امسال بر خلاف انتظارم، ۱۰ فیلم یعنی یک ششم از فیلم های ایرانی جشنواره فجر را دیدم. از بلیط هایی که مقابل سینما پیدا کردم و خریدم تا بلیط هایی که از دوستان و غریبه ها به صورتی کاملا اتفاقی به دستم افتاد. حیف بود که برای فیلمهایی که دیدم، چند خطی ننویسم. حالا به ترتیب زیبایی و دلنشین بودن این فیلم ها برای من، چیزهایی به یادگار می نویسم…
۱- روزهای زندگی (پرویز شیخ طادی)
پرویز شیخ طادی و ابوالقاسم طالبی طادی، اگر چه احتمالا اهل یک ولایت و سرزمین باشند اما وجه اشتراک اعتقادی و دینی شان باعث شد تابلویی زیبا را که مدت ها بود در سینمای ایران، دیده نشده بود، به نمایش بگذارند. آنجا که شیخ طادی سیمرغش را به طالبی داد و او نیز تا توانست، حق مطلب را برای روزهای زندگی ادا کرد. / پنجاه کیلومتر دورتر از خط مقدم چند پرستار متخصص زن و مرد که مسئول تیم پزشکی دکتر امیر علی و همسرش ناهید در این بیمارستان مشغول اند؛ فشار دشمن شدید است و بیمارستان از هر سو زیر آتش و هجوم هواپیما و تانکها و نیروهای عراقی هست بسیاری از پرستاران مجروح و فرصت ترک و خروج از محاصره را میابند اما امیر علی در اثر انفجار نابینا می شود امیر علی و ناهید در موقعیتی قرار می گیرند که تا کنون تجربه نکرده اند این نابینایی امیر علی او را به بصیرتی قلبی و روحی می کشاند و به حقایق هستی بینا شده و… / دیدن این فیلم من را به بیمارستان صحرایی چهار زرعی در استان ایلام برد که چندی پیش با برو بچه های خبرنگار به آنجا رفته بودم. البته این بیمارستان هیچوقت به دست دشمن نیفتاد اما در بدترین شرایط مقاومت کرد و در رسیدگی به مجروحان و زخمی های جبهه میانی، نقش مهمی داشت. شیخ طادی با شرایط سخت، توانسته بود در محیطی محدود، میزانسن هایی را طراحی کند که بیننده به راحتی ضمن همراهی با تعلیق های داستان، بتواند ۹۰ دقیقه را بر روی صندلی های سینما بنشیند. شیخ طادی در نهمین فیلمش اگر چه با مشکلات مالی زیادی روبرو شد اما مزد زحماتش را نگاه دقیق داوران و بردن سیمرغ بلورین، گرفت.
۲- یک روز دیگر (حسن فتحی)
چهارمین ساخته فتحی یبعد از سریالهای موفقش، کلا در فرانسه فیلمبرداری شده و تعلیق های متعددش، بیننده را به راحتی تا پایان می کشاند. / پولی گم می شود … در طی یک صبح تا غروب دست به دست میان افراد مختلف در موقعیت های مختلف با زبانها و نژادهای گوناگون و متنوع در شهر پاریس می چرخد و … / بازی مختصر هدیه تهرانی در این فیلم، به احتمال زیاد برای موفقیت در گیشه بوده اما یک روز دیگر از ارزش های داستانی و تصویری بیشتری برخوردار است.
۳- شور شیرین (جواد اردکانی)
این فیلم اگر چه با محوریت شهید محمود کاوه ساخته شده اما اطلاعات کمی از این شخصیت به بیننده می دهد و در بخش شخصیت پردازی رزمندگان جبهه های غرب نیز ضعیف عمل می کند اما تا حدودی توانسته نبرد با منافقین و ضد انقلاب کرد در کردستان و کرمانشاه را به تصویر بکشد. / حمید میرابی به همراه خانواده اش عازم کردستان است تا در مراسم ازدواج پسرش شرکت کند مینی بوس آنها گرفتار کمین ضد انقلاب می شود و آنها اسیر می شوند .کاوه و نیروهایش درتلاش هستند تا به شکلی آنها را آزاد کنند اما… / سکانس آخر فیلم که جریان آزادسازی و معاوضه گروگانها را به تصویر کشیده، به اندازه کل فیلم ارزش دارد و میزانسنش با هنرمندی تمام طراحی شده. بازیگر نقش شهید کاوه (حمید عمارلو) که اتفاقا شباهت زیادی به این شهید دارد هم انصافا از عهده کار خود به خوبی برآمده. اما حضور رضا رویگری به باورپذیری فیلم، لطمه زیادی زده است.
۴- ملکه (محمد علی باشه آهنگر)
ملکه در این وانفسای سینمای ایران به سراغ موضوع سختی از سینمای دفاع مقدس رفته که قابل تحسین است. دیدبان ها که گروه مظلومی در جنگ بودند و فعالیت هایشان کمتر دیده می شد، موضوع آخرین ساخته محمد علی باشه آهنگر است و انصافا هم لوکیشن های جذابی دارد. / ماه های پایانی جنگ در آبادان خلوت و تنهایی ماندگان در جنگ . سکوتی که به بازشناسی رفتار ها می انجامد سیاوش ، سیف اله ، امجد ، عیسی ، موسی با یاد جمشید ، آرش گونه شهر را حفظ می کنند و … / داستان فیلم در آبادان می گذرد و پیدا کردن استوانه های بلندی که جامانده از روزهای جنگ است و فیلمبرداری از این استوانه ها که محل دیده بانی بوده، از ویژگی های ملکه است. بازی های روان و عدم استفاده از بازیگران سرشناس همب هباورپذیری فیلم کمک شایانی کرده.
۵- پله آخر (علی مصفا)
پیچیدگی های روایی در پله آخر که این روزها حکم کیمیا را در سینمای ایران دارد، از ویژگی های آخرین ساخته مصفا در مقام کارگردانی است. همین پیچیدگی ها بود که دو خلاصه فیلم را برای این اثر منتشر کردند. / امین دکتری است میانسال که بعد از سالها به ایران بازگشته و به همراه مادرش تنها زندگی می کند با شنیدن خبر مرگ یکی از دوستان کودکی به خانه او می رود و درگیر ماجرای مرگ او می شود … و یا همسر دوست امین سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خندهاش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند. / بازی لیلا حاتمی مثل اکثر فیلمهایش در پله آخر هم روان است. مصفا این فیلم را با سرمایه خودش ساخته و اگر چه ممکن است در گیشه با موفقیت چندانی روبرو نشود اما بیننده هایش را راضی از سینما به بیرون هدایت می کند.
۶- خرس (خسرو معصومی)
فیلمبرداری خرس در شیرگاه و زیرآب در مسیر جاده فیروزکوه، به خودی خود تصاویر بکری را در قاب دوربین نشانده اما داستان خرس، بیتر از هر چیز، حرص بیننده را در می آورد. / نورالدین که احتمال شهادتش می رفته پس از 8 سال اسارت به خانه بر می گردد غافل از اینکه همسرش در غیاب او ازدواج می کند… / پروز پرستویی با اینکه از سرمایه گذاران فیلم بوده اما بازی درخشانی ندارد و به احتمال قوی این موضوع به ضعف کارگردانی بر می گردد. وزارت ارشاد به خاطر اینکه نورالدین به عنوان یک رزمنده در فیلم ظاهر شده، ایراداتی گرفته و احتمالا با تغییراتی در زمان اکران روبرو خواهد بود.
۷- بغض (رضا درمیشیان)
از همان زمان که با رضا درمیشیان، در خانه روزنامه نگاران جوان، مشغول گذراندن دوره های روزنامه نگاری بودیم، علاقه او به سینما معلوم بود. درمیشیان به صورت حرفه ای سینما را آموخت و در کنار کارگردانان بزرگی قرار گرفت و رشد کرد. اولین ساخته درمیشیان نشان می دهد که او سینما را خوب آموخته اما در زمینه فیلمنامه باید دقت بیشتری به خرج دهد. / دو روایت موازی از دو مقطع متفاوت از زندگی ژاله و حامد ، دو جوان مهاجر ایرانی در ترکیه یک روایت روزهای آشنایی و سرخوشی و روایت دیگر هشت ساعت سرنوشت ساز آنان و … / از جمله کارکردهای مثبت این فیلم، نشان دادن مشکلات کسانی است که جلای وطن می کنند و انسانیت شان خدشه دار می شود.
۸- تلفن همراه رییس جمهور (علی عطشانی)
شاید ورود به حوزه خصوصی رییس جمهور در این حد، پیش از این سابقه نداشته و عطشانی با داستانی که اشاره مستقیمی به دکتر احمدی نژاد دارد، امید زیادی به گیشه بسته است. فیلم از اواسط آن خسته کننده می شود و از ریتم می افتد اما به هر حال بیننده همچنان انتظار می کشد تا شاهد اتفاق ویژه ای باشد. / پیرمردی که شغلش باربری است و قصد خرید سیم کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار می گیرد و … / بازی قوی و بی تکلف مهدی هاشمی و لهجه زیبای بهناز جعفري از نقاط قوت فیلم است. عجیب است که تا به حال دفتر رییس جمهور نسبت به این فیلم موضع خاصی نگرفته است.
۹- آمین خواهیم گفت (سامان سالور)
سالور تا به حال طعم تلخ پشت نوبت اکران ماندن را برای چند فیلمش چشیده و آخرین فیلمی که از او دیدیم، نوزده۵۹ بود. آخرین ساخته سالور فقط به لحاظ اینکه در یک فضای واقعی به نام تنگه هفت فیلمبرداری شده، ارزش یک بار دیده شدن را دارد. / در بستر جغرافیایی سخت و کوهستانی ایستگاهی به نام تنگه هفت در یک هفته ای که پل تخریب و مراحل بازسازی آن انجام می شود حسن فرصت یافته تا آدمهای مختلفی را در میان رودخانه خروشان و عریض منطقه با وسیله ای تله کابین عبور دهد و… / حضور فرزاد حسنی اگر چه ممکن است در گیشه به داد فیلم برسد اما باید گفت که بازی ضعیف او، کاملا تهوع آور شده و از نکات منفی آن به حساب می آید.
۱۰- گیرنده (مهرداد غفار زاده)
این فیلم هم نگاهی متفاوت به سفرهای استانی دکتر احمدی نژاد دارد. فیلم تا نیمه قابل پیگیری است اما بعد از آن به یک لالایی قشنگ تبدیل می شود برای خوابیدن. من که خوابم برد… / حاج صمد راننده وانتی در شهرستان دورافتاده در کارخانه ای کار می کند که مأموریت پیدا می کند نامه های مردم که در سفر استانی رئیس جمهور جمع اوری شده به فرودگاه برساند در حین مأموریت اتفاقات گوناگونی رخ می دهد و … / رد شدن اسکورت احمدی نژاد با دبدبه و کبکبه ای شبیه اسکورت هاشمی رفسنجانی از نقاط قابل توجه گیرنده است با این حال بعید است که بازی محمدرضا شریفی نیا و سعید راد هم کمکی به فروش این فیلم کند.
میم . رشید آبادی