نمی از دریای فضائل دوست
شیخ صدوق روایت كرده از یزید بن سلیط كه گفت:
ملاقات كردم حضرت صادق علیه السّلام را در راه مكّه و ما جماعتى بودیم. گفتم به او: پدر و مادرم فداى تو باد! شما امامان پاكید و مرگ چیزى است كه هیچ كس را از آن گریزى نیست. پس با من چیزى بگو تا برسانم به وا پس ماندگان خود.
پدرش موسى بن جعفر علیهماالسّلام وارد شد و گفت: اى نجمه كرامت پروردگار بر تو گوارا باد، من كودك را در حالى كه در یك پارچه سفیدى پوشانیده شده بود به او دادم، وى در گوش راست كودك اذان و در گوش چپ اقامه گفت و با آب فرات گلوى او را گرفت، سپس به من برگردانید و گفت: بگیر این كودك را كه از برگزیدگان خداوند در روى زمین است
حضرت فرمود: آرى اینها فرزندان منند و این بزرگ ایشان است (و اشاره كرد به پسرش موسى علیه السّلام) و در او است علم و حلم و فهم و جود و معرفت به آنچه محتاجند مردم به آن در آنچه اختلاف مىكنند در امر دین خود، و در اوست خلق و حسن جوار، و او درى است از درهای خداوند تعالى، و در او صفتى است بهتر از اینها.
پس گفتم: پدر و مادرم فداى تو باد، آن صفت چیست؟
فرمود: بیرون مىآورد خداى عزّ و جلّ از او دادرس و فریادرس این امّت را و نور و فهم و حكم این امّت را، بهتر زاییده شده و بهتر نو رسیده، محفوظ مىدارد به او خداى تعالى خونها را، و اصلاح مىكند به او میان مردم نزاع ها را، و انضمام مىدهد به او پراكندهها را، و التیام مىدهد به او شكستهها را، و مىپوشاند به او برهنه را، و سیر مىكند به او گرسنه را و ایمن مىسازد به او ترسان را، و فرود مىآورد به او باران را، و مطیع و فرمانبردار او شوند بندگان، بهترین مردم باشد در هر حال، چه در حال كهولت و میان سالگى و چه در حال كودكى و جوانى، سیادت پیدا مىكند به سبب او عشیره او پیش از رسیدنش به بلوغ، سخن او حكمت است و خاموشى او علم است، بیان مىكند براى مردم آنچه را كه اختلاف است در آن.(3)
فضایلی که در روایت بالا ذکر شد دیگر احتیاجی به توضیح ندارد که وجود نازنین امام رضا علیه السّلام برکت برای امت اسلامی است.
فضائل فرزند از زبان مادر
على بن میثم از پدرش روایت كرده كه گفت: از مادرم شنیدم كه مىگفت:
نجمه مادر حضرت رضا علیه السلام مىگفت:
«چون حامله شدم به پسرم رضا علیه السّلام ، ثقل حمل نیافتم و از شكم خود آواز تسبیح و تحمید و تهلیل مىشنیدم و مرا از آن، هول و ترس پدید مىآمد و چون وقت وضع حمل رسید، وى به زمین آمد، دست بر زمین نهاده، سر به آسمان برداشته، لبها مىجنبانید چنانكه گویى سخن مىگفت.» (4)
در این هنگام پدرش موسى بن جعفر علیهماالسّلام وارد شد و گفت: اى نجمه كرامت پروردگار بر تو گوارا باد، من كودك را در حالى كه در یك پارچه سفیدى پوشانیده شده بود به او دادم، وى در گوش راست كودك اذان و در گوش چپ اقامه گفت و با آب فرات گلوى او را گرفت، سپس به من برگردانید و گفت: بگیر این كودك را كه از برگزیدگان خداوند در روى زمین است.(5)
چند معجزه در یک واقعه
در این حادثه چند معجزه امامت از سوی حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السّلام به وقوع پیوسته است؛ یکی خبر دادن از آنچه علی بن احمد مخفی کرده بود و کسی از آن خبر نداشت. دیگر بازگو کردن هدف ایشان از آمدن به خراسان بصورت مفصل. دیگر جواب دادن امام رضا علیه السلام به سۆالات علی بن احمد بدون خواندن یادداشت وی.
شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد علیه السّلام كه مكرّر به من مى فرمود كه: عالم آل محمّد علیهم السّلام در صلب تو است، و كاشكى من او را درك مىكردم. پس بدرستى او همنام امیر المۆمنین على علیه السّلام است
در ادامه اصل داستان آورده شده است:
على بن احمد بن وشاء كوفى گوید: من از كوفه بطرف خراسان حركت كردم؛ دخترم گفت: این پارچه را بگیر و در خراسان بفروش و بهاى آن را برایم فیروزه تهیه كن. گوید: من آن پارچه را گرفتم در میان اثاثیهام محكم بستم، هنگامى كه وارد مرو شدم و در یكى از مسافرخانه ها منزل نمودم؛ ناگهان غلامان على بن موسى الرضا علیهما السّلام وارد شدند و گفتند: یكى از علماء ما فوت كرده است و اینك براى كفن وى احتیاج به حلهاى داریم.
گفتم: من حله ندارم.
آنان رفتند و بار دیگر مراجعت كردند و گفتند: مولاى ما تو را سلام می رساند و می فرماید: شما در نزد خود حلهاى دارید و در فلان جا پنهان كردهاى و این حله را هم دخترت به شما داده است، تا وى را بفروشى و بهاى وى را برایش فیروزه بخرى، اینك این بهاى آن حله است.
وى حله را به آنان داد و گفت: به خداوند سوگند از وى مسائلى را خواهم پرسید، اگر پاسخم را داد كه معلوم است وى همان است.
گوید: مسائل خود را یادداشت كردم و با شتاب خود را به در خانه او رسانیدم، و لیكن از كثرت جمعیت نتوانستم خود را بوى برسانم، در این هنگام كه من نشسته بودم ناگهان خادمى از راه رسید و گفت: اى على بن احمد اینها جواب مسائل تو است كه با خود آورده بودى، من گرفتم و جوابهاى خود را بطور كامل مشاهده كردم.(6)
پی نوشت:
1) طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - الحدیثة)، 2جلد، آل البیت - قم، چاپ: اول، 1417 ق،ج2 ؛ ص65
2) شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، قم: دلیلی ما، چاپ اول، 1379ش، ج2، ص1611
3) شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج2، ص1612
4) حسن بن حسین شیعی سبزواری، راحة الأرواح، تهران: ناشر اهل قلم، چاپ دوم، 1387ش، ص 223
5) عزیز الله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، تهران: كتابخانه صدر، چاپ اول، 1397 ق، ص 18-19
6) فضل بن حسن طبرسى، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، (مترجم عزیز الله عطاردى)، تهران:نشر اسلامیة، چاپ اول، 1390 ق، ص : 431-4327)
صفحات: 1· 2