علي (ع) به كدامين گناه كشته شد؟
علي (علیه السّلام) تنها عادل نبود عدالتخواه بود …. در آيه كريمه قرآن نيز بر اين نكته تاكيد شده است كونوا قوامين بالقسط «6» قيام كنندگان به داد و عدل باشيد.
قيام به قسط يعني اقامه و به پاداشتن عدل و اين غير از عدل و اين غير از عادل بودن از جنبه شخصي است «7» اجراي عدالت در نظر اميرالمؤمنين علي (علیه السّلام) از آن رو مهم، ضروري و گريز ناپذير است كه اصلاح جامعه را در گرو آن ميداند:
و من الناس من لايصلحها الا العدل «8»
توده را جز اجراي عدالت، چيزي اصلاح نميكند.
علي (علیه السّلام) اجراي عدالت را زمينه ساز نابودي فساد اجتماعي ميداند و داروي درد جوامع را اجراي عدلت ميداند و از همين رو اجراي آن را به همه توصيه ميكند و بر حاكمان ضروري ميشمارد. و اگر خود خلافت را ميخواست، براي آن بود كه سنت رسول خدا را بر پاي دارد و عدالت را بگمارد. نه آنكه دل به حكومت خوش كند و مردم را به حال خود واگذارد «9»
در نامهاي كه هنگام خلافت ظاهري خود به عثمان پسر حنيف كه از جانب او در بصره حكومت داشت نوشت و او را سرزنش كرد كه چرا به ميهمانيي رفته كه توانگران در آن بوده اند نه مستمندان، گويد:
«بدين بسنده كنم كه مرا امير مؤمنان گويند و در ناخوشاينديهاي روزگار شريك مردم نباشم؟ يا در سختي زندگي بر ايشان نمونهاي نشوم؟» «10»
حضرت علي (علیه السّلام) رضايت عمومياجتماع را در گرو اجراي عدالت ميداند و عدالت را نه تنها تضمين كننده آرامش دروني افراد ميداند كه گنجايش ظرف عدالت را وسيع ميداند، در حاليكه گستره ظلم را تنگ ميشمرد.
ميفرمايد:
ان في العدل سعه و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق «11»
«در عدالت گشايش براي عموم است، آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براي او سخت تر است.»
عدالتخواهي در آموزه تشيع امري فراگير است و ائمه، عمومأ بهاين موضوع با ديده ضرورت مينگريسته اند. امام سجاد (علیه السّلام) در ضمن دعاي مكارم الاخلاق بسط و گسترش عدل و عدالت را از خداوند طلب ميكند: و البسني زينه المتقين في بسط العدل «12»
اقامه عدل اگر چه از سوي يك يا چند نفر در جامعه مطلوب است ولي قدر و منزلت بزرگ در زمينه عدالت گستردگي و اقامه آن در سطح وسيع اجتماع است و از همين رو است كه امام سجاد (علیه السّلام) توفيق گسترش آن را طلب ميكند.
حضرت علي (علیه السّلام) همچنين در سفارشي به زياد بن ابيه كه وي را به جاي عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهاي پيرامون آن حكومت داد، فرموده است:
«عدالت را بگستران، و از ستمكاري پرهيز كن، كه ستم رعيت را به آوارگي كشاند و بيدادگري به مبارزه و شمشير ميانجامد.» «13»
آن حضرت در ضمن خطبه 87 ميفرمايد: «مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم ؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم؟ مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم ؟ و نيكيها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم ؟»
«علي (علیه السّلام) هرگز در راه اجراي عدالت مسامحه را جايز نميداند به ويژه در جائي كه پاي بيت المال در ميان باشد ميخروشد. وي درباره اموال فراوان بيت المال كه يكي از حكام به بعضي از خويشاوندان خود بخشيده بود فرمود:
«به خدا سوگند بيت المال تاراج شده را هر كجا بيابم به صاحب اصلي آن باز ميگردانم گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزي خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براي عموم است و آن كس كه عدالت براي او گران آيد، تحمل ستم براي او سخت تر است.» «14»
اگر در جامعهايي اين پندار غالب شود كه روي آوري به عدالت و اجراي آن در هر شرايطي از وجود ستم در جامعه والاتر است، آن جامعه خود به اجراي عدالت خواهد پرداخت و مردم خود قيام به قسط خواهند كرد.
در روايتي از نبي مكرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است:
عدل ساعه خير من عباده سبعين سنه «15»
(عدل يك ساعت از عبادت هفتاد سال برتر است.)
شايد بتوان از قرار گرفتن عدالت در برابر عبادت فردي در كلام رسول گرامي اسلام (ص) چنين فهميد كه عدالتي از هفتاد سال عبادت برتر و والاتر است كه در اجتماع باشد و سبب گردد كه عدل در جامعه گسترش يابد.
وجود عدالت در جامعه نه فقط براي تامين خدائي شدن انسانها و حركت رو به بالاي جامعه ضروري است كه حتي ثبات و دوام حكومت به آن بستگي دارد:
امام علي (علیه السّلام):
في العدل الاقتداء بسنه الله و ثبات الدول «16»
«در اجراي عدالت نه تنها اقتدا به سنت الهي نهفته است كه ثبات حكومت و دولتها نيز در گرو آن است.»
در آموزه ديگري از نبي مكرم (ص) بقاء حكومت با كفر امكان پذير دانسته شده ولي بقاء آن با ظلم ناممكن شمرده شده است.«17»
نمونههايي از عدالت خواهي علي (علیه السّلام)
* دختر اميرالمؤمنين (علیه السّلام) گردنبندي از بيت المال به عاريه گرفت كه پس از اندك زماني آن را باز گرداند. آن حضرت بر مسئول بيت المال خشم گرفت و رو به دختر خويش فرمود: آيا همه زناني كه از مدينه به كوفه آمده اند اكنون، چنين گردنبندي دارند كه تو ميخواهي داشته باشي ؟ اي دختر علي مگذار شيطان بر تو مسلط شود. «18»
* پست و مقـــام تو طعمـــهاي ـ براي غـــارت ـ نيست بلكــه امانتي است در دست تو «19»
* محبـــوب ترين بنـــده خدا در نزد او بنـــدهاي است كه خود را به عدل ملتزم ميداند. «20»
* من آن هنگام كه به حاكميت شما رسيدم چند درهم و اندكي لباس مندرس، كه خانواده ام بافته بودند داشتم، حال اگر به هنگام پايان كار خويش بيش از اين چيزي داشته باشم، خائن هستم و به جامعه و مردم خيانت كردهام «21»
* راه حق و عدالت را بپيماييد، تودهها را ناراضي نكنيد و اشراف بي تعهد و امتياز طلب و سرمايه داران را از خود دور كنيد «22»
* گاهي دوستان خير انديش آن حضرت به وي توصيه ميكردند كه به خاطر مصلحت از موضوع عدالت و مساوات در گذرد و آن حضرت پاسخ ميفرمود:
«شما از من ميخواهيد كه پيروزي را به قيمت تبعيض و ستمگري به دست آورم؟ از من ميخواهيد كه عدالت را به پاي سياست و سيادت قرباني كنم ؟ خير، سوگند به ذات خدا كه تا دنيا دنيا است چنين كاري نخواهم كرد و به گرد چنين كاري نخواهم گشت. «23»
* اگر شب را روي اشتر خارا بيدار مانم و در طوقهاي آهنين گرفتار، از اين سو و از آن سويم كشند، خوشتر دارم تا روز رستاخيز بر خدا و رسول در آيم در حالي كه بر بندهاي ستم كرده باشم.
به خدا عقيل را ديدم پريشان و سخت درويش، كودكانش از درويشي پريش. موي ژوليده و رنگشان تيره گرديده. از من خواست مني گندم بدو دهم. پي در پي آمد و گفته خود را تكرار كرد. گوش به سخنان او نهادم، پنداشت دين خود را بدو دادم. آهني گداخته را به تنش نزديك ساختم فرياد برآورد. گفتم نوحه گران بر تو بگريند از آهني كه انساني به بازيچه آن را گرم كرده مينالي و ميخواهي مرا به آتش دوزخ بكشاني ؟ «24»
سخن آخر اينكه علي (علیه السّلام) مربي و امامياست كه اهل ملل و اديان عالم به عظمت او اقرار ميكنند. اديب جهاني مسيحي، جرج جرداق لبناني، او را «صوت عدالت انساني» مينامد و پنج جلد كتاب بي نظير درباره او مينويسد و دست تمنا به سوي تاريخ ميگشايد، و به تاريخ خطاب ميكند:
آيا نميشود ـ به نام تكرار تاريخ ـ يك علي بن ابيطالب ديگر به بشريت ارزاني داري ؟
چهره علي در هالهاي اثيري، از عدالت و انسان دوستي، هر لحظه بر زندگي بشريت ميتابد، و خون عدالت، كه به هنگام «نماز صبح» از پيشاني نوراني او بر محراب ريخت، هر بامداد خورشيد را بيدار ميكند تا فرياد علي را همگان بشنوند: عدالت، عدالت …. و ســــرانجام اين عدالت است كه بر همه جا و همه چيز حاكم ميگردد.«25»
اجراي عدالت از نظر علي (علیه السّلام) با نيت پاك و كاستن از طمع و افزودن بر ورع و پرهيزكاري ميسر است. «26»
و سر انجام علي (علیه السّلام) به لقاء حق رسيد و عدالت نگاهبان امين و بر پا دارنده مجاهد خود رااز دست داد.
منابع و ماخذ:
1. شورا / 15
2. نساء / 58
3. لقمان / 13
4. اعراف / 23
5. عادل در متون فقهي كسي است كه گناه كبيره انجام ندهد و به انجام گناههاي صغيره اصرار نو رزد و بر خلاف مروت عمل نكند.
6. نساء / 135
7. بيست گفتار / مرحوم مطهري / گفتار اول / ص 5
8. الحياه / محمد رضا حكيمي/ ج 6 / ص 400
9. علي از زبان علي / سيدجعفر شهيدي / دفتر نشر فرهنگ اسلامي/ ص 42
10. نهج البلاغه / نامه 45
11. نهج البلاغه / خطبه 15
12.صحيفه سجاديه / دعاي مكارم الاخلاق
13. نهج البلاغه / حكمت 476
14. نهج البلاغه / خطبه 15
15. ميزان الحكمه / ج 6 / ص 79
16. غرر الحكم / ص 513
17. حديث نبوي «ص»: الملك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظلم
18. ابن شهر آشوب مازندراني / مناقب / ص 108
19. نهج البلاغه / نامه 5
20. نهج البلاغه / خطبه 87
21. مناقب / ج 2 / ص 98
22. نهج البلاغه / نامه 53
23. نهج البلاغه / خطبه 126
24. نهج البلاغه / خطبه 224 / ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي
25. با جاري صلابت اعصار / محمد رضا حكيمي/ بينات / سال 7 / ش 28 / ص 33 ـ 34
26. نهج البلاغه صبحي صالح / خطبه 15: استعن علي العدل بحسن النيه و قله الطمع و كثره الورع.
منبع: باشگاه اندیشه
نويسنده: ابوذر ابراهيمي تركمان
صفحات: 1· 2