جابر در فراز پایانی زیارتنامهاش گفته بود: «سوگند به آن خدایی که محمد(صلی الله علیه و آله) را به حق برگزیده و مبعوث کرد! ما نیز در آنچه شما شهیدان در آن وارد شدهاید، شریک هستیم.» از این رو، عطیّه و دیگر زائران شگفت زده شده بودند. گرچه آنها به صداقت صحابی سرشناس و عارف پیامبر اکرم باور داشتند، اما سزاوار است که پاسخی برای این ابهام و سؤال دریابند؛ لذا عطیّه میپرسد:
چگونه با آنان شریک هستیم و حال آن که نه دشتی پیمودهایم، نه از بلندی و کوهی بالا رفتهایم و نه در راه خدا شمشیری زدهایم؛ اما اینان کسانی هستند که بین سرها و پیکرشان جدایی افتاده و شهید شدهاند، فرزندان آنها یتیم گشته و همسران آنان بیوه شدهاند؟!
جابر بعد از بیان حدیث نبوی، گفت:
«والّذی بعث محمّداً بالحقّ نبیّاً انّ نیّتی و نیّة اصحابی علی ما مضی علیه الحسین علیهالسلام و اصحابه؛ سوگند به خدایی که محمد را به پیامبری برگزید! نیّت و انگیزه من و یارانم همان چیزی است که حسین علیهالسلام و یارانش داشتند.»
ارزش تولّی و تبرّی
عطیّه عوفی در پایان گزارش «زیارت اربعین» میگوید:
جابر به من گفت: اکنون مرا به طرف خانههای مردم کوفه ببر. بعد از پیمودن مسافتی، خطاب به من گفت: ای عطیّه! آیا به تو سفارش و وصیّتی بکنم؟ چرا که گمان دارم پس از این سفر، دیگر تو را نبینم و با هم دیداری نداشته باشیم! [عرض کردم: بفرمایید. در این موقع، آن صحابی جلیل القدر گفت:]
«أحبب محبّ آل محمّد(صلی الله علیه و آله) ما أحبّهم، و أبغض مبغض آل محمّد ما أبغضهم و إن کان صوّاماً قوّاماً، و أرفق بمحبّ محمّد و آل محمّد فإنّه إن تزلّ له قدم بکثرة ذنوبه ثبتت له اُخری بمحبّتهم، فإنّ محبّهم یعود الی الجنّة و مبغضهم یعود الی النّار؛ دوستدار آل پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دوست بدار مادامی که ایشان را دوست میدارد، و دشمن خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دشمن بدار مادامی که با ایشان دشمنی میکند ولو این که فراوان روزه بگیرد و نماز بگزارد. با دوست محمّد و اهل بیتش مدارا کن؛ چرا که اگر در اثر زیادی گناهش یک پایش بلغزد، به واسطه دوستیاش با آنان، پای دیگرش استوار بماند. بنابراین، دوستدار پیامبر و آلش به سوی بهشت میرود و بازگشت و سرانجام دشمن آنها، دوزخ خواهد بود.»
روایتی دیگر
علاّمه مجلسی در کتاب تحفةالزّائر، در ضمن بیان «زیارت اربعین»، داستان سفر زیارتی جابر را از زبان فردی به نام «عطا»(15)* مینویسد؛ که او نیز همچون «عطیّه» از همسفران جابر بود. در این گزارش، مطالب دیگری وجود دارد که میتواند موضوع این مقاله را تکمیل سازد؛ از جمله این که:
- جابر در کنار قبر امام، سه مرتبه «الله اکبر» گفت و سپس بیهوش شد.
- وی بعد از به هوش آمدن، اینگونه سلام داد:
السّلام علیکم یا آل الله، السّلام علیکم یا صفوة الله…
- دو طرف صورتش را بر قبر مطهّر حضرت کشیده، آنگاه چهار رکعت نماز خواند.
- نزد قبر حضرت علی اکبر(علیهالسلام) آمده و عرضه داشت:
السّلام علیک یا مولای وابن مولای، لعن الله قاتلک، لعن الله ظالمک، أتقرّب الی الله بمحبّتکم و أبرء الی الله من عدوّکم.
- بعد از خواندن دو رکعت نماز، به پیشگاه شهدای کربلا چنین درود فرستاد:
السّلام علی الأرواح المُنیخة بقبر ابی عبدالله، السّلام علیکم یا شیعة الله و شیعة رسوله و شیعة امیرالمؤمنین و الحسن والحسین، السّلام علیکم یا طاهرون، السّلام علیکم یا مهدیّون، السّلام علیکم یا ابرار، السّلام علیکم و علی ملائکة الله الحافّین بقبورکم، جمعنی الله و ایّاکم فی مستقرّ رحمته تحت عرشه.
- سپس به جانب آرامگاه حضرت عباس(علیهالسلام) رفته و این زیارتنامه را زمزمه کرد:
السّلام علیک یا اباالقاسم، السّلام علیک یا عبّاس بن علی، السّلام علیک یابن امیرالمؤمنین، أشهد لقد بالغت فی النّصیحة و أدّیت الأمانة و جاهدت عدوّک و عدوّ أخیک، فصلوات الله علی روحک الطّیّبة و جزاک الله من أخٍ خیراً.(16)
- جابر بن عبدالله انصاری بعد از خواندن دو رکعت نماز و درخواست حوائج از درگاه الهی، با شهدای کربلا وداع نموده (17) و آرام آرام از سرزمین تابناک نینوا به جانب دیگر رهسپار شد تا پیام آور اهداف مقدّس عاشوراییان بوده باشد.
پینوشتها:
an style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">
1. سیرتنا و سنّتنا سیرة نبیّنا و سنّته(صلی الله علیه و آله)، چاپ الآداب، نجف اشرف، 1384 ق.
2. نامهها و ملاقاتهای امام حسین(علیهالسلام)، ابوالقاسم عالمی دامغانی، ص 162 و 163، بنیاد معارف اسلامی، قم، اوّل، 1376 ش/ اشک روان بر امیر کاروان، حاج شیخ جعفر شوشتری، ترجمه حاج میرزا محمدحسین شهرستانی، ص 246 و 247، دارالکتاب (جزائری)، قم، دهم، 1383 ش.
3. زندگانی امام حسین(علیهالسلام)، ابوالقاسم سحاب، ص 603 - 601، سحاب کتاب، تهران، دوم، 1358 ش.
4. همان، ص 683.
5. فرهنگ عاشورا، جواد محدّثی، ص 127 و 128،
6. سحاب رحمت، عباس اسماعیلی یزدی، پ، ص 797، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، سوم، 1380 ش؛ فرهنگ عاشورا، ص 317 و 318.
7. عدّهای بر این باورند که: «از هنگامه رسیدن خبر شهادت به حجاز و حرکت جابر از آنجا، قهراً زمانی بیش از چهل روز را میطلبد؛ مگر این که بگوییم جابر از مدینه نیامده و از کوفه یا شهر دیگری عازم کربلا شده باشد.» / بر ساحل عاشورا، هادی قطبی، ص 216، احمدیّه، قم، اوّل، 1381 ش.
8. روایت عطیّة بن سعد در منتهی الآمال، ص 536 و 537/ سحاب رحمت، ص 800 – 797/ قصّه کربلا، ص 527 – 525/ زندگانی امام حسین(علیهالسلام)، ص 677 – 674/ معالی السّبطین، شیخ محمد مهدی حائری، ج 2، ص 195 – 192/ منشورات الشّریف الرّضی، قم، دوم، 1363 ش/ مقتل امام حسین (علیهالسلام)، ترجمه جواد محدّثی، ص 259 و 260، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، دوم، 1382 ش آمده.
9. بنا به قولی، جابر در سال 61 هجری نابینا بود. (فرهنگ عاشورا، ص 128؛ زندگانی امام حسین (علیهالسلام)، ص 677.
10. به نقل دیگر: ابن خیرالنّبیّین. (قصّه کربلا، ص 525، به نقل از بحارالانوار، ج 65، ص 130).
11. ابن سید الوصیّین. (معالی السّبطین، ج 2، ص 193).
12. تولّد، زندگی و شهادت حضرت یحیی(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) حوادث مشترکی دارد.
13. در نقل دیگر: السّلام علیکِ. (قصّه کربلا، ص 526).
14. حلّت بفناء قبرالحسین. (سحاب رحمت، ص 798).
15. عطا؛ گویا وی نیز از شاگردان جابر بن عبدالله انصاری بود.
برخی گویند که: منظور از عطا، همان عطیّه است و روایت وی تقطیع شده است… (تحقیق درباره روز اربعین حضرت سیّدالشّهدا(علیهالسلام)، [شهید] سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی، ص 140 - 138، شرکت چاپ میهن، تبریز، اوّل، 1352 ش.)
* شیخ عبّاس قمی(ره) در پایان «زیارت اربعین» میگوید که متن این زیارتنامه جابر، همانند آن زیارتی است که در قسمت «زیارت نیمه رجب» بیان شده است. ر.ک: مفاتیح الجنان.
16. مصباح الزّائر، سیّد ابن طاووس، ص 288 - 286، مؤسّسة آل البیت(علیهمالسلام).
17. روایت کربلا، حاج یدالله بهتاش، ص 290 و 291، نشر سبحان، تهران، سوم، 1378 ش.
به کوشش مهتاب ابیان