حسین بن علی (ع) را با خون با مبارزه با انقلاب و با شهادت عجین مییابیم. یعنی باید گفت مظهر جهاد مظهر شهادت مظهر حرکت و نهضت و پرخاش و خشم انقلابی و الهی اسلام حسین بن علی (ع) است. طاغوت و طاغوتیان و همه عمال بیگانه میخواستند عنصر اسلام را در درون امت ما به صورتی پوسیده رخوت آور و مسخ شده درآورند. بسیاری از سرمایههای عظیم معنوی اجتماعی و اسلامی ما را در بین جامعه ما آنچنان کوچک و محدود و واژگونه جلوه دادند که روح و حقیقتش تهی شد و تنها قالبی بسیار مسخ شده از آن برجای ماند. امام حسین (ع) که درس عدالت، مبارزه، ایستادگی و مقاومت میداد در جامعه و در امت ما، او و یاران و خاندانش به تدریج به صورت مظهری از ضعف درآمده بودند بطوریکه به تدریج عاشوراها و مجالس عزاداری در بین ما شیعیان نه تنها شورانگیز بیدارکننده و تحرک آفرین نبود بلکه متاسفانه به صورتی سردکننده و رخوت انگیز و ضعف آور و زبون پرور منعکس شده بود. دشمن میخواست همه سرمایه های ارزشمند را از ما بگیرد و آنها را مسخ کند تا ما محروم شویم و نتوانیم با تکیه به آنها راهمان و راه حق اسلام را ادامه دهیم.
- نامه مینویسد بیانیه صادر میکند سخنرانی میکند تماسهای خصوصی میگیرد نماینده و مامور میفرستد با نمایندگان مردم که از گوشه و کنار میآیند صحبت میکند و اعمال انقلابی تند زیر پرده و علنی پرخاشگرانه علیه دستگاه سلطهگر بنیامیه یکی پس از دیگری از حسین بن علی(ع) صادر میشود و دقیقا درس انقلاب و حرکت تند اجتماعی علیه دستگاه ظلم حاکم و علیه دستگاه استبداد حاکم را برای همیشه به تاریخ میآموزد.
- چرا این روابط این خطابهها این نامهها این پیامها این تماسها سالیان دراز بر منابر و در مجالس روضهخوانی برای ما تکرار نمیشد و چرا ما با حسین بن علی(ع) طرفدار اسلام و انقلابی عدالت دوست آزادیخواه مبارز با ظلم که انواع نقشهها و راهها را برای بسیج مردم و ارشاد آنان و منفجر کردن جامعه علیه قدرت سلطه گر حاکم میپیمود آشنا نمیشدیم چرا آن حضرت را آن گونه که باید به ما معرفی نمیکردند.
- رهبر عالیقدرمان آیه الله العظمی امام خمینی عاشورای ما را زنده کرد و حسین بن علی (ع) را از آن زوایای تاریک تاریخ که گرد و غبار رفتار ناهنجارمان در طول قرون چهره تابناکش را پشت ابرهای تیره مخفی ساخته بود وارد صحنه کرد. به خاطر دارید هفده سال قبل بود که ناگهان عاشورا رنگ دیگری به خود گرفت ۴٫ در عاشورای دو روز قبل از پانزده خرداد سال چهل و دو جملات نوحهگری و سینهزنی همه ساله در آن سال ناگهان به شعارهای تند علیه طاغوت زمان علیه ظلم و ستمگری تبدیل شد و دیدیم همان هیئتهای متفرق که در گوشه و کنار محلات همه ساله بیرون میآمدند و به سر و سینه خودشان میزدند اما دشمن بر آنها مسلط بود و هیچگاه مشتشان را در برابر دشمن پرخاشگرشان گره نمیکردند و همیشه به سر خودشان میزدند در آن سال ناگهان این چهرههای خشمگین مردم حسینی مشتهایشان را در برابر کاخ مرمر به سوی دشمن ستمگر خود گره کردند و حرکت دادند و آن شعار معروف را سردادند که: « خمینی خمینی خدا نگهدار تو بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو ». یکدفعه صحنه عوض شد. همان نیروهایی که سالیان دراز بر باد میرفت و این سرمایههای عظیم نابود میشد و کسی خبر نداشت که چگونه این نیروهای عظیم در بطن جامعه شیعه و در بطن جامعه اسلامی ما وجود دارد ناگهان این نیروها بالا آمد و به صورت یک موج و یک اعتراض شد و به صورت یکپارچه گره شد و دشمن را لرزاند
- آن روز عدهای میگفتند این حرکتها برای چیست این مشت به سندان کوبیدن است؛ ما با دست تهی در برابر چه کسی مقاومت کنیم برویم باز هم برگردیم به گوشه مساجد و تکیههای خودمان و همانجا زمزمه کنیم و توسل داشته باشیم همین و همین. چرا بیرون آمدیم و چرا مبارزه و پرخاش کردیم عدهای بنا کردند سمپاشی کردن. شاید درست مثل سمپاشی که بعد از شهادت حسین بن علی(ع) میکردند. عدهای از مردمی هم که ظاهرا مسلمان بودند اما روح اسلامی در شریان آنها جریان نداشت آنها هم میگفتند چرا حسین بن علی (ع) رفت و چرا فرزندان و یاران خود را به کشتن داد مگر میتوانست با هفتاد و دو نفر در برابر آن خیل عظیم دشمن ایستادگی کند اما نمیدانستند از همان روزی که خون حسین بن علی (ع) بر سرزمین کربلا ریخت پایه حکومت طاغوت یزید و خاندان بنی امیه متزلزل شد.
- مرحله اول انقلاب را گذراندیم و اکنون به مرحله دوم که مرحله پرمسئولیت و خطیر سازندگی است رسیدهایم؛ مرحلهای که کوچکترین مسامحه و سهلانگاری مساوی با شکست است مساوی با از دست دادن حیثیت و دستاورد انقلاب ما است. ما هستیم و وظیفه خطیر مرحله دوم انقلابمان.
امیدواریم همان گونه که با الهام از حادثه کربلا و نهضت حسینی رسالت قبل از انقلابمان رسالت حسین(ع) و یارانش بود رسالت مرحله دوم انقلابمان رسالت امام سجاد(ع) و زینب(س) و بازماندگان او باشد. مگر آنها آرام نشستند مگر نه اینکه همان انقلاب را به همه جا بردند و گفتند و نشر دادند و حادثه کربلا را گرم و پرتپش نگه داشتند و در سراسر بستر امت اسلامی گسترانیدند و از دستاورد انقلاب پاسداری کردند ما امروز مسئولیت سنگینی داریم؛ ما برای ساختن جامعه اسلامی خودمان راه طولانی و درازی در پیش داریم؛ ما برای بارور کردن فرهنگ غنی اسلامیمان در بین جوانان نسلمان رسالت سنگینی برعهده داریم. مسئله تمام نشده است.