«انسان کامل»،عنواني است که از ديرباز مورد توجه بوده و نه تنها انديشمندان و فلاسفه در اين وادي وارد شده و کتابهايي نوشته اند بلکه براي عموم مردم هم جاذبه زيادي داشته است و با اينکه صنعت و علوم هر روزه کشف و اختراع تازه اي مي آفرينند و لوازم و ابزار جديدي در اختيار مي گذارند ولي همچنان انسانها هر جا که با خود خلوت کنند و از اسارت وسايل و ابزار برهند و مجال انديشه و بازگشت به خويشتن خويش را دريابند، در جاذبه اين آرمان قرار گرفته و دوست مي دارند که اگر بدان جايگاه رفيع نرسيده لااقل سيماي او را به تماشا بنشينند و از حال و هواي او برخوردار گردند.
راستي انسان کامل کيست و چه صفات و خصوصياتي را داراست؟
کمال انسان در چيست؟
بجز مکتب «ماترياليسم»که اصولاً از انسان تعريف ديگري دارد، عموم مکاتب بشري مانند«بودا»،«يوگا»،«بهاکتي»از هند باستان و «لائوتسه»،«کنفوسيوس»از چين باستان و «افلاطون»و«ارسطو»از يونان باستان و «اپيکور»،«رواقيون»از يونان و روم، تا «اومانيسم»و«اگزيستانسياليسم»(1)اعتراف دارند که کمال انسان در وراي «خور و خواب و خشم و شهوت»است، و از همه بالاتر در منظر اديان الهي بويژه اسلام، کمال آدمي از اين زاويه نگريسته مي شود، و اميرالمؤمنين علي عليه السلام در بيش از يکصد و چهل مورد در اين رابطه سخن ايراد فرموده است.(2)
در اين مقاله مشخصات انسان کامل در سه عنوان ذيل خلاصه مي شود:
1ـ تقوي «انّ اکرمکم عند الله اتقيکم»
حاکميت هدايت و فرمان الهي در وجود آدمي که گفتار و کردار نيکو، خدمتگزاري و خيررساني، راستي و درستي، بلند نظري و آينده نگري را در پي دارد.(3)
2ـ علم «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون»
آگاهي و دانش از علوم و معارف سعادت بخش و راهگشا.
3ـ جهاد«فضّل الله المجاهدين علي القاعدين اجراً عظيما»
دفاع از پاکي و عزت و شرافت و ايستادگي در برابر باطل، ظلم و فساد
محصول اين سه رکن، ايجاد جامعه برتر انساني و عدالت اجتماعي است و جامعه انساني بدون تقوي، علم و جهاد هرگز تحقق نخواهد يافت.
البته کمال انساني داراي مراتب و درجات مختلف است و افرادي بالنسبه از آن برخوردار بوده اند ولي آنچه مهم و مورد نظر است انسانهايي هستند که به اوج اين کمال دست يافته و در قله آن قرار گرفته اند و در نتيجه الگو و مربّي انسانها در راه رسيدن به کمال مي باشند.
اميرالمؤمنين عليه السلام نمونه عالي انسان کامل است که در آن سه ويژگي(تقوي ، علم و جهاد)سرامد روزگار بود، و در طول عمر پربرکت خود به ويژه دوران زمامداري آن را به اوج خود رساند. بطوري که محصول آن يعني عدالت اجتماعي در تاريخ ضرب المثل شد.
صفحات: 1· 2