مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

وقتی باربی ام به دست من چادری شد!

02 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

فکر کنم الان دیگه همه می دونند “باربی” یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.

دیروز وقتی خاطره ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.

 

خاطره رو با هم بخونیم:

 

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم…

 

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت.. 

 

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود…

 

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

 

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد…

 

 باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد… عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید…. اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت….مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون…

 

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه….

 

فکر میکنید چی شد؟

 

زانوهای باربی ام شکست….

 

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم…

 

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده….

 

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند…

 

داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

 

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

 

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

 

لاکاشو پاک کردیم…

 

موهاشو بافتیم

 

مث خودم چادر سرش کردم

 

و نماز جمعه هم میرفت…

 

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد…

من و چادرم

 

 2 نظر

به بهانه ی شهادت شهید چمران

02 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

مصطفی گفت: من فردا شهید می شوم.
من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب می دهد،
 ولی من می خواهم شما رضایت بدهید.
 اگر رضایت ندهید من شهید نمی شوم.
 گفتم: من رضایت نمی دهم هر چه خدا بخواهد همان می شود.

ولی آخر رضایتم را گرفت.
من، نمی دانستم چه طور شد که رضایت دادم.

صبح که شد مصطفی رفت و من همراهیش کردم،
 من برگشتم داخل.
…
مصطفی هرگز شوخی نمی کرد. یقین کردم که مصطفی امروز برود، دیگر بر نمی گردد.

دویدم کلت کوچکم را برداشتم. نیتم این بود که بزنم به پایش تا نرود،
اما دیگر مصطفی رفته بود.

نزدیک ظهر، تلفن زنگ زد و گفتند:
دکتر زخمی شده. بعد بچه ها آمدند که ما را به بیمارستان ببرند.
وارد حیاط که شدیم من به سمت سردخانه رفتم می دانستم مصطفی شهید شده
 و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم گفتم:
«اللهم تقبل منا هذاالقربان»
 وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت،
 احساس کردم که پس از آن همه سختی، دارد استراحت می کند.

کتاب نیمه پنهان ماه به روایت همسر شهید مصطفی چمران

 3 نظر

مردی در تبعید ابدی

01 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

- نترس بانو! نترس! آرام باش! رو به خدا کن! اینجاست که پای اراده ی ما در برابر مصلحتِ خدا لَنگ است و جز توکل، راهی نیست؛ اینجاست که ما عاجزیم از ادراک آنچه که خدا میخواهد، و بدیهی است ما که زمام امورمان را به دست شیطان نسپرده ایم، خداوند، هرگز زمام امورمان را به دست شیطان نخواهد سپرد؛ پس اینجاست که پای اراده ی ما، چون لنگ نزده است، ممکن نیست که مصلحت خدا در مصیبتی خدایی برای ما باشد… یک بار قرآن را، با خلوص، از آغاز تا انجام بخوان، و باقی را به حق واگذار کن!        ملاصدرا/مردی در تبعید ابدی- ص 233

 


- در راه عزت و پیشرفت ایران،توکل به خدا اهمیت ویژه ای دارد، عده ای غافلند و در محاسباتشان کأنّه توکل به خدا جایی ندارد/این محاسبات مادی را مستکبران عالم بهتر از شما میکنند، اما هر روز عقب میروند..

 امام خامنه ای

 1 نظر

تابستون یه چیز دیگه س

01 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

من همیشه عاشق تابستون بودم، عاشق ظهرای آروم و گرم و ساکت و شگفت انگیزی که پرن از صدای کولر! کولر خنک و هندونه و سانکوئیک پر از یخ و دوغ کوهی ترش (که همیشه معدمو به هم می ریزه ولی بازم دوس داشتنیه!) و چایی عصرونه (که هیچوقت دوس نداشتم و هیچوقت هم نخوردم ولی عاشقشم و یاد مادربزرگم منو می ندازه!) و سه ماه تعطیلات…

آخ که چقد تابستون خوبه، حتی الان که دیگه مثل بچه مدرسه ای ها تعطیلاتشو نمی فهمم. آخ که چقد انتظار کشیدن برا اومدن تابستون و گرمای جذابش خوبه، حتی الان که تو یاسوج نمی شه اونقدرا گرمت بشه و کی می تونه باور کنه ظهرا تو یاسوج اصلا فکر نمی کنی الان ظهر تابستونه!

آخ که چقد من تو تابستون آرومم و فکرم مدام پرواز می کنه.

 نظر دهید »

دستوری فراموش شده

01 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر
گیرَم که هیچ تأثیری نداشته باشد،
گیرم که،عده ای همیشه بگویند"نمیشود”
ما از دیگری دستور میگیریم:
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
و آن گاه که گروهی از آنها ( به گروه نهی کننده ) گفتند: چرا قومی را که مطمئنا خدا آنها را هلاک خواهد کرد و یا به عذاب سختی عذاب خواهد نمود موعظه می کنید؟ گفتند: تا عذری به درگاه پروردگارتان داشته باشیم و شاید آنها پروا کنند. ( پس قوم موسی سه دسته بودند مجرمان ، ناهیان ، ساکتان ) .
• اصلن اجازه نداریم که بگوییم “حتمن نمیشود"!! لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
 
• انجام وظیفه،یعنی بتوانی سرت را پیش خدایت بالا بگیری،مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّکُم
• آیه 164 سوره مبارکه اعراف

بقلم ز.اکبری 
 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 463
  • 464
  • 465
  • ...
  • 466
  • ...
  • 467
  • 468
  • 469
  • ...
  • 470
  • ...
  • 471
  • 472
  • 473
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس