دخالت خانوادهها در زندگی مشترک زوجهای جوان یکی از آن مواردی است که متأسفانه هنوز هم خیلیها با عناوینی مثل دلسوزی و وظیفه در انجام آن کوشا هستند. کافی است که متأهل باشید و طعم این دخالتها را چشیده باشید؛ آن وقت حتماً تصدیق میکنید که چقدر این تجربه تلخ و ترسناک است. تلخ است چون به شما القاء میکند که آنقدر توانمند نیستید که خودتان از پس زندگیتان بربیایید، و ترسناک است چون احساس کنترل داشتن بر زندگیتان را از شما میگیرد و حس تحت کنترل بودن را جایگزین میکند. البته ازآنجاییکه شما انسان باهوش و توانمندی هستید، میتوانید با راهکارهایی از عهده مدیریت این وضعیت دشوار بربیایید و زندگی مشترکتان را به سلامت به سر منزل مقصود برسانید. برای تحقق این هدف، سه کار باید بکنید: مدیریت خودتان، مدیریت رابطه با همسرتان و مدیریت رابطه با خانواده همسرتان.
قصه از کجا شروع میشود؟
سر و کله کنترلگریهای خانوادهها در زندگی زوجها از زمآنهای مختلفی پیدا میشود؛ بعضی از زوجها از همان نامزدی متوجه این موضوع میشوند. بعضیهای دیگر بعد از عقدشان به آن پی میبرند و بعضی دیگر هم از عروسیشان. شکل این کنترلگریها هم چند جور است:
1. کنترلگری اقتصادی: برای مثال اگر زوجین خرید کوچکی بکنند، باید به خانواده همسرشان توضیح بدهند. در تفریح، سفر، پسانداز و درمان هم وضع همین است. مثلاً اگر دنداندرد اورژانسی برایتان پیش بیاید و شما به ناچار به یک دندانپزشکی خصوصی بروید، آنها تا مدتها آدرس مراکز دولتی را برای شما میفرستند.
2. کنترلگری روابط: در این نوع، خانواده همسر روی معاشرتهای شما تمرکز میکنند؛ مثلاً «فلانی را که تازه مهمان کردی»، «مگر دیروز خانه پدرت نبودی؟» و …
3. کنترلگری تیپ: «اگر میخواهی فلان جا بروی باید فلان لباس را بپوشی یا نپوشی» یکی از انواع این کنترلگری است.
4. کنترلگری فعالیتهای شخصی: در این نوع، تحصیل، ورزش، خواب و خوراک، کارکردن و خلاصه همه چیزتان زیر ذرهبین خانواده همسرتان قرار دارد.
این قصه به کجاها ختم میشود؟
اینکه این کنترلگریها به کجا ختم بشوند، بستگی زیادی دارد به واکنشی که شما نسبت به آنها نشان میدهید. زوجهای تازهکار برای حل این مسأله خیلی روی همسرشان حساب باز میکنند چون فکر میکنند که اگر همسرشان با خانوادهاش صحبت کند، آنها دست برمیدارند و همه چیز ختم به خیر میشود، به همین آسانی! اما واقعیت این است که در اغلب اوقات، خانواده همسرتان با صحبتهای او رفتارشان را تغییر نمیدهند؛ چراکه فکر میکنند دلایل درستی برای رفتار خود دارند، تازه آن هم اگر همسرتان حاضر بشود با خانوادهاش صحبت بکند. کلید حل این مشکل فقط دست خودتان است، البته اگر زرنگ باشید میتوانید با شیوههای درست و محترمانه، حمایت همسرتان را هم جلب کنید و با تشکیل یک تیم واحد و منسجم، جلوی تبدیلشدن این مسأله به بحران را بگیرید. برای این کار کافی است مدیر خوبی باشید.
ادامه »