امر به معروف
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هر کس امر به معروف کند، مایه ی پشت گرمی و قوت مؤمنان می شود و هر که نهی از منکر نماید، بینی منافقان را به خاک می مالد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هر کس امر به معروف کند، مایه ی پشت گرمی و قوت مؤمنان می شود و هر که نهی از منکر نماید، بینی منافقان را به خاک می مالد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: دوستی پدران خویشاوندی میان فرزندان است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: مثل دنیا و آخرت همچون مردی است که دو همسر داشته باشد، هر گاه یکی از راضی کند، دیگری را ناراضی کرده است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هر کس آتش فتنه افروزد، خویش هیزم و آتش گیره ی آن خواهد شد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: زبان درنده ای است که اگر رهایش بگذارند، گاز می گیرد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: کار بدی که تو را ناراحت کند، نزد خداوند بهتر از کار نیک و حسنه ای است که تو را گرفتار خودپسندی و عجب سازد.
مهمترین احادیثی که از رسول اکرم(ص) در شأن و فضیلت امیرمؤمنان(ع) وارد شده بدین شرح است:
الف ـ حدیث غدیر(حدیث ولایت)
مراد حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) در روز ۱۸ ذی الحجه سال ۱۰ هجری است که در مکان غدیرخم پس از معرفی امیرالمؤمنین(ع) به جانشینی خود بیان فرمود: فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره واخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار الا فلیبلغ الشاهد الغایب (پس هر که را من مولی و سرپرست اویم، پس این علی نیز مولی و سرپرست است.
خدایا ولی کسی باش که ولایت او را دارد و دشمن آن کس باش که با او می ستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوا بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می گردد. (آگاه باشید! باید هر کس در اینجا حاضر است، این سخن را به غایبان برساند.) پس از آن آیه اکمال نازل شد و سپس پیامبر(ص) فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الرب برسالتی و الولایة لعلی من بعدی» (از همه بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است.)
هیچ یک از احادیث نبوی به اهمیت حدیث غدیر نیست که یکصد و ده نفر از صحابه و هشتاد و چهار نفر از تابعین و سیصد و شصت نفر از محدثان مورد اعتماد، آنرا روایت کرده اند. از آن گذشته این حدیث به سبب موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص) که در جمع ده ها هزار نفر از زایران خانه خدا از سراسر سرزمینهای اسلامی آن زمان و توسط رسول خدا(ص) ایراد شد ـ از شأن ویژه ای برخوردار است.
ب ـ حدیث ثقلین
منظور حدیث معروف پیامبر(ص) است که فرمود: انی تارک فبکم الثقلین کتاب الله و عترتی(همانا من میان شما دو چیز گرانبها را باقی می گزارم: کتاب خدا و عترت خود را) حدیث ثقلین، حدیثی است که نزد علمای همه مذاهب معتبر بوده و شیعیان آنرا از دلایل امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(ع)، علی بن ابیطالب(ع) می شمارند و گویند اگر آنان برای اثبات خلافت آن حضرت دلیلی جز همین حدیث نداشتند، آنها را بسنده بود. این حدیث را محدثان و علمای بزرگ اهل تسنن چون مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح، محمد بن عیسی ترمذی در صحیح، ابن حنبل در مسند، ثعلبی نیشابوری در الکشف و البیان، ابن مغازلی شافعی در مناقب و سمعانی در فضائل الصحابه و … روایت کرده اند.
ج ـ حدیث باب مدینه علم
جامع ترین و پرمعنی ترین توصیف رسول خدا(ص) از دانش امیرالمؤمنین(ع) و پیوستگی آن حضرت به دانش بیکران پیامبری، آن است که خود را شهر علم و حضرت علی(ع) را دروازه آن نامیده است. در حدیثی فرموده است: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب» (من شهر علم هستم و علی دروازه آن است. هر که علم می خواهد باید از این دروازه وارد شود.)
د ـ حدیث مؤاخات(برادری)
پس از مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه، پیامبر اکرم(ص) به منظور ایجاد مودت و همبستگی میان مهاجران و انصار، میان تک تک آنان پیمان برادری بست. از امیرالمؤمنین(ع) چنین روایت شده است: «رسول الله(ص) بین مردم پیوند برادری بست و مرا واگذاشت. گفتم ای فرستاده خدا! یاران خود را با هم برادر کردی و مرا واگذاشتی! فرمود: برای چه تو را واگذاشتم؟ تو را برای خود نگه داشتم. تو برادر منی و من برادر توام. سپس فرمود: اگر کسی در این امر با تو محاجه کند به او بگو: من بنده خدا و برادر رسول خدایم. هیچ کس بعد از تو با من دعوی برادری نکند مگر اینکه دروغگو باشد.»
احادیث معتبر و مشهور دیگری از پیامبر اکرم(ص) در بیان شأن و فضیلت امیرمؤمنان(ع) وارد شده است که از شرح آنها خودداری می شود و تنها به عناوین شان اشاره می گردد: حدیث کساء، حدیث سفینه، حدیث تشبیه، حدیث رایت(حدیث خیبر)، حدیث سبق اسلام، حدیث سبق صلوة، حدیث علی اسدالله و سیفه، حدیث علی مع الحق، حدیث علی منی و أنا من علی، حدیث لیلة المبیت(حدیث فراش)، حدیث قتال علی التأویل و التنزیل، حدیث کسر اصنام(حدیث بت شکنی)، حدیث نور و حدیث وصایت.
وجه دیگری از فضائل و کرامات آن حضرت، پیشگویی از اخبار غیبی در آینده(مغیبات) بود که همه محقق شد و از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: کشته شدن همگی خوارج به استثنای ۱۰ نفر و شهادت ۱۰ نفر از یاران خود در جنگ نهروان، حکومت حجاج بن یوسف ثقفی، واقعه کربلا، شهادت میثم تمار، شهادت کمیل نخعی، شهادت قنبر و شهادت خویش.*
*نویسنده: محمدحسن رجبی(دوانی)
انسان ۲۵۰ ساله | شاخصسازی امیرالمؤمنین برای حکومت اسلامی
امیرالمؤمنین شاخص حکومت در یک جامعهی پیشرفته، وسیع، متمدن و ثروتمند را معین کرد. امیرالمؤمنین با رفتار خود خواست اثبات کند که در وضعیت [جامعه پس از پیامبر] هم میشود اصول را زنده کرد. این، کار بزرگ امیرالمؤمنین است. میخواهد به دنیا نشان دهد که اصول اسلامی در همهی شرایط قابل پیاده شدن است. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
مهمترین فضائل امام علی(ع) از این قرار است: شرافت خانوادگی، تنها مولود خانه خدا، پرورش در دامان پیامبر اکرم(ص) از کودکی، بت نپرسیدن، نخستین ایمان آورنده به رسول خدا(ص) و اولین نمازگزار، آرمیدن در بستر پیامبر اکرم(ص) در لیلة المبیت، دامادی رسول خدا(ص) به امر خداوند، کتابت وحی، همراهی با پیامبر در همه احوال، شرکت در همه غزوات و نقش اساسی آن حضرت در پیروزی نظامی مسلمانان، محافظت از پیامبر(ص) در جریان جنگ احد، تکریم و تجلیل مکرر رسول خدا(ص) از فضائل و مکارم آن حضرت در جمع صحابه و دادن القاب افتخارآمیز به امیرمؤمنان(ع)، اعلام وصایت و خلافت ایشان در روز غدیر، کفن و دفن و نماز خوتاندن بر پیکر رسول خدا(ص) و… .
آیات زیادی در شأن و فضیلت امیرالمؤمنین(ع) وارد شده که به موجب روایتی از ابن عباس به سیصد آیه بالغ می شود که در اینجا به اختصار فقط به چند آیه اشاره می شود:
الف ـ آیه تطهیر
مراد بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.) به نظر بسیاری از مفسیران اهل سنت و همه مفسران شیعه، منظور از اهل بیت(ع)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند.
ب ـ آیه مباهله
منظور آیه ۶۱ سوره آل عمران است. فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ(از آن پس که به آگاهی رسیده ای، هر کس درباره او [حضرت عیسی(ع)] با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما خودمان را و شما خودتان را. آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.)
عموم علمای شیعه و اکثر علمای اهل سنت بر این قول متفق هستند که مراد از أَبْنَاءنَا، نِسَاءنَا و أَنفُسَنَا (فرزندانمان، زنانمان و خودمان) در این آیه به ترتیب امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت علی(ع) منطبق است که در روز مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، همراه آن حضرت بودند.
ج ـ آیه اکمال
منظور بخشی از آیه ۳ سوره مائده است: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا(امروز برای شما دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و [با ولایت علی] خشنود شدم که اسلام دین شما باشد.) این آیه شریفه به اجماع شیعه در واقعه غدیر خم نازل شده است و عده ای از مفسران و محدثان اهل تسنن هم با علمای شیعه در شأن نزول آن، اتفاق نظر دارند. این آیه و آیه ۵۵ همین سوره(آیه ولایت) را می توان آیه هایی به شمار آورد که نشان دهنده ولایت علی بن ابیطالب(ع) هستند. هنگامی که آیه اکمال نازل شد پیامبر اکرم(ص) دست امیرالمؤمنین(ع) را گرفت و بالا برد و او را وصی (جانشین بلافصل) خود اعلام کرد.
د ـ آیه ولایت
مراد، آیه ۵۵ سوره مائده است: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.) به اعتقاد بسیاری از مفسران شیعه و سنی، این آیه که آیه زکات به خاتم نیز نامیده شده ـ در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل گردید و آن هنگامی بود که آن حضرت در رکوع نماز، انگشتر خود را در راه خدا به مسکینی بخشید.
هـ ـ آیه انفاق
منظور آیه ۲۷۴ سوره بقره است. الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ(آنان که اموال خویش را در شب و روز، در پنهان و آشکار انفاق می کنند، اجرشان نزد پروردگارشان است، نه بیمناک می شوند و نه غمگین) بسیاری از مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل تسنن، این آیه را در شأن امیرمؤمنان(ع) می دانند.
و. آیه لیلة المبیت
آیه ۲۰۷ سوره بقره است: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ(و از میان مردم، کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خداوند می فروشد. خدا بر این بندگان مهربان است.) مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل تسنن، نزول این آیه را در شأن حضرت علی(ع) از مسلمات می دانند.
*نویسنده: محمدحسن رجبی(دوانی)
5- اخی رسول الله
اخ به معنای برادر، رفیق، در اصل کسی را می گویند که با دیگری در پدر و مادر یا در یکی از آن شریک است (قرشی، 1371 ش: ج1، ص 36) و یا همیشه بودن یعنی از یک پستان شیرخوردن با دیگری مشترک باشد (برادر رضایی) او را برادر گویند و هر که با دیگری در قبیله و یا در دین یا در صفت یا در معامله و یا در مودت و یا در غیر این ها شریک داشته باشد را «برادر» گویند. (راغب اصفهانی، 1412 ق: ص 68) در قرآن مجید هم در معنای اصلی و هم در معنای مجازی هر دو به کار رفته است: «ثم ارسلنا موسی و أخاه هارون بآیاتنا» (المومنون/45) که در معنای اصلی و حقیقی خود به کار رفته است و در آیات دیگر مانند: و الی عاد أخاهم هودا» (الاعراف /65) در معنی مستعار خود به کار رفته است. آیه «إنما المومنون إخوة»
(الحجرات /10) می گوید اخ در معنای مستعار خود به کار رفته است. (راغب اصفهانی، 1412 ق: ص 68) و در قاموس گفته شده ممکن است اخوة و اخوان در این دو آیه راجع به حقیقت خانواده در قیامت باشد و گفته اند که اخوان جمع اَخ به معنی رفیق است یعنی اگر اخ به معنی برادر حقیقی باشد جمع آن اخواه و اگر به معنی صدیق باشد جمع آن اخوان است و نیز در یک محل برادران دینی که بنابر مشهور غیرحقیقی اند، اخوه اطلاق شده است. (قرشی، 1371 ش: ج 1، ص 36) اما قول خداوند که فرموده: «إنما المومنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون» (الحجرات /10)، درحقیقت مومنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا دارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید.» «این نیست و جز این نیست مومنان برادران یکدیگرند در دین، زیرا منتسب به اصل واحدند که ایمان و توحید باشد پس باید میان ایشان نزاع و شقاق نباشد و اگر بر سبیل ندرت خلاف و نزاع واقع شود، پس به صلاح آرید میان برادران خود به کف ظالم و اعانت مظلوم و یاری آنان و بترسید و امیدوار باشید به رحمت خداوند. مقام جلالت و عظمت مؤمن به مرتبه ای است که خدای تعالی مؤمن را از نور عظمت و جلال کبریایی خود خلق فرمود و به سبب کلمه توحید ربط معنوی و نسبت ایمانی میان آن ها برقرار گردانید بدین رابطه برادر یکدیگر شده اند.» (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363 ش: ج12، ص 186) امام
(عج) با بیان ویژگی «أخی رسولک» مضمون عقد اخوت را مطرح می کنند و قرابت و نزدیکی هر چه بیشتر پیامبر اکرم (ص) و علی بن ابی طالب (ع) را نمایان می کنند تا هر چه بیشتر مردم اینان را شناخته و از طرفی مردم دنیا بدانند که در میان مسلمین آدابی است که همه با هم برادرند و این خود یک نمونه ای از پیوستگی و انسجام و اتحاد اهل ایمان و دستور اخلاقی اجتماعی است برای هر آن که تعقل کند چرا که از همان اولین مرتبه، شخص اول اسلام با شخص دوم دست برادری داده و تمام مردم را به این امر ترغیب نموده اند. در روایات بسیاری است که رسول خدا (ص) با امیرالمومنین (ع) خطاب برادری نموده و مرتبه اخوت و نزدیکی را به آن بزرگوار رسانیده است. (زمردیان، 1350 ش: ص 321) مثلا رسول خدا (ص) فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی اطاعت من را بر شما واجب گرداند و شما را از عصیان و سرپیچی من نهی فرمود و بعد از من اطاعت از علی (ع) را همانند اطاعت من بر شما واجب گرداند و او را برادر و وزیر و جانشین و وارث من قرار داد. (مجلسی، بی تا: ج38، ص 91) یکی از افتخارات حضرت علی (ع) است که در اوایل هجرت، وقتی پیغمبر اکرم (ص) عقد مؤاخات «برادری» بین مهاجرین و انصار برقرار کردند یعنی آنها عقد اخوت خواندند، علی (ع) را به عنوان برادر خود انتخاب کردند و با او عقد اخوت خواندند. (ایزدی، 1383 ش: 195) «پیامبر اکرم (ص) در آن مجلس تاریخی برای هر کس با فرد معین پیمان برادری بست اما علی (ع) را نگاه داشت تا به عنوان برادر خود با او پیمان بندد و او به راستی حق این برادری را ادا کرد، دین پیامبر را که گرامی ترین یادگار اوست هم در زمان پیامبر و هم پس از ایشان حفظ کرد، با وجود آزمون های دشوار که پیش رو داشت.» (طالعی، 1387 ش: ص44) حضرت محمد مصطفی (ص) فرمودند: «إن المومن أخو المومن عینه و دلیله لا یخونه و لا یظلمه و یا یغشه و لا یعده عده فیخلفه» (کلینی، بی تا: ج2، ص167؛ محدث عاملی، بی تا: ج12، ص 205؛ مجلسی، بی تا: ج71، ص 268)، «به درستی که مومن برادر مومن، به منزله ی چشم اوست و دلیل است به کارهای خیر، خیانت نکند او را و ظلم ننماید او را و غش نکند با او، وعده ننماید به وعده ای که تخلف کند او را.» پس مقام برادری رسول اکرم (ص) با علی (ع) امری مسلم است هم چنان که در زیارت آن بزرگوار آمده است. «… اخ الرسول و زوج البتول» و در دعای ندبه نیز امام زمان (عج) می فرمایند: «ثم قال انت اخی… .»
صفحات: 1· 2
دعای افتتاح، منقول از امام زمان ارواحنا فداه (عج) است که توصیه شده تا بهترین لحظات مناجات با خدا در ماه مبارک رمضان به مدد آن سپری شود. این دعا مانند سایر ادعیه چنان با تار و پود توحید، رسالت و امامت به هم آمیخته که تفکیک آن ها کاری دشوار است. در دعای افتتاح پس از حمد و ثنای الهی نخست به آستان مقدس پیغمبر اکرم (ص) عرض ادب می شود و پس از صلوات بر وجود پر برکت ایشان با یادآوری خاندان آن حضرت، در خواست درود الهی بر تک تک آن بزرگواران می کند. از آن جا که خاندان رسول خدا (ص) به وسیله حضرت علی (ع) ادامه پیدا می کند، این صلوات از ایشان آغاز می شود و به حضرت مهدی (عج) خاتمه پیدا می کند. و در طی آن به اوصافی از حضرت اشاره می شود که با تحلیل قرآنی آنها می توان به حقایق ارزشمندی دست یافت. از جمله اینکه اعتقاد به امامت از ضروری ترین شروط قبول توحید می باشد.
* واژگان کلیدی: دعای افتتاح، امیرالمومنین، وصی رسول، عبدالله، ولی الله، اخی رسول الله، حجة الله، آیت کبرای الهی، نبأ عظیم.
تبیین بحث
امام شناسی همانند شناخت توحید و در کنار ضرورت پیغمبرشناسی اصلی است که در نگاه اسلام در تحقق راستین اسلامیت هر مسلمان ضرورت اجتناب ناپذیر دارد. (حسینی طهرانی، 1422 ق: ج 1، ص35). «آری آنان که از سوی خدا به رسالت یا امامت در بین مردم منصوب می شوند همانند آئینه ای صاف و صادق اند که دستور الهی را منعکس و به مردم ارائه می دهند و تمام حقیقت آن ها در ظاهر و باطن و گفت و شنود و خواستن و بلکه هر حرکت و سکون، منطبق با اراده ی خداست.» (ممدوحی کرمانشاهی، 1385 ش: ج4، ص 106) فلسفه ی حقیقت امامت یک چیز است و آن هدایت مردم، نورانیت آن ها و الهی کردن جامعه است اما در هر عصری به مقتضیات همان شرایط به شکلی جلوه گری می کند. (طاهری، 1384 ش: ص269) امامت اساسی ترین اصول اجتماعی اسلام و روح این مکتب و رشته ای است که کلیه ی قوانین تکامل انسان را به هم پیوند نموده و در جهت فلسفه آفرینش قرار می دهد و تفکیک این اصل از اسلام اسفناک ترین فاجعه های تاریخ است زیرا با این طرح بدون این که مسلمانان بفهمند اسلام از درون تهی می شود و نماز، روزه، حج، جهاد و… بی خاصیت می گردد و بالاخره کلیه قوانین اسلام که برنامه تکامل انسان است عقیم می ماند. (محمدی ری شهری، بی تا: ص 69) «ولایت و امامت را به حق ما اصحاب امامیه از اصول مذهب شمرده ایم بلکه در واقع آن را می بایست ام الاصول دانست چون اگر این معنا درست شود بقیه ی اعتقادات انسان نیز تصحیح می شود.» (نجفی، بی تا: ص195) یکی از سنت های الهی وجود امام به عنوان حجت خدا و واسطه فیض عالم هستی در هر عصری می باشد. امام صادق (ع) فرموده اند اگر زمین بدون امام باقی بماند ساکنانش را در خود فرو می برد. (کلینی، کافی، ج1) یکی از راه های شناخت امامت، شناخت امامان از طریق اوصافشان می باشد، اوصافی که در متون موثق مذهبی با آنها توصیف شده اند. سر سلسله امامت شیعی حضرت علی (ع) در دعای افتتاح این گونه معرفی شده اند: «اللهم و صل علی علی أمیر و المومنین و وصی رسول رب العالمین عبدک و ولیک و أخی رسولک حجتک علی خلقک و آیتک الکبری و النبإ العظیم»، «خدایا درود فرست بر علی (ع) که سردار و پیشوای مومنین است وجانشین پیامبر خدا، پروردگار جهانیان، بنده تو و ولی تو و برادر رسول توست و نشانه تو بر خلق توست، اوست که نشانه و آیه ی بزرگ تو و خبر بزرگ تو است.»
صفحات: 1· 2
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:
من دو سه جمله از روايات نقل شده را به عنوان ذکر مصيبت بيان مي کنم .
لوط بن يحيي ابي مخنف مي گويد:«فلما احسّ الأمام بالضّرب لم يتأوّه» يعني وقتي در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پيشاني حضرت را شکافت، هيچ آه و ناله يي نکردند. «وصبر واحتسب»؛ خودشان را حفظ کردند و صبر کردند.«ووقع علي وجه و ليس عنده احد»؛ حضرت با صورت روي زمين افتادند و اطراف ايشان کسي نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود، مسجد هم تاريک بود و مردم به طور متفرق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراين اولِ کار کسي نفهميد چه اتفاقي افتاده است. «قائلاً بسم الله و بالله و علي ملّه رسول الله».اولين جملاتي که حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاري کردند، جملاتي بود که در موارد ديگر هم به گوشمان رسيده است.بعد از اين که سيدالشهداء (سلام الله عليه) ضربت خوردند و بر زمين افتادند، همين جملات از قول ايشان نقل شده است:«بسم الله و بالله و علي ملّه رسول الله»؛ به نام خدا و براي خدا و بر طريقه ي رسول خدا، حاصل زندگي را تقديم اين راه کردند.
در ادامه، اين جمله هم از اميرالمؤمنين نقل شده است که فرمود: «فزت و رب الکعبه»؛ به خداي کعبه رستگار شدم. در روايت ديگري آمده است که حضرت فرمود: «لمثل هذا فليعمل العاملون»؛ يعني انسان براي رسيدن به چنين سرانجامي هر چه عمل کند، زيادي عمل نکرده است؛ بنابراين براي چنين سرانجامي بايد عمل کرد. اين نشان مي دهد که اين روح مطهر و پاکيزه چطور متصل به عوالم ملکوت بوده است؛ حتي در همان وقتي که هنوز جسم او در اين دنيا زنده بوده است.
«ثم صاح و قال قتلني اللعين»؛ بعد از آن که حضرت اين مناجات را کردند، فرياد کشيدند تا مردم متوجه باشند و نگذارند قاتل بگريزد. «فلما سمع النّاس الضّجّه»؛مردم وقتي صداي اميرالمؤمنين را شنيدند،«ثار اليه کل من کان في المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ريختند، اما نمي دانستند چه اتفاقي افتاده است و بايد چه کار کنند. «ثم احاطوا بأميرالمؤمنين»؛ بعد آمدند اطراف اميرالمؤمنين جمع شدند.«و هم يشيد رأسه بمئزره والدّم يجري علي وجهه ولحيته»؛ وقتي مردم جمع شدند، ديدند حضرت در همان حال ضعف و در حالي که فرقشان شکافته است، دارند با دستمالي زخم خود را مي بندند و خون بر صورت و محاسن آن بزرگوار جاري است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت که سفيد بود، با خون آن بزرگوار رنگين شده بود. «و هو يقول هذا ما وعد الله و رسوله و صدق الله و رسوله»؛ اين همان وعده ي خداي متعال و پيغمبر اوست، و خداي متعال و پيغمبرش راست گفتند و وعده ي آنها تحقق پيدا کرد.
منبع:www.khamenei.ir
امام علی (علیه السلام) فرمودند: دنیا خواب است و مغرور شدن به آن مایه ی پشیمانی است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: سنگ غصبی در خانه گرو و ضامن ویرانی آن خانه است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: امامت و رهبری سامان بخش امّت است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هیچ نعمتی گواراتر از «امنیّت» نیست.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هیچ یک از شما جز به پروردگارش امید نبندد و جز از گناهش نترسد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: کسی که از حفظ راز خود ناتوان باشد، در حفظ اسرار دیگران ناتوان تر خواهد بود.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: نفس کشیدن انسان گام های او به سوی اجل اوست.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: از آن حضرت درباره ی «بخل» پرسیدند، فرمود: هیچ تجارتی همچون «عمل صالح» نیست و هیچ سود و «بهره» ای مانند ثواب نیست.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: انسان در سه هنگام عوض می شود و تغییر می یابد: 1- نزدیک شدن به پادشاهان 2- حکومت و ریاست یافتن 3- ثروتمندی
امام علی علیه السلام فرمودند: دل خود را بر اندوه آنچه از دست رفته و گذشته است مشغول مساز تا تو را از آنچه خواهد آمد، غافل نسازد و باز ندارد.
امام علی علیه السلام فرمودند: درشگفتم از کسی که مرگ را فراموش می کند در حالی که مردگان را می بیند.
امام علی علیه السلام فرمودند: از شقاوت و بدبختی است که انسان دنیای خود را با (خرج کردن) دینش حفظ کند.
امام علی(علیه السلام) فرمودند: فاصله ی بسیاری است میان دو عمل: عملی که لذتش می رود ولی پیامدهای آن باقی می ماند، و عملی که رنج و زحمتش می رود اما اجر و پاداش آن ماندگار است.
امام علی علیه السلام فرمودند: روزه گرفتن یکی از دو تندرستی است.
امام علی علیه السلام فرمودند: دوست هرگز دوست واقعی نخواهد بود، مگر آن که برادر خود را در سه حالت حفظ کند: در دوران تنگدستی و گرفتاری، در زمان نبودنش و پس از وفاتش.
امام علی علیه السلام فرمودند: زمین هرگز از کسی که با حجت برای خدا قائم باشد خالی نمی ماند، یا آشکار و مشهور یا بیمناک و پنهان.
امام علی علیه السلام فرمودند: چگونه در «دنیا» پارسایی پیشه کند، کسی که ارزش «آخرت» را نمی شناسد؟
امام علی (علیه السلام) فرمودند: روزی را با صدقه دادن فرود آورید. هر کس یقین به جایگزین داشته باشد، در بخشش سخاوتمند می شود
امام علی (علیه السلام) فرمودند: عاجزترین مردم کسی است که از انتخاب دوست و یافتن برادر ناتوان باشد، و ناتوان تر از او کسی است که دوستان خود را نتواند نگه دارد.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: خردمندترین مردم کسی است که به عواقب و فرجام کار بیشتر بنگرد.
در تعابيري كه درباره شهادت امام علي(علیه السّلام) بيان شده، يكي از جملات معروف اين است كه «قتل لشدّه عدالته». اما سؤال اينجاست كه چرا امير مؤمنان(علیه السّلام) قرباني عدالتورزي خود شد؟
عدالت خواهي علي (علیه السّلام)
در اسلام شرط عدالت فردي، حتي براي افراد عادي در صورتي كه به مناصبي دست يابند ضروري است. عدالت قاضي، شاهد و امام جماعت از اين قبيل اند. و فقدان عدالت در اين افراد، تصدي ايشان در قضاوت، شهادت و امامت جماعت را نامشروع ميسازد.در عين حال، قرآن همــواره عدل و مشتقــــات آن را به معنـي «عدالت اجتماعي» به كار برده است نظير آيات ذيل:
و امرت لاعدل بينكم
(و فرمان يافتهام كه ميان شما عدالت كنم) «1»
و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل
(و چون ميان مردم حكم كرديد، به عدالت حكم كنيد) «2»
در صورتي كه مفهوم ظلم در موارد غير اجتماعي نيز بكار رفته است. مانند:
ان الشرك ظلم عظيم
(همانا شرك به خداوندظلم عظيمياست) «3»
ربنا ظلمنا انفسنا
(پروردگارا ما به خود ظلم كرديم) «4»
در اين مقال منظور از عدالتخواهي علي (علیه السّلام) نهاين است كه علي (علیه السّلام) در عرصه عدالت فردي، انساني عادل بوده است و به «عدالت فقهي» «5» پايبند بوده است.
بلكه منظور عدالت اجتماعي است با اين توضيح كه عدالت علي (علیه السّلام) يعني اينكه اميرالمؤمنين (علیه السّلام) نه تنها عادل بوده است و به عدالت رفتار ميكرده است كه خواهان اجراي عدالت در اجتماع نيز بوده است.
صفحات: 1· 2
«ابوحمزهی ثمالی نقل میکند از حبیببنعمرو که میگوید: در آن ساعات آخر، در همان شب بیست و یکم، رفتم دیدن امیرالمؤمنین، دیدم یکی از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشک میریخت، من هم گریهام گرفت، بنا کردم گریه کردن؛ مردم هم بیرون اتاق بودند، صدای گریهی این دختر را که شنیدند، آنها هم بنا کردند گریه کردن. امیرالمؤمنین چشم باز کرد، گفت: اگر آنچه را که من میبینم، شما هم میدیدید، شما هم گریه نمیکردید. عرض کردم یا امیرالمؤمنین مگر شما چه میبینید؟ گفت: من ملائکهی خدا را میبینم، فرشتگان آسمانها را میبینم، همهی انبیاء و مرسلین را میبینم که صف کشیدند، به من سلام میکنند و به من خوشامد میگویند. و پیغمبر را میبینم که پهلوی من نشسته است، اظهار میکنند که بیا علی جان، زودتر بیا. میگوید: من اشک ریختم، بعد بلند شدم، هنوز از منزل خارج نشده بودم که از صدای فریاد خانواده، احساس کردم که علی از دنیا رفت.
صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین، صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین، صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین. نسئلک اللّهمّ و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الأکرم یا اللَّه…
پروردگارا! به حق امیرالمؤمنین ما را شیعیان واقعی امیرالمؤمنین قرار بده. پروردگارا! سلوک دنیائی و آخرتی ما را سلوک امیرالمؤمنین قرار بده. پروردگارا! ما را به معنای واقعی کلمه پیرو آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! گرفتاریهای دنیای اسلام را برطرف کن؛ گرفتاریهای ملتهای مسلمان فلسطین، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و دیگر مناطق اسلامی را برطرف کن. پروردگارا! به فضل و کرمت، گرفتاریهای ملت ایران را برطرف بفرما. پروردگارا! روز به روز بر عزت این ملت، بر قدرت این ملت بیفزا. پروردگارا! وحدت را که سرمایهی بزرگ ملت ایران است، برای آنها حفظ بفرما. پروردگارا! دستهای تفرقهافکن را قطع بفرما. پروردگارا! ما را در هر مقامی، در هر رتبهای که هستیم، به پایبندی به حق موفق بگردان؛ ما را از ظلم، تعدی، تجاوز به حقوق دیگران محفوظ بدار.» [بیستم شهریورماه 1388]
«تا بهشت…»، عنوان آخرین پادکست از مجموعهی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیهالسلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضانالمبارک در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میشود.
«جبرئیل امین یا منادی آسمانی بین زمین و آسمان، فریاد برآورد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایههای هدایت مهندم شد. «قتل علىٍ المرتضی»؛ علی در محراب عبادت کشته شد. و بعدها همه شهادت دادند که: «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله»؛ جرم امیرالمؤمنین، «عدالت» او بود و همین عدالت بود که او را به این مقام والا و به شهادت رساند.» [بیست و یکم مهرماه 1385]
«وقتی ضربت را این دشمنِ خدا بر امیرالمؤمنین وارد کرد، در روایت دارد که حضرت هیچ آه و نالهای نکردند؛ اظهار دردی نکردند. تنها چیزی که حضرت فرمودند، این بود: «بسم اللَّه و باللَّه و فی سبیل اللَّه، فزت و ربّ الکعبة»؛ به خدای کعبه سوگند که من رستگار شدم. بعد هم امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روایت دارد که خون از سر مبارکش میریخت و محاسن مبارکش خونین شده بود. امام حسن همانطور نگاه میکرد به صورت پدر، گریه چشمان امام حسن را پر اشک کرد؛ اشک از چشم امام حسن یک قطرهای افتاد روی صورت امیرالمؤمنین. حضرت چشم را باز کردند، گفتند: حسنم! گریه میکنی؟ گریه نکن؛ من در این لحظه در حضور جماعتی هستم که اینها به من سلام میکنند؛ کسانی در اینجا هستند - در همان لحظهی اول؛ اینی که نقل شده است از حضرت - فرمود: پیغمبر اینجاست، فاطمهی زهرا اینجاست. بعد حضرت را برداشتند - بعد از اینکه امام حسن (علیهالسّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند. راوی میگوید که حضرت گاهی متمایل میشد به یک طرفی که بیفتد، گاهی خودش را نگه میداشت - و بالاخره به طرف منزل حرکت دادند و بردند. اصحاب شنیدند آن صدائی را که: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی … قتل علىّ المرتضی». این صدا را همهی اهل کوفه شنیدند، ریختند طرف مسجد؛ غوغائی به پا شد. راوی میگوید: مثل روز وفات پیغمبر در کوفه، ضجه و گریه بلند شد؛ آن شهر بزرگ کوفه یکپارچه مصیبت و حزن و اندوه بود. حضرت را میآوردند؛ امام حسین (علیهالسّلام) آمد نزدیک. در این روایت دارد که اینقدر حضرت در همین مدت کوتاه گریه کرده بودند که پلکهای حضرت مجروح شده بود. امیرالمؤمنین چشمش افتاد به امام حسین، گفت: حسین من گریه نکن، صبر داشته باشید، صبر کنید؛ اینها چیزی نیست، این حوادث میگذرد. امام حسین را هم تسلا داد.
حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلای حضرت؛ آنجائی که حضرت در خانه در آنجا نماز میخواندند. فرمود: من را آنجا ببرید. آنجا برای حضرت بستری گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند. اینجا دختران امیرالمؤمنین آمدند؛ زینب و امکلثوم آمدند، نشستند پهلوی حضرت، بنا کردند اشک ریختن. امیرالمؤمنین آنجائی که امام حسن گریه کرد، امام حسن را نصیحت کردند و تسلا دادند؛ آنجائی که امام حسین گریه میکرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر کن؛ اما اینجا اشک دخترها را تحمل نکردند؛ میگوید: حضرت هم شروع کرد به هایهای گریه کردن. یا امیرالمؤمنین! گریهی زینبت را اینجا نتوانستی تحمل کنی، اگر در روز عاشورا میدیدی چگونه زینبت اشک میریزد و نوحهسرائی میکند، چه میکردی؟» [بیستم شهریورماه 1388]
«تا محراب…»، عنوان سومین پادکست از مجموعهی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیهالسلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضانالمبارک در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میشود.
«قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادی بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایههای هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت میفهمیدند که ویران شدن پایههای هدایت یعنی چه؛ اما آنگونه که نقل شده است، منادی پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضی». صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.» [شانزدهم مردادماه 1380]
«تا مسجد…»، عنوان دومین پادکست از مجموعهی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیهالسلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضانالمبارک در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میشود.
«دل امیرالمؤمنین پُر از درد بود. امیرالمؤمنین در دعای معروف کمیل - که انشاء آن حضرت است - خطاب به پروردگار عالم مطالبی را عرض میکند: «الهی و سیّدی و مولای و مالک رقّی». از جمله، این خطاب به گوش و ذهن من، بسیار حسّاس کننده آمد: «یا من الیه شکوت احوالی»؛ ای کسی که من شکایتهای خود را به او میکنم. او به خدا شکایت میکرد؛ دل آن حضرت پُر از درد بود. نگرانی امیرالمؤمنین، هم وضعیت جامعه و مردم بود؛ هم وضعیت مسیر دین و جهتگیری دینی در نظام اسلامىِ تازهپای آن روز بود و هم احساس مسؤولیت سنگین خودِ او. البته امیرالمؤمنین یک هزارم از این مسؤولیت را نیز کم نگذاشت…
آن شب [شب نوزدهم ماه رمضان] در خانه امّکلثوم، آن بزرگوار افطار را به همان کیفیّتی که شنیدهاید، صرف کرد. افطارِ با نان و نمک - یعنی در واقع نان خالی - شیر را از سر سفره برداشت و با نان خالی، آن شب افطار کرد. شب را تا صبح به عبادت گذرانید…» [شانزدهم مردادماه 1380]
«تا صبح…»، عنوان اولین پادکست از مجموعهی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیهالسلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضانالمبارک در پایگاه اطلاعرسانی khamenei.ir منتشر میشود.
رهبر انقلاب:
در روایتی هست که آنقدر امیرالمؤمنین با دست خودش به دهان یتیمان غذا گذاشت که یک نفر گفت آرزو کردیم کاش ما هم یتیم میشدیم تا امیرالمؤمنین اینطور به ما لطف میکرد! آنقدر ناشناس به خانه فقرا و مساکین و گرفتارها و از راهماندهها سر زد که معروف است بعد از ضربت خوردن آن حضرت، فهمیدند آن انسانِ رحیم چه کسی بوده که می آمده است و او را نمیشناختهاند!10/10/78
Ayatollah Khamenei:
There is a narration which says that #Imam_Ali would give food to the orphans with his own hands so many times that once someone said we wished we were orphaned too so that Imam Ali would indulge us so much! He would pay visits to the poor and the needy and the troubled and the stranded so often and so incognito that it is commonly said that it was only after he was stabbed that they just began to realize who that merciful person who would visit them and they never knew him! 31/12/1999
بازخواني وقايع ناظر به ولايت و امامت علي (ع) قبل و بعد از پيامبر (ص)
اگر علي (ع) هيچ فضيلتي جز نزديکي به پيامبر آخرين نداشت، بايد مورد تکريم بزرگان اين امت مي بود؛ اتفاقي که نيفتاد. علي (ع) سرشار از فضيلت هايي بود که داشتن برخي از آنها براي رستگاري يک ملت هم کافي بود. اذعان به اين امر توسط کساني که خون هاي جاهليت هنوز در رگ هايشان جاري بود. باعث مي شد از دور قدرت خارج و در سايه عدالت علي (ع) نابود شوند. اين شد که برادر و وصي پيامبر (ص) در فشار سياسي بي سابقه اي خانه نشين شد و تا مدت ها فقط نقش يک مشاور را بازي مي کرد؛ مشاوري که مشورت هايش ضمانت اجرايي هم نداشت.
فاميل هايش را دعوت کرده بود تا حرفش را بزند و بگويد از طرف خدا پيامبر شده و براي هدايت مردم مبعوث. حرف هايش را زد و گفت: «کدام يک از شماها به من کمک مي کند؟»
سکوت بود و سکوت که جواني نورس بلند شد.
دوباره گفت.
دوباره همان پسر.
براي بار سوم، باز هم همان پسر.
محمد (ص) نترسيد از نوجواني علي (ع) و محکم و با اعتماد به نفس گفت: «اين پسر، علي (ع)، وصي و جانشين من است به حرف هايش گوش کنيد و از او پيروي کنيد.»
***
در سال نهم هجرت ماجراي جنگ تبوک پيش آمد. پيامبر (ص) در اواخر تابستان که گرماي حجاز سوزان و کشنده مي شد، دستور بسيج عمومي داد. خشکسالي، مسافت طولاني، بيابان خشک و بي آب و علف و ترس از جنگ با روميان باعث شد عده اي از منافقان، کارشکني هايي بکنند و به بهانه هاي مختلف همراه پيامبر (ص) نروند. از طرفي برخلاف تمام مسافرت هاي جنگي ديگر، پيامبر، علي (ع) را همراه خودش نبرد. او را به جاي خودش در مدينه گذاشت تا از شهر و مردم و خانواده پيامبر (ص) مواظبت کند.
اين ماجرا بهانه اي شد براي منافقان تا بگويند علي (ع) از ترس گرما و دوري راه با پيامبر (ص) نرفت. بعضي ديگر هم گفتند: «پيامبر (ص) نخواست علي (ع) همراهش باشد و او را اين طور از خودش دور کرد.»
علي (ع) اين حرف ها را تحمل نکرد، شمشيرش را برداشت و خودش را رساند به رسول خدا (ص) و سپاهش در بيرون مدينه. گفت: «مرا با ماندگان و متخلفان جا گذاشتي؟»
پيامبر (ص) جواب داد: «کار مدينه جز با وجود من يا تو اصلاح نمي شود. خوشحال نيستي که جايگاه تو نسبت به من مثل جايگاه هارون نسبت به موسي (ع) باشد؟»
پيامبر (ص) مي خواست بگويد فقط علي (ع) مي تواند به جاي او بنشيند؛ وقتي او مي خواهد جاي دوري برود.
پيامبر مي خواست بگويد اگر من از ميانتان رفتم، برويد سراغ علي (ع).
***
صفحات: 1· 2
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: لکل شیء زکاة وزکاة الابدان الصیام؛ هرچیزی زکاتی دارد و زکات بدنها روزه است. میزان الحکمه، ج7، ص 3208.
حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: فرض الله الصیام تثبیتا للاخلاص؛ خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود. بحارالانوار، ج96، ص 368.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: خدای تبارک و تعالی می فرمایند: روزه از من است و پاداش آن را هم می دهم. اصول کافی، ج4، ص 63.
امام علی علیه السّلام فرمودند: خواب روزه دار، عبادت و سکوتش، تسبیح و دعایش پذیرفته و عملش دو چندان است. دعای روزه دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمی شود. میزان الحکمه، ج7، ص 3210.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: هر که روزه او را از خوردن غذایی که هوس آن را کند باز دارد، بر خداست که وی را از غذای بهشت سیر کند و از شراب بهشتی بنوشاندش. بحارالانوار، ج40، ص 331.
امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: در پاسخ به پرسش از علت واجب شدن روزه فرمودند: تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند. بحارالانوار، ج96، ص 369.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: خواب روزه دار، عبادت و سکوتش، تسبیح و عملش، پذیرفته و دعایش مستجاب است. من لایحضرالفقیه، ج2، ص 76.
امام علی علیه السّلام فرمودند: روزه دوری کردن از حرامهاست، همچنان که مرد از خوردن و آشامیدن خوداری می کند. بحارالانوار، ج96، ص 294.
امام علی علیه السّلام فرمودند: صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه هاست. غرر الحكم، ج 1 ص 416
امام صادق علیه السّلام فرمودند: اذا صمت فلیصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك؛ آنگاه كه روزه مى گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.(یعنى از گناهان پرهیز كند.) الكافى ج 4 ص 87
زید شحام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا کسى از پدران شما ماه شعبان را روزه مى گرفتند؟، حضرت فرمودند: نَعَمْ أنَّهُ کانَ آبائى یَصُومُونَهُ وَ أنَا أصُومُهُ، وَ آمُرُ شیعَتى بِصَوْمِهِ؛ آرى، پدرانم آن ماه را روزه مى گرفتند، من هم روزه مى گیرم، و شیعیانم را هم به روزه آن فرمان مى دهم. [وسائل الشیعه 7: 377 ح 32]
از امام حسین علیه السلام سؤال شد: چرا خداوند روزه را بر بندگانش واجب کرد؟ حضرت فرمودند: لِیَجِدَ الْغَنىُّ مَسَّ الْجُوعِ فَیَعُودَ بِالْفَضْلِ عَلَى المَساکینَ؛ براى این که ثروتمند سختى گرسنگى را بچشد و در نتیجه از زیادى ثروتش به بیچارگان کمک کند. [موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص 692، ح 759.]
امام سجاد علیه السّلام فرمودند: صَومُ الإعتکاف واجبٌ؛ روزه گرفتن (در) اعتکاف واجب است. الکافي/ ج4/ ص 83
امام علی علیه السلام فرمودند : حُبِّبَ إلَیَّ الصَّومُ بِالصَّیفِ؛ روزه در تابستان، نزد من محبوب است. مستدرک الوسایل، ج 7، ص 505
امام صادق علیه السلام فرمودند: لاَ فْطارُکَ فى مَنْزِلِ اخیکَ افْضَلُ مِنْ صِیامِکَ سَبْعینَ ضِعْفا؛ اگر افطارى روزه ات را در منزل برادر - مؤ منت -، انجام بدهى ثوابش هفتاد برابر اصل روزه است . من لایَحضره الفقیه : ج 2 ص 51 ح 13.
امام صادق علیه السلام فرمودند: إذا افْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْما الْفاتِرِ نَقى کَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَوىَّ الْبَصَرَ وَالْحَدَقَ؛ چنانچه انسان روزه خود را با آب جوش افطار نماید کبدش پاک و سالم باقى مى ماند، و قلبش از کدورت ها تمیز و نور چشمش قوى و روشن مى گردد. وسائل الشیعه : ج 10 ص 157 ح 3.
امام مهدی علیه السلام فرمودند: فیمَنْ أفْطَرَ یَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّداً بِجِماع مُحَرَّم اَوْ طَعام مُحَرَّم عَلَیْهِ: إنَّ عَلَیْهِ ثَلاثُ کَفّارات؛ کسی که روزه ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامی افطار - و باطل - نماید، هر سه نوع کفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسکین، آزادی یک بنده) بر او واجب می شود. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 74
بالاترين جهاد امام علي عليه السلام که بايد آن را «جهاد اعظم»ناميد، جهاد بيست و پنج ساله آن حضرت پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و اله ، با دنيا پرستان و جاه طلبان در لباس اسلام و پوشش مسلماني و صحابي پيامبراکرم صلي الله عليه و اله، بود که هدفشان بازگرداندن جاهليت و ريشه کن کردن اسلام بود و بالطبع مردم تازه مسلمان که هنوز نهال اسلام و توحيد در سرزمين وجودشان ريشه نگرفته و در عمق جانشان نشسته بود که با تنش و چالش در مظهر آن که خلافت باشد از اصل اسلام دست مي شستند و به جاهليت باز مي گشتند.
لذا اميرمؤمنان عليه السلام به خاطر حفظ اسلام و مصلحت مسلمين نه تنها با خلفاء درگير نشد و سکوت کرد بلکه آنچه از خيرخواهي و ارشاد بود مضايقه نفرمود.
اين صبر و سکوت از دوجهت سنگين و شکننده بود: يکي آنکه امام عليه السلام خلأعظيم شرايط رهبري را در پوشنده لباس خلافت مي ديد و خطر آنها را که مدعي ادامه رسالت نبوي در سير انسان وجامعه به کمال مطلوب بود، احساس مي کرد، و ديگر آنکه شرايط کامل رهبري که در رأس آن فرمان خداوند و تعيين و تصريح پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله در موارد متعدد من جمله در غدير خم بود در خود مي ديد و آن را مسؤوليتي الهي و وظيفه اي شرعي مي دانست ولي متأسفانه دستهايش بسته و جامعه که در قفس تهديد و تطميع افتاده و فضاي توطئه و جوّ مسموم نفاق حاکم گرديده، زمينه و آمادگي را به کلي منتفي ساخته بود.
با توجه به اين موقعيت و تضادّ، که هر دو سوي ان در بردارنده ضررها و خطرهاي زيادي بود، دورنماي آن جهاد عظيم ترسيم مي گردد.
اگر غير از علي هر کس ديگر بود اساس اسلام متزلزل و نابود مي شد، اين جهاد اعظم امام بود که در سايه عنايات الهي توانست کشتي متلاطم اسلام را به ساحل نجات برساند، و زمينه اي فراهم سازد که امروزه در دنيا بيش از يک ميليارد و نيم مسلمان جبهه گسترده و نيرومندي را تشکيل داده و انقلاب اسلامي ايران که همان اسلام ناب محمدي است سياست دنيا را تحت الشعاع خود قرار داده و قدرتي مافوق همه قدرتهاي مادي بودجود آورده که نمونه آن پيروزي در دفاع مقدس هشت ساله بود که محققان از مورخان معاصر بدان اعتراف دارند. گر چه امپرياليسم خبري و مزدوران رسانه اي و خبرگزاري هاي صهيونيستي که متأسفانه حوزه اطلاعات و اخبار بين المللي را در تيره خود گرفته اند آن را مخفي کرده و به سکوت و يا تحريف آن پرداخته اند. اما عاقلان دانند که اين اسلام بود که برکفر جهاني پيروز شد.
صفحات: 1· 2
«انسان کامل»،عنواني است که از ديرباز مورد توجه بوده و نه تنها انديشمندان و فلاسفه در اين وادي وارد شده و کتابهايي نوشته اند بلکه براي عموم مردم هم جاذبه زيادي داشته است و با اينکه صنعت و علوم هر روزه کشف و اختراع تازه اي مي آفرينند و لوازم و ابزار جديدي در اختيار مي گذارند ولي همچنان انسانها هر جا که با خود خلوت کنند و از اسارت وسايل و ابزار برهند و مجال انديشه و بازگشت به خويشتن خويش را دريابند، در جاذبه اين آرمان قرار گرفته و دوست مي دارند که اگر بدان جايگاه رفيع نرسيده لااقل سيماي او را به تماشا بنشينند و از حال و هواي او برخوردار گردند.
راستي انسان کامل کيست و چه صفات و خصوصياتي را داراست؟
کمال انسان در چيست؟
بجز مکتب «ماترياليسم»که اصولاً از انسان تعريف ديگري دارد، عموم مکاتب بشري مانند«بودا»،«يوگا»،«بهاکتي»از هند باستان و «لائوتسه»،«کنفوسيوس»از چين باستان و «افلاطون»و«ارسطو»از يونان باستان و «اپيکور»،«رواقيون»از يونان و روم، تا «اومانيسم»و«اگزيستانسياليسم»(1)اعتراف دارند که کمال انسان در وراي «خور و خواب و خشم و شهوت»است، و از همه بالاتر در منظر اديان الهي بويژه اسلام، کمال آدمي از اين زاويه نگريسته مي شود، و اميرالمؤمنين علي عليه السلام در بيش از يکصد و چهل مورد در اين رابطه سخن ايراد فرموده است.(2)
در اين مقاله مشخصات انسان کامل در سه عنوان ذيل خلاصه مي شود:
1ـ تقوي «انّ اکرمکم عند الله اتقيکم»
حاکميت هدايت و فرمان الهي در وجود آدمي که گفتار و کردار نيکو، خدمتگزاري و خيررساني، راستي و درستي، بلند نظري و آينده نگري را در پي دارد.(3)
2ـ علم «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون»
آگاهي و دانش از علوم و معارف سعادت بخش و راهگشا.
3ـ جهاد«فضّل الله المجاهدين علي القاعدين اجراً عظيما»
دفاع از پاکي و عزت و شرافت و ايستادگي در برابر باطل، ظلم و فساد
محصول اين سه رکن، ايجاد جامعه برتر انساني و عدالت اجتماعي است و جامعه انساني بدون تقوي، علم و جهاد هرگز تحقق نخواهد يافت.
البته کمال انساني داراي مراتب و درجات مختلف است و افرادي بالنسبه از آن برخوردار بوده اند ولي آنچه مهم و مورد نظر است انسانهايي هستند که به اوج اين کمال دست يافته و در قله آن قرار گرفته اند و در نتيجه الگو و مربّي انسانها در راه رسيدن به کمال مي باشند.
اميرالمؤمنين عليه السلام نمونه عالي انسان کامل است که در آن سه ويژگي(تقوي ، علم و جهاد)سرامد روزگار بود، و در طول عمر پربرکت خود به ويژه دوران زمامداري آن را به اوج خود رساند. بطوري که محصول آن يعني عدالت اجتماعي در تاريخ ضرب المثل شد.
صفحات: 1· 2
از جمله مواردى كه در كتب روايى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان اين مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جايگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روايات شيعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده مىشود و ترديد در آن نيز به واسطه روايات منقول از ناحيه معصومين(ع) و نيز تفاوت تفاسير روايات است، اما از اين حيث كه شبى خارج از ماه رمضان نيست، مورد اجماع كلي و قطعى است.
مقدمه
موضوع و اهميت شب قدر، همانطور كه در ادبيات فكرى، عقيدتى و روايى شيعه جايگاه ويژه و بالايى دارد، در بين ساير فرق مسلمين نيز شأن و جايگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلى آيين اسلام، يعني مذاهب تشيع و تسنن، اگر چه در برخى موارد و موضوعات مرتبط با شبهاى قدر و آيينها و مناسك ويژه، آن، اختلاف نظرهايى دارند، اما در اهميت و جايگاه آن ترديد روا نمىدارند.
شايد اختلافهاى روايي و موضوعى كه در اين نوشتار به عمدهترين آنها اشاره خواهد شد، مباحثى باشد در خور توجه و اهميت، اما مهمتر از همه اين مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنين شبى است و فيض جارىاي كه خداوند در اين شب از آسمان و به مداومت مىفرستد. سرچشمه اين اتفاق نظر و عقيده نيز آيات مشير به اين موضوع در قرآن كريم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثير و تاثر اختلاف عقايد و برداشتها از اين آيات، كه در ميراث حديثى و روايى هر دو فرقه رسوخ يافته است.
در نوشتار حاضر، فارغ از بحث تشيع، موضوعات و وجوهي از موارد مرتبط با شب قدر را، با تعاريف و گفتارهاى عالمان و مستند به كتب روايى و شروح تفسيري اهل سنت تقريرخواهيم نمود؛ بدان اميد كه اين باب گشوده شده، در پىآمد خود تحقيقات و مباحث جامعتر را نيز به دنبال آورد.
بحث نخست: زمان شب قدر
از جمله مواردى كه در كتب روايى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان اين مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جايگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روايات شيعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده مىشود و ترديد در آن نيز به واسطه روايات منقول از ناحيه معصومين(ع) و نيز تفاوت تفاسير روايات است، اما از اين حيث كه شبى خارج از ماه رمضان نيست، مورد اجماع كلي و قطعى است.
در ميان عالمان و در ميراث روايى و تفسيرى اهل سنت، اما، ابتدا در اين خصوص و سپس در قطعى كردن جايگاه اين شب در ماه مبارك رمضان ترديد و تفاوت وجود دارد. دستهاى از روايات، همچون روايت مشهور «ابوحنيفه» در «شرح الازهار»، بر اين اعتقاد تاكيد مىكند كه شب قدر به طور قطعى و يقينى نمىتواند در اين دهه باشد و بلكه در تمامى ليالى سال پنهان است. روايت مذكور، كه در ضمن مسئلهاى فقهى وارد شده، چنين است: «شب قدر، در ميان شبهاى سال پنهان است و چنانچه كسى طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نمايد، بدون گذشت يكسال كامل، طلاق واقع نشده است»(ج1ـ ص57).
صفحات: 1· 2
الإمام الخامنئي:
ليلة القدر هي ليلة التقاء الترابيين مع ملائكة الملأ الأعلى.
رهبر انقلاب:
شب قدر در ماه رمضان، شب همنشینی خاکیان با فرشتگان ملأ اعلاست.
۱۳۸۳/۰۸/۲۴
محدث گرانقدر مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان به نقل از شيخ كفعمى مؤلف كتاب بلد الامين دعایی را نقل كرده و گفته: اين دعا را مقاتل بن سليمان از امام زین العابدین علیه السلام روايت كرده و گفته: هركه اين دعا را (برای رفع گرفتاری و مشکلات) صد مرتبه بخواند و دعايش اجابت نشود، پس مقاتل را لعنت كند و آن دعا اين است:
«إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ أَقْطَعُ رَجَائِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِي إِذَا لَمْ أَسْأَلْكَ فَتُعْطِيَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَدْعُكَ فَتَسْتَجِيبَ لِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَدْعُوهُ فَيَسْتَجِيبُ لِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَيْكَ فَتَرْحَمَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَتَضَرَّعُ إِلَيْهِ فَيَرْحَمُنِي إِلَهِي فَكَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلامُ وَ نَجَّيْتَهُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّيَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّي فَرَجا عَاجِلا غَيْرَ آجِلٍ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
ترجمه دعا: «خدايا چگونه تو را بخوانم و حال آنكه من منم، و چگونه اميدم را از تو قطع كنم و حال آنكه تو تويى، خدايا! آنگاه كه از تو نخواهم، به من عطا می كنى پس كيست كه از او درخواست عطا كنم؟ خدايا! آنگاه كه تو را نخوانم مرا اجابت می كنى، پس كيست كه او را بخوانم تا اجابتم كند؟، خدايا! آنگاه كه به سوى تو زارى نكنم به من مهر آورى، پس كيست كه به جانب او زارى كنم تا به من مهر آورد؟ خدايا! چنان كه دريا را براى موسى (درود خدا بر او) شكافتى و نجاتش دادى، از تو درخواست مىكنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهايى بخشى، و بر من گشايش دهى گشايشى فورى نه دير، به فضل و مهربانىات، اى مهربانترين مهربانان.»
توضیح: این که مقاتل گفته اگر اجابت نشد او را لعنت کنید، ظاهرا سخن اوست و نه امام زین العابدین علیه السلام و این بدان معناست که مقاتل از تجربه شخصی خود در مورد تاثیر این دعا سخن می گوید. البته باید توجه داشت که به گفته امیرالمؤمنین علیه السلام «إنّ كرم اللّه سبحانه لا ينقض حكمته فلذلك لا يقع الإجابة في كلّ دعوة» (کرم و بخشش خداوند حکمتش را نقض نمی کند لذا هر دعایی را از بندگان /حتی اگر در باطن و نهایت کار به ضرر دنیا یا آخرت بنده باشد/ اجابت نمی کند).
بنا بر این بر آورده شدن هر حاجتی بر اساس این دعا یا ادعیه دیگر غیر معقول است با این وجود برخی از دعاها ممکن است تاثیر ويژه و یا فوری تری داشته باشند و به اصطلاح مجرّب و آزموده باشند که دعای مقاتل یکی از این دعاها است.
این ۱۲ توصیه برای استفاده بهتر از لیالی قدر به شرح زیر است:
* با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید
در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر می کنند.
شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
* ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید
قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
* از رذائل مادی خود را دور کنید
ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها [ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم.
دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
صفحات: 1· 2
همزمان با شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) جمعی از شاعران داخلی و خارجی به دیدار رهبر انقلاب رفتند و به شعرخوانی پرداختند.
«اسما سوری» دانشجوی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه شاهد از جمله شاعرانی بود که ابیاتی را در حضور مقام معظم رهبری خواند و مورد تحسین ایشان قرار گرفت.
ابیات خوانده شده در حضور رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
منم گنجشکِ مفتِ سنگهایِ بر زمین مانده
هراسی کهنه از صیادهای در کمین مانده
دعایی بیاجابت کنج سقف خانه کز کرده
که بین شک و ایمان جماعت، با یقین مانده
من آن انگور… نه من غورهای مستی نفهمیده
که با او حسرت دستان گرم خوشهچین مانده
رکاب نقره انگشتری که گوشه دکّان
دهانش پر شده از پرسشی که بینگین مانده
منم آن چادر قاجاری اصلی که از ترسِ-
رضاخانی تمام عمر را خانه نشین مانده!
تو اما وعده باران بعد از یأسها هستی
که داغش بر دل خشکیده این سرزمین مانده
چند روز روزه گرفتن در سال و گاهی در یک ماه یک یا چند روز را انتخاب کردن مدت روزه داری است که امروز جهانیان هر کدام بنحوی آنرا پذیرفته اند. در بین مسلمانان روزه واجب هر ساله در انحصار ماه رمضان است که تقریباً سی روز می شود.
بندیکت (Benedict) دانشمند فیزیولوژی یک دوره روزه را سی و یکروز دانسته و می گوید در این مدت در ترکیب خون هیچگونه اختلاطی بهم نرسیده و آن نوری که در بعضی از روزه داران دیده می شود یک حالت جوانی و نشاطی است که برای روزه داران رخ می دهد.
دکتر ژان فروموزان(Jean Fromosan) می گوید ذخایر کلیکوژن کبدی و پروتئین خون و ذخیره چربی که در مرد سی درصد و در زن بیست درصد است برای یک ماه بدن کافی است.
دکتر الکسیس کارل درباره روزه می گوید با روزه داری قند خون در کبد میریزد و چربیهائی که در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتئین های عضلات و غدد و سلولهای کبدی آزاد می شوند و به صرف تغذیه می رسند که چون با سخن ژان فروموزان که گفت بعضی عناصر ذخیره ای بدن برای سی روز کافیست در کنار یکدیگر قرار داده شود نتیجه می گیریم که در ظرف مدت یک ماه روزه داری انسان دارای یک بدن تازه تعمیر شده و آزاد گردیده و از قید و بند سموم کهنه خلاص می شود. بعلاوه نباید اثر فاصله هلال تا محاق و ماه را که قریب ۳۰ روز می شود فراموش نمود یعنی گردش آسمانها نیز مدت روزه داری را سی روز اعلام می کنند.
گروهی دیگر از متخصصان هستند که ذخائر بدنی را برای سی روز، روزه داری مناسب و کافی دانسته اند و می دانیم اولین روز پس از ماه روزه یعنی روز اول شوال را نمی توان روزه گرفت و آنرا حرام شمرده اند، این مسئله برای یکنواخت بودن مسلمانان و تشویق آنها است در اینکه باید هماهنگ و در یک صف بوده و برای حفظ حدود و ثغور دستورات اسلامی کوشا باشند.
قال الصادق عليه السلام : ان من تمام الصوم اعطاء الزكاة يعني الفطرة كما ان الصلوة علي النبي (صلي الله عليه و آله) من تمام الصلوة. تكميل روزه به پرداخت زكاة يعني فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) كمال نماز است.
عن فضيل بن يسار قال: كان ابو جعفر (عليه السلام) اذا كان ليلة احدي و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين اخذ في الدعا حتي يزول الليل فاذا زال الليل صلي. فضيل بن يسار گويد: امام باقر (عليه السلام) در شب بيست و يكم و بيستسوم ماه رمضان مشغول دعا ميشد تا شب بسر آيد و آنگاه كه شب به پايان ميرسيد نماز صبح را ميخواند.
قال الصادق عليه السلام : التقدير في ليلة تسعة عشر و الابرام في ليلة احدي و عشرين و الامضاء في ليلة ثلاث و عشرين. برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام ميگيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بيستسوم.
امام صادق عليه السلام : قال لابي عبد الله عليه السلام كيف تكون ليلة القدر خيرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فيها خير من العمل في الف شهر ليس فيها ليلة القدر. از امام صادق (عليه السلام) سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت فرمود: كار نيك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
قال الصادق عليه السلام : راس السنة ليلة القدر يكتب فيها ما يكون من السنة الي السنة. آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته ميشود.
قال الرضا عليه السلام : من قرا في شهر رمضان اية من كتاب الله كان كمن ختم القران في غيره من الشهور. هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاي ديگر تمام قرآن را بخواند.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : لو يعلم العبد ما في رمضان لود ان يكون رمضان السنة اگر بنده «خدا» ميدانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتي وجود دارد] دوست ميداشت كه تمام سال، رمضان باشد.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : ان ابواب السماء تفتح في اول ليلة من شهر رمضان و لا تغلق الي اخر ليلة منه درهاي آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده ميشود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : … و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار. رمضان ماهي است كه ابتدايش رحمت است و ميانهاش مغفرت و پايانش آزادي از آتش جهنم.
قال اميرالمومنين عليه السلام : شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهري رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
قال الصادق عليه السلام : من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا ميشود
قال الكاظم عليه السلام : فطرك اخاك الصائم خير من صيامك. افطاري دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبي) بهتر است.
قال الصادق عليه السلام : من فطر صائما فله مثل اجره هر كس روزه داري را افطار دهد، براي او هم مثل اجر روزه دار است.
امام صادق عليه السلام : من صام ثلاثة ايام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان كتب الله له صوم شهرين متتابعين. هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه دو ماه پي در پي را برايش محسوب ميكند.
قال الكاظم عليه السلام : رجب نهر في الجنه اشد بياضا من اللبن و احلي من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر. رجب نام نهري است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مينوشاند.
قال الصادق عليه السلام : من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلك صيام ثلاثة ايام من كل شهر. هر كس كار نيكي انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : الشتاء ربيع المومن يطول فيه ليله فيستعين به علي قيامه و يقصر فيه نهاره فيستعين به علي صيامه. زمستان بهار مومن است از شبهاي طولانياش براي شب زندهداري واز روزهاي كوتاهش براي روزه داري بهره ميگيرد.
قال الكاظم عليه السلام : دعوة الصائم تستجاب عند افطاره دعاي شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب ميشود.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : ان للجنة بابا يدعي الريان لا يدخل منه الا الصائمون. براي بهشت دري استبنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد ميشوند.
قال الصادق عليه السلام : للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه براي روزه دار دو سرور و خوشحالي است: 1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قيامت)
قال الصادق عليه السلام : من صام لله عزوجل يوما في شدة الحر فاصابه ظما و كل الله به الف ملك يمسحون وجهه و يبشرونه حتي اذا افطر. هر كس كه در روز بسيار گرم براي خدا روزه بگيرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را ميگمارد تا دستبه چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامي كه افطار كند.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : طوبي لمن ظما او جاع لله اولئك الذين يشبعون يوم القيامة خوشا بحال كساني كه براي خدا گرسنه و تشنه شدهاند اينان در روز قيامتسير ميشوند.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : من منعه الصوم من طعام يشتهيه كان حقا علي الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها. كسي كه روزه او را از غذاهاي مورد علاقهاش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاي بهشتي بخورانند و از شرابهاي بهشتي به او بنوشاند.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : قال الله تعالي الصوم لي و انا اجزي به روزه براي من است و من پاداش آن را ميدهم.
قال الصادق عليه السلام : صدقه درهم افضل من صيام يوم. يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبي برتر و والاتر است.
قال الصادق عليه السلام : عن الصادق عليه السلام في قول الله عزوجل «واستعينوا بالصبر و الصلوة» قال: الصبر الصوم. امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
قال اميرالمومنين عليه السلام : كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء. چه بسا روزهداري كه از روزهاش جز گرسنگي و تشنگي بهرهاي ندارد و چه بسا شب زندهداري كه از نمازش جز بيخوابي و سختي سودي نميبرد.
قال الباقر عليه السلام : لا صيام لمن عصي الامام و لا صيام لعبد ابق حتي يرجع و لا صيام لامراة ناشزة حتي تتوب و لاصيام لولد عاق حتي يبر. روزه اين افراد كامل نيست: 1 - كسي كه امام (رهبر) را نافرماني كند. 2 - بنده فراري تا زماني كه برگردد. 3 - زني كه اطاعتشوهر نكرده تا اينكه توبه كند. 4 - فرزندي كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.
عن فاطمه الزهرا سلام الله عليها : ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه. رزهداري كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزهاش به چه كارش خواهد آمد.
قال الصادق عليه السلام : اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك. آنگاه كه روزه ميگيري بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.
قال اميرالمومنين عليه السلام : صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن. روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
قال اميرالمومنين عليه السلام : الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب. روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردني و نوشيدني پرهيز ميكند.
قال اميرالمومنين عليه السلام :
صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام.
روزه نفس از لذتهاي دنيوي سودمندترين روزههاست.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : الصوم في الحر جهاد. روزه گرفتن در گرما، جهاد است. 7 8- روزه نفس
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : الصوم جنة من النار. روزه سپر آتش (جهنم) است.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : لكل شيئي زكاة و زكاة الابدان الصيام. براي هر چيزي زكاتي است و زكات بدنها روزه است.