مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

انتشار «قصه زندگی امام رضا (ع)» برای کودکان

04 آبان 1395 توسط الزهرا (س) نصر

بخش کودک و نوجوان انتشارات به‌نشر نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های «قصه زندگی امام رضا (ع)» نوشته مجید ملامحمدی را با تصویرگری حمیدرضا بیدقی منتشر کرد.

بخش کودک و نوجوان انتشارات به‌نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های «قصه زندگی امام رضا (ع)» با عنوان «رضاجان خوش آمدی!» نوشته مجید ملامحمدی با تصویرگری حمیدرضا بیدقی را برای کودکان گروه سنی «ب و ج» منتشر کرده است.

داستان این کتاب در قالب 16 بخش به‌هم پیوسته با عناوینی مانند میهمان‌های مدینه، جانشین امام کاظم (ع)، کودک مسیحی، شهادت پدر، مجازات اسراف، برادر نادان، در راه مانده، مرد بدهکار، ثروتمند و مغرور قسمتی از زندگی امام رضا (ع) که از دوران کودکی حضرت شروع می‌شود را به تصویر می‌کشد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «امام کاظم (ع) چند پسر داشت؛ امام رضا را بیشتر از همه دوست می‌داشت و همیشه می‌گفت: «او بهترین فرزند من است!»

نجمه وقتی می‌خواست به رضا شیر بدهد، وضو می‌گرفت، دعا می‌خواند و صلوات می‌فرستاد. فرشته‌های آسمانی هرروز به خانه کچک‌شان می‌آمدند و آنجا را با عطر بهشتی، خوش‌بو می‌کردند. رضا کم کم بزرگ شد تا این‌که راه افتاد. او با شیرین‌زبانی حرف می‌زد و نماز و قرآن می‌خواند و دعا می‌کرد.

یک روز حرم حضرت محمد(ص) شلوغ شد. چون از راه دور میهمان‌های زیادی به شهر مدینه آمده بودند. خدمتکار امام آنها را شمرد. شصت نفر بودند. فوری به خانه رفت تا برایشان شربت آماده کند. میهمان‌ها وقتی حرم را زیارت کردند، دور هم نشستند. نه حرفی زدند نه دعایی خواندند فقط منتظر ماندند. منتظر امام کاظم (ع).

در بزرگ حرم باز شد. آفتاب تازه‌ای همه صحن حرم را روشن کرد. آفتابی که دل‌چسب و دل‌نشین بود. میهمان‌ها برخاستند و صلوات فرستادند…»

بخش کودک و نوجوان انتشارات به‌نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های «قصه زندگی امام رضا (ع)» را در قالب 56 صفحه با شمارگان یک‌هزار و 500 نسخه، به بهای چهار هزار تومان منتشر کرده است.

 نظر دهید »

معرفی کتاب قلب نامرئی

03 آبان 1395 توسط الزهرا (س) نصر

نانسی فولبر، در مقدمه کتاب «قلب نامرئی»، خود را اقتصاددان رادیکال و فمینیست معرفی می‌کند که کتاب «قلب نامرئی» را در سال ۲۰۰۱ به رشته تحریر درآورده است. او در بخش اول کتاب، توضیحی در مورد علت انتخاب عنوان قلب نامرئی داده است. قلب نامرئی نماینده ارزش‌های خانوادگی محبت، مسئولیت و معامله به مثل است. دست نامرئی راجع به دستاوردهای مادی و قلب نامرئی راجع به مراقبت از دیگران است. دست و قلب به هم وابسته و در عین حال با هم در تضاد هستند. یگانه راه برقراری توازن میان آن‌ها این است که راه‌های مناسبی برای پاداش دادن به افرادی پیدا کنیم که از دیگران مراقبت می‌کنند. این مسأله‌ای نیست که اقتصاددانان- یا بازرگانان- آن را جدی گرفته باشند. آنان عموماً فرض می‌کنند که خدا، طبیعت، خانواده - یا ترکیبی از همه این‌ها- خود به خود هر نوع مراقبتی را که لازم است فراهم می‌آورند. این کتاب توضیح می‌دهد که چرا این فرض اصلاً غلط است و کمیت و کیفیت مراقبت از دیگران زیر فشار روزافزون اقتصادی قرار دارد.

                                                       

کتاب «قلب نامرئی» در سه بخش دسته‌بندی شده است: بخش اول طرح موضوع در ارتباط با نظریه‌هاست و «اقتصادشناسی مراقبت از دیگران»، بخش دوم «حکومت خوب» و بخش سوم «میان دو شر» نام دارد. عنوان کتاب یعنی «قلب نامرئی» به نظریه دست نامرئی در بازار آدام اسمیت اشاره دارد. در نظریه لیبرالیستی اقتصادی، بازار آزاد هماهنگ‌کننده منافع شخصی و منافع اجتماعی است.

آدام اسمیت معتقد بود که بازارهای رقابتی خواسته‌های خودخواهانه افراد را به نتیجه‌ای بدل می‌کنند که در مجموع به نفع جامعه است و نتیجه می‌گرفت که تعقیب نفع شخصی، نه فقط گریزناپذیر، بلکه مفید نیز است (ص 11)، اما مگر تعقیب صرف نفع شخصی گاه به زیان «مراقبت از دیگران» نیست؟ آدام اسمیت خوشبین بود و این مسأله را جدی نمی‌گرفت. او ۱۷ سال پیش از نوشتن کتاب عظیم «ثروت ملل» در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» می‌نویسد: «هرقدر هم که انسان را خودخواه فرض کنیم، در ذاتش بعضی اصول وجود دارند که موجب می‌شوند از خوشبختی دیگران خوشحال شود و خوشبختی دیگران به او سرایت کند، اگرچه چیزی جز شادی حاصل از خوشبختی دیگران عایدش نشود». این درحالی است که به‌واقع اسمیت به قدری از خیرخواهی انسان‌ها اطمینان داشت که دو سؤال اساسی را از خود نپرسید؛ اول این‌که احساسات اخلاقی از کجا نشأت می‌گیرند و دیگر این‌که آیا به مرور زمان این احساسات تغییر هم می‌کنند یا خیر؟

نویسنده در بخش اول یا نظریه، به تضعیف پایه‌های این فرضیه اقتصادی متعارف می‌پردازد که اگر همه ما نفع شخصی‌مان را دنبال کنیم، خود به خود وضع همگان بهتر می‌شود. در تاریخ گذشته‌ ما، زنان نوعاً از چنین امکانی محروم بوده‌اند. هیچ جامعه‌ای که هدفش را منحصراً موفقیت فرد گذاشته باشد- به نحوی که نسل‌های آینده را به فراموشی بسپارد- نمی‌تواند ادامه حیات بدهد. قواعد تکالیف در قبال دیگران باید به اجرا گذاشته شود. ممکن است که یک گروه بتواند این قواعد را بر گروه دیگری تحمیل کند، ولی این وضع نامنصفانه و در نهایت ناکاراست. هزینه‌های تحقق ارزش‌های محبت، مسئولیت و معامله به مثل باید به طور مساوی میان همه تقسیم شود. ما همچنین باید راه‌های بهتری برای نظارت و بهبود کیفیت مراقبت از دیگران پیدا کنیم (ص 19).

بخش دوم کتاب به بررسی نحوه تکامل روابط میان خانواده و دولت می‌پردازد و تضادها و تفاهمات میان آن‌ها را توضیح می‌دهد. تاریخ عمومی برنامه‌های رفاه اجتماعی، مثلاً تأمین اجتماعی، به توصیف این نکته می‌پردازد که چطور زنان و مردان و نیز سایر گروه‌ها بر سر این‌که چه کسی باید هزینه‌ها را تحمل کند و برای چه چیزی تحمل کند، در کشمکش‌ هستند. نویسنده با قبول برخی ضعف‌ها و مشکلات، از دولت رفاه حمایت می‌کند زیرا یکی از دلایلی که دولت رفاه را به وجود آورده، این بود که خانواده‌ها و بازار هیچ‌یک قادر نبودند به ‌تنهایی خدمات مراقبت مورد نیاز ما را فراهم کنند.

در این بخش نویسنده به انتقاداتی پاسخ می‌دهد که در رابطه با برنامه‌های یاری‌رسانی دولت، مدارس عمومی و نظام مالیاتی مطرح می‌شود و معتقد است که اگر می‌توانستیم هزینه‌های سرمایه‌گذاری روی قابلیت‌های افراد را بهتر تنظیم کنیم، عملاً به بازده بهتر و بالاتری دست پیدا می‌کردیم (ص 19).

بخش پایانی کتاب به آینده نظر دارد و تأثیر فزآینده رقابت بین‌المللی و عواقب آن برای خانواده و دولت را بررسی می‌کند. این‌که جهانی‌سازی، رقابت میان کشورها و نیز بنگاه‌ها را تشدید می‌کند. هم مهاجرت افراد و هم حرکت سرمایه‌ها به کارفرمایان اجازه می‌دهد تا با ارزان‌سازی نیروی کار مواجه باشیم. پس این فصل در رابطه با انگیزه‌های منفی ناشی از رقابت بی‌حد و حصر بین‌المللی است که در بسیاری از بخش‌ها نیروی کار در آن پیر نمی‌شوند. به این معنی که در بخش‌های خدماتی نیروهای جوان و خارجی استخدام می‌شوند؛ بدون هیچ‌گونه بیمه و مزایایی و به دلیل ارتش ذخیره نیروی کار بعد از چند سال به سرعت با نیروی جدید جایگزین می‌شوند.

کتاب «قلب نامرئی»، علم اقتصاد و ارزش‌های خانوادگی، با ترجمه حسن گلریز، توسط نشر نی، در سال 1388، با قیمت 56000 ریال منتشر و به بازار کتاب عرضه شد.

 نظر دهید »

آموزه های رهبری در بیان مقام حضرت زینب.س.

02 آبان 1395 توسط الزهرا (س) نصر

یک مقایسه‌ی کوتاه بین زینب کبری و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبری را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونه‌ی ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا. آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود و دلبسته‌ی آن هدایتی شده بود که موسی عرضه میکرد، وقتی در زیر فشار شکنجه‌ی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه‌ی جسمانی او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجّنة و نجّنی من فرعون و عمله»؛ از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانه‌ای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «و نجّنی من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمره‌کننده‌ی فرعون نجات بده. در حالی که جناب آسیه همسر فرعون - مشکلش، شکنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنجهای روحی که برای زینب کبری پیش آمد، اینها برای جناب آسیه پیش نیامده بود. در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفته‌اند و شهید شده‌اند. بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید، تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟ اما در مقابل همه‌ی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. بدن پاره پاره‌ی برادرش در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد.

رهبر انقلاب؛ ۸۸/۱۱/۱۹

 1 نظر

آموزه های رهبری

01 آبان 1395 توسط الزهرا (س) نصر

اينكه اصرار میکنند که بلند گریه کنید يا «صلوات، صلوات این جمعیت نیست» لزومی ندارد

رهبر انقلاب: اینکه آقایان مداحها، و سابقها روضه‌خوانها - که ما حالا کمتر توفیق پیدا میکنیم ببینیم، اما در مواردی از افاضات مداحها مستفیض میشویم - اصرار میکنند که بلند گریه کنید، لزومی ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید. وقتی میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صدای این جمعیت نیست»؛ یا وقتی مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست»! شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توی دلشان. گرم شدن مجلس به این شیوه‌ها، اصل نیست؛ کاری کنید که دلهای مستمع را در اختیار بگیرید. دل مستمع وقتی در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است. ٨٩/٠٣/١٣

 3 نظر

کربلا پایان نمیابد

29 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

کربلا بی تو، منظومه پایان نیافته ای است که ماه در مدارش نیست تا ستاره هایِ بعد از خورشید را روشنی ببخشد.

کربلا بی تو، ادبیات پهلوانی را کم دارد.

وفاداری، با هر چه زیبایی اش در نام تو جمع شده است؛ فداکاری نیز. شجاعت و جوان مردی به تو اقتدا می کند. تو معنا بخشیده ای به کلمه های رشید، به جمله های حماسی. تو جرئت بخشیده ای به تصاویر سرد، به معانی فقیر.

عظمتِ نام تو، هنوز میدان های عراق را گوش به فرمان نگه داشته است و هنوز به بازوهای توانگر، نیرو می دهد.

کربلا بی تو، آسمانی است که ماه ندارد و آسمانی که ماه ندارد، ستاره هایش برکت نخواهند دید.

«و الشَّمسِ وَ ضُحیها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلیها»؛ قسم به خورشید در طلوعش؛ قسم به ماه در خضوعش! تو پیشاهنگ کاروان خورشیدی در میدان سیاهِ شب؛ دلیل عظمت کاروان خورشید تویی و بلندای شوکت، از ماه چهره ات برق می زند. تو، پرچم دار قافله خورشیدی. هر که می خواهد به خورشید برسد، باید از مدار تو بگذرد.

منظومه شمسی، با تمام ابهتش در هلالِ جمال تو خلاصه شده است؛ هر که می خواهد به شهر خورشید برسد، باید از باب تو بگذرد. تو ادامه خورشیدی، تو اذان و اقامه خورشیدی و خورشیدِ کربلا بعد از تو، تاب تابیدن را نخواهد داشت.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس