اندر نصايح يك وبلاگ نويس
يك چيزي هست واقعن مانده توي گلويم بايد هم به همه بگويم لا اقل به شماها كه افتخار مي دهيد مي آييد .
ببينيد بچه ها. به نظرم ادم ها دو دسته اند . يا مي فهمند يا نمي فهمند و يك دسته هستند كه اينها را دوست تر از ان دوتاي قبلي دارم و معمولن به چشم نمي آيند و مي روند قاطي دسته ي اول.
ادمهايي كه اداي فهميدن را در مياورند .
مثلن بعضي ادمها توي دنيا به مشكل جسمي خاصي دچار نيستند يا غم خاصي را تجربه نكرده اند يا … خودتان برويد تا تهش. اين ها اصلن توي اتمسفر ان دسته اي كه ان موارد را تجربه كرده اند نيستند . و حتي نمي توانند بفهمند . باز بعضي هايشان سعي خودشان را مي كنند كه خودشان را بگذارند جاي فضاي طرف مقابل اما يك عده اي هستند كه منتهاي لج آدم را در مياورند و توي اين ميانه به شخص مورد نظري كه توي فضاي خاصيست مي گويند: برو بينيم بابا ! اينا همش فيلمه!!. نه يعني با حرفشان بلكه با عمشان .
البته اگر اين موارد براي من اگر پيش بيايد حقم است چون كلن تا جايي كه يادم مي آيد موجود جوان ضايع كني بودم و هميشه با صراحت به ديگرن حرف ميزدم و اين باعث رنجش انها ميشده پس بر اساس انرژي فرستاده شده اي كه به خودم برخواهد گشت با تواضع هر چه تمام تر قبول مي كنمش. اما به خودم اين حق را نمي دهم كه رنج كسي باشم. حتي اگر دركش نكنم.
واما بعد … به قول آقا مصطفا توي مثال بگو كه بهتر بفهميم . هم؟ موافقيد؟
مثلن يك عده ادم هستند دچار كم خوني اند و عوارض ان كسالت و بي حالي و بي حوصلگي و سخت بيدار شدن و …اينهاست.. براي ان عده اي كه اينطور نيستند اين موجودات عجيب و غريب ، غير قابل درك هستند . يعني براي ان عده اي كه كلن فكر مي كنند همه يك طورند اين چيزها مسخره به نظر مي ايد.
يا مثلن يك عده اي هستند كه وقتي مي روند زير آفتاب ميگرن به سراغ انها مي آيد ولي يك عده ديگر حتي نمي توانند تصور درد ي كه ان عده ي قبلي تحمل مي كنند را بكنند. حالا خدا خير ان دسته اي را بدهدمه با اينها كنار مي ايند- با ان موجودات عجيب و غريب- و همدردي و … اينها.
ولي باور مي كنيد براي بعضي ها درك كردن اين چيزها سخت است؟ و حتي نمي توانند باور كنند كه تويي كه مثلن در جايگاه مريض هستي چه حس و حالي داري ؟ و در عين درد كشيدنت كه يعني : نمي تواني از جايت تكان بخوري يا هر حركتي بر درد تو مي افزايد بهت مي گويند : فلاني ! همون شيء كنارت را بفرست اين ور . مگه چيه ؟… ونميدانند بعضي وقت ها براي او همين يك كار كوچك ،يك تقاضاي احمقانه از طرف شما به حساب مي آيد .
يا نمي دانند كه مريض توي موقعيت خاصي قرار دارد . . . من از همه ي شما خواهش ميكنم حس همدردي خودتان را در مقابل هر مريضي فعال و بيدار نگه داريد . فكر نكنيد مريضي آن چيزي ست كه شما به آن مريضي ميگوييد . ممكن است يك سرماخوردگي اي كه شما به سادگي با ان كنار بياييد به خاطر ضغف بدني شخص ديگري اورا تا يك ماه بياندازد و نياز به مراقبت را در او ايجاد كند . بفهميد كه مريض حساس مي شود . رنجور مي شود … او دارد يك دردي را تحمل مي كند .شما ديگر درد بيشتر او نباشيد .
به كسي كه توي شرايط خاصي به زعم خودش است نگوييد برو فلان چيز را بردار و بخور . برو ميوه توي يخچال هست بردار ميل كن . قرص توي كشو ي سمت راستي است آب هم بردار . يا به شكل ديگرش نگوييد به او كه چي كار كنم برايت؟ قرص ؟ آب ؟ ميوه ؟ .. بدانيد كه مهم ترين چيز درك شرايط اوست.
دائم بالاي گوشش به او نصيحت نكنيد كه اگر اين كار را بكني بهتر است يا فلان كار را نبايد مي كردي يا ما توي طائفه مان اينطوري مريض ميشوند.
خيلي دوست داريد مراقب مريضتان باشيد ؟ حتي اگر اين مريضي يك سردرد ساده است ؟ برويد كنارش دستش را بگيريد . به او قوت قلب بدهيد . نوازشش كنيد . نوازش فقط مخصوص خانوم ها نيست . همه ي ما ادم ها دوست داريم نوازش بشويم .
گاهي دست روي سرش بگذاريد . ببينيد نور اتاق را چطور دوست دارد اما يادتان باشد زياد از مريض و شخص بي حال سوال نكنيد . بدانيد پيامد هر بيماري چيست . اينترنت پس به چه دردي ميخورد . تا يك اتفاقي مي افتد همه سريع به سراغ سرچ گوگل مي رويم . حالا چه ميشود مارا وقتي عزيز ترين ادم هاي اطرافمان دردي هرچند اندك داشته باشند و ما به راحتي گذر ميكنيم؟
يادمان بماند دنيا بدون وجود عزيزانمان جاي قشنگي نميشد و خيلي غير قابل تحمل بود . و بيش از ان بدانيم كه فقط بودنشان مهم نيست كيفيت بودنشان هم برايمان مهم باشد. گاهي اين كيفيات خيلي به رفتارها ي ما، به درك ما، به تعامل ما بستگي دارد .
ميدانيد؟ من به همه ي اينهايي كه گفتم ميگويم شعور اجتماعي - فرهنگ شخصي . و همه ي ما در جايي كه هستيم نياز داريم اين المان ها رابالا ببريم .
پس پيش به سوي وسعت دادن دايره ي وجودي مان تا جايي كه به ابديت ما مي رسد .
پايان .
انارنوشته