) ميفرمايد:
ألم تر كيف ربّها ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشجرةٍ طيبّةٍ أصلها ثابتٌ و فرعها في السّماء ٭ تؤتي اُكلها حين بإذن ربّها و يضرب الله الأمثال للنّاس لعلّهم يتذكّرون.1
اي رسول ما! ندانستي (تو كه ميداني) كه چگونه خدا كلمة پاكيزه (و روح پاك) را به درخت زيبايي مثل زده كه اصل ساقة آن برقرار باشد و شاخة آن به آسمان (رفعت و سعادت) بر شود و آن درخت زيبا به اذن خدا همة اوقات ميوههاي مأكول و خوش دهد. خداي اينگونه مثلهاي واضح براي تذكر مردم ميآورد.
امام صادق(ع) در تفسير اين آيه از رسول خدا(ص) نقل ميفرمايد كه فرمود:
من ريشة اين درخت هستم و اميرالمؤمنين علي(ع) نيز تنة آن ميباشد، و امامان از ذريه آن حضرت شاخههاي آن درخت هستند. علم ائمه ميوة اين درخت است و پيروان با ايمان آنها برگهاي اين درختند.
سپس امام صادق(ع) فرمودند: «آيا چيز ديگري باقي ميماند؟» راوي گفت: نه، به خدا سوگند كه همه را كمال و تمام فرموديد.
امام فرمودند: «به خدا قسم هنگامي كه فرد مؤمن متولد ميشود برگي در آن درخت ظاهر ميگردد و هنگامي كه مؤمن راستين ميميرد، برگي از آن درخت ميافتد.2
آن حضرت در جاي ديگر دربارة «تأتي اُكلها كلّ حينٍ بإذن ربّها» ميفرمايد:
منظور از اين آيه، علم و دانش امامان معصوم است كه در هر سال از هر منطقه به شما ميرسد.
بگذار برِ شاخة اين صبح دلاويز
بنشينم و از عشق سرودي بسرايم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبكبال
پرگيرم از اين بام و به سوي تو بيايم
اهل بيت(ع) مخزن علم الهي
ابن عباس ميگويد: وقتي اين آيه نازل شد:
و كُلّ شيءٍ أحصيناه في إمامٍ مبينٍ.3
و در لوح محفوظ خدا (يا قلب امام خليفة الله) آشكار همه را به شمار آوردهايم.
ابوبكر و عمر بلند شده، گفتند: يا رسول الله! منظور از اين آيه چيست؟ آيا تورات است؟ پيامبر اسلام(ص) فرمود: نه. پس پرسيدند: آيا منظور انجيل است؟ پيامبر(ص) فرمودند: نه. دوباره سؤال كردند آيا منظور قرآن است؟ پيامبر(ص) علي(ع) را نزد خود خواند و فرمود:
اين اميرالمؤمنين علي(ع) است كه خداوند علم تمام موجودات و اشيا را در وجودش قرار داده است.4
پس فرمود:
سعادتمند كسي است كه علي(ع) را دوست بدارد چه در حيات او و چه در وفاتش. به درستي كه شقيترين فرد كسي است كه با اين علي(ع) بغض و كينه داشته باشد، چه در حيات او و چه در وفاتش.5
جرج جرداق عالم مسيحي در كتاب خود كه پيرامون علي(ع) نوشته، ميگويد:
«اي كاش علي بن ابيطالب در زمان ما زندگي ميكرد تا ما آنچه را كه در آسمانها و زمين ميگذرد، از او سؤال مينموديم و ايشان ما را از عالم بالا و پردههاي نور و حجاب، غيب، شگفتيهاي عالم ملكوت و دنياي بينظير جبروت مطلع ميساخت.
روزي سلمان، به امر حضرت علي(ع) از امام حسين سؤال كرد كه سنّ پدر بزرگوار شما چقدر است؟ ايشان فرمود: «حق تعالي پنجاه هزار عالم و پنجاه هزار آدم خلق كرد و بين آفرينش هر عالم تا عالم ديگر پنجاه هزار فاصله قرار داد. خدا پدر مرا پنجاه هزار سال پيش از اولين عالم و آدم خلق نمود.»
روزي جبرئيل خدمت رسول خدا(ص) نشسته بود.6 علي(ع) در حالي كه نوجواني بيش نبود، وارد شد. جبرئيل به احترام آن حضرت از جا برخاست. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «اي جبرئيل! آيا تو به اين نوجوان تعظيم ميكني؟»
جبرئيل عرض كرد: «بله يا رسولالله! اين نوجوان معلم من است. در ابتداي خلقت هنگامي كه خداوند مرا خلق كرد، با من تكلم نموده و فرمود: تو كيستي و من كيستم؟ من از پاسخ اين سؤال باز ماندم. در اين هنگام اين نوجوان حاضر شد و به من آموخت كه بگو:
«تو پروردگار با عظمتي و اسمت زيباست و من بندة ذليلام و اسمم جبرئيل است» و من از پاسخ اين سؤال رهايي يافتم.»
سپس پيامبر(ص) پرسيد: «اي جبرئيل! چقدر از عمر تو ميگذرد؟ جبرئيل عرض كرد: در ساق عرش ستارهاي است كه هر سي هزار سال يك بار طلوع ميكند و من
تا كنون سي هزار بار آن را ديدهام.»
پيامبر(ص) فرمود: «اي جبرئيل! اگر آن كوكب را بيني، ميشناسي؟» جبرئيل عرض كرد: بله. پيامبر(ص) علي(ع) را فراخواند و عمامه آن حضرت را از جبين مباركش بلند كرد. در اين هنگام جبرئيل آن كوكب را در پيشاني مبارك آن حضرت مشاهده نمود. جبرئيل سوگند ياد كرد و فرمود: يا رسولالله! اين همان ستارهاي است كه تا كنون سي هزار بار مشاهده نمودهام.7
پينوشتها:
1. سورة ابراهيم (14)، آية 24 و 25.
2. علامه بحراني، تفسير البرهان، ج2، ص310.
3. سورة يس (36)، 12.
4. علامه بحراني، همان، ج4، ص7.
5. همان، ج4، ص7.
6. جبرئيل معمولاً هنگام وارد شدن بر پيامبر(ص) به صورت «دحيه كلبي» ظاهر ميشد.
7. القطره، ج1، ص191.