امام صادق علیه السلام و مقوله تشکیلات و سازماندهی
مدیریت متمرکز: هر گروه و یا سازمانی لزوما باید یک مدیریت واحد داشته باشد. تقریبا همه مکاتب فکری این را تایید می کنند که مدیریت گروه یک امر نسبی است نه مطلق! یعنی آگاه ترین و شایسته ترین فرد در گروه باید زمام امور را بدست بگیرد و قطعا وجود یک مدیر هر چند با نواقصی وعیوبی همراه باشد برای یک تشکیلات بهتر است تا فقدان آن! که در این صورت اصل تشکیلات زیر سوال می رود. تشکیلات بدون رهبر اساسا تشکیلات نخواهد بود!.
مشخص بودن اهداف: ماجرای معروف قدم زدن دانش آموزان روی برف را شنیده اید، دانش آموزانی که فقط جلوی پای خود را نگاه کرده بودند مسیر را تقریبا منحرف و اصطلاحا مارپیچ طی کرده بودند؛ فقط کسی که چشمش را به نقطه نهایی و خط پایان دوخته بود راه را بخوبی و مستقیم طی کرد. این مثال دقیقا برای یک تشکیلات هم صدق می کند. نباید در کارهای روزمره و پیش پا افتاده غرق شد. مدام باید هدف های اصلی سازمان را مقابل دیدگان قرار داد و مدام باید به همه اعضا گروه یادآوری کرد. حتی کارهای کوچک را هم با نگاه به اهداف و آرمان های بزرگ انجام داد که اگر چنین شد تا حد زیادی جهت دهی ها اصلاح می شود و علاوه بر آن انگیزه نیرو ها هم فوق العاده افزایش پیدا می کند. بدیهی است که وقتی یک نیرو خود را سهیم در یک هدف و آرمان بزرگ بداند با قوت و با انگیزه بالاتری در صحنه حاضر می شود.
توکل به خداوند: توکل آن کیمیایی است که فقط گروهی از جریان ها و سازمان ها می توانند از آثار شگرف آن بهره ببرند. آنانی که به قدرت لایزال الهی اعتماد واعتقاد کامل دارند، که «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» البته این رزق، گونه های متعددی دارد و گاهی یک فکر نو وایده جدید، رزق الهی است که کارها را به خوبی پیش می برد.
فرهنگ و روحیه جهادی: یکی از مهمترین ویژگی هایی که مجموعه های انقلابی را از سایر سازمان ها متمایز می کند “روحیه جهادی” در کارهاست. برای یک جهادگر خروجی و ثمره کار مهم است نه دلیل قانع کننده عدم انجام شدن کارها!، جهادگر برای رسیدن به هدفش یا راهی پیدا می کند و یا راهی ابداع می کند.
تکثیر به جای انشعاب: یکپارچگی و انسجام همیشه یک اصل است و طبیعی است که گاهی باید از برخی مسائل غیر اصولی هم کوتاه آمد تا به انسجام و وحدت آسیبی نرسد، یکی از مشکلاتی که همیشه گریبانگیر جریان های انقلابی بوده «انشعاب و انشقاق» است. نباید ظرفیت ها را نصف کرد بلکه در مقابل باید به موضوع «تکثیر» پرداخت. قطعا یکی از ویژگی های یک تشکیلات موفق این است که بتواند در راستای رسیدن به اهداف خود، درون زایی کند و بواسطه بالا بردن توانمندی ها و ظرفیت ها تشکیلات های همسو و همکار بوجود بیاورد. نیروها رشد می کنند و بزرگ می شوند و اگر نتوانیم زمینه های فعالیت برایشان تعریف کنیم به احتمال قوی دچار عارضه “انشقاق” خواهیم شد.
نظم: متاسفانه برخی فعالیتهای انقلابی و جهادی را مترادف با بی نظمی و عدم استفاده از روش های اصولی می دانند که صد در صد غلط است. قطعا رعایت نظم و اصول سازمانی در بلند مدت موجب سهل شدن انجام امور می شود، کار بی نظم شاید در نگاه اول کمی زیرکانه و راحت تر باشد اما در میان مدت و بلند مدت با گسترش فعالیت ها و گذر زمان هزینه هایی که در اثر بی نظمی به فرد یا سازمان وارد می شود چه از حیث ریالی و چه از حیث زمانی معمولا چند برابر آن چیزی است که در ابتدای راه می بایست برای رعایت اصول نظم سازمان صرف می شد البته تشکیلات یک معبد است نه معبود! نکته مهم اینجاست که در یک تشکیلات مومن و انقلابی نظم و اصول سازمانی وسیله ای برای رسیدن به اهداف عالیه است و چنانچه این ساختار به اصل اهداف سازمانی لطمه وارد کند نباید معطل ماند و نقطه اختلاف ما با برخی نظریات خشک مدیریتی در همینجاست.
توجه به اشتراکات به جای اختلاف نظرها: معمولا در جبهه باطل بین افراد حتی اگر ۹۹ نقطه اختلاف هم وجود داشته باشد اما حول یک نقطه مشترک جمع می شوند و اختلاف نظرها نادیده گرفته می شوند. مثلا به عنوان نمونه در جریان انتخابات ها در برخی جریان های وابسته می توان افرادی را مشاهده کرد که کاملا با هم در تضاد هستند اما برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم متحد میشوند. در جریان مومن و انقلابی گاها این آفت دیده می شود که برخی نه تنها از نقاط اختلاف نظر چشم پوشی نمی کنند بلکه در پی «اختلاف تراشی» هستند و از هر مسئله کم ارزشی برای شبهه وارد کردن به افراد و جریانهای همسو بهره برداری می کنند که این یک سم خطرناک است. لزومی ندارد که همه به یک نحو فکر کنند، مهم پایبندی به اصول است. «معنای وفاق این است که نسبت به هم خوش بین باشند، رحماءبینهم باشند، همدیگر را تحمل کنند، در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است. (امام خامنه ای ۷/۳/۸۱)
خطر انحراف در مسائل مالی: یکی از چالش هایی که همه مجموعه های انقلابی با آن دست و پنجه نرم می کنند کمبود منابع مالی و عدم وجود یک منبع مالی با ثبات است. بخش زیادی از وقت، انرژی، فکر و اعتبار تشکیلات و سازمان های فرهنگی مردمی صرف جمع آوری بودجه می شود که گاها در این راه ترکش های خطرناکی به پیکره مجموعه وارد می شود که وام دار شدن به اشخاص و جریان های ناصالح و ناسالم از جمله آن است. بهترین راهکار برای حل این معضل، در آمدزایی از اجرای برنامه های فرهنگی است. گاهی برخی مجموعه ها برای درآمدزایی به کارهایی روی می آورند که هیچ سنخیتی با ماموریتشان ندارد، منفعت خوبی هم عایدشان می شود، اما به نوعی نقض غرض است و همان نیرویی که قرار بود به واسطه این پول به امور فرهنگی بپردازد حالا غرق در کارهای اجرایی متفرقه شده و سازمان از اهداف عالیه خود منحرف شده است.
وجود یک ناظر عالی: هر تشکیلاتی برای اینکه به سلامت به مقصد برسد و اساسا برای حفظ هویت خود به یک ناظر عالی نیازمند است. یک نفر که چراغ بدست بگیرد و راه را نشان دهد و در عین حال زیرمجموعه را مدام تحت نظر داشته باشد تا از اصول سازمان منحرف نشوند. برای مجموعه های فرهنگی و مذهبی، بهره مندی از یک عالم دینی در این جایگاه، همچون ضرورت وجود آب برای ماهی و هوا برای انسان است. لزومی ندارد همه یک بار طعم تلخ شکست را بچشند. از تجربه های متعدد گروه های فرهنگی و مذهبی این گونه برداشت می شود که اتصال به یک منبع غنی در این زمینه شرط لازم برای ادامه راه است.
جمع بندی: «تشکیلات، معبد است نه معبود!»؛ همان گونه که به زیبایی معبدها اهمیت می دهیم باید به ساختار و سازمان تشکیلاتمان هم توجه کنیم، لکن فرض کنید روزی از ما بخواهند که به جای ادای فریضه نماز در مسجد از زمین فوتبال استفاده کنیم، به چه دلیل!؟ چون فرش های مسجد کهنه می شوند!!، خب بدیهی است که اینجا دیگر زیبا بودن و نو بودن فرش های مسجد اهمیتی ندارد، مهمتر ادای فرائض و در واقع اهداف عالیه تشکیلات است که تحتح هر شرایطی باید به ثمر برسند. *
صفحات: 1· 2